فلسفه فقه: تفاوت میان نسخهها
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
'''قرآن و سنت''' | '''قرآن و سنت''' | ||
آیا قرآن و سنت خود منبع فقهاند یا تفسیر قرآن و سنت؟<ref>عابدی شاهرودی و دیگران، «اقتراح؛ فلسفه فقه در نظرخواهی از دانشوران»، ص: ۴۵.</ref> | آیا قرآن و سنت خود منبع فقهاند یا تفسیر قرآن و سنت؟<ref>عابدی شاهرودی و دیگران، «اقتراح؛ فلسفه فقه در نظرخواهی از دانشوران»، ص: ۴۵.</ref> به این معنا میتوان گفت که ضرورت تصرف عقلی در مدلول نص، عدم انطباق حقایق ذهنی مجتهد (یعنی صورتهای علمی موجود در ذهن او) با مدلول ظاهری نص است. برای مثال، اگر بپذیریم معنای واژۀ «ناس» شامل مصادیق انسان در تمامی شرایط و سنین است، ظاهر آیۀ «یا ایها الناس اعبدوا ربکم» دلالت بر وجوب عبادت برای همه انسانها دارد؛ اما فقیه در تطبیق آیه با حقایق ذهنیاش آن را به گروه سنی خاصی و تحت شرایطی خاص تخصیص میدهد.<ref>قماشی، «زمینههای بهرهگیری از عقل در فقه شیعه»، ص ۱۱۹. </ref> | ||
#چه دلیلی برای این وجود دارد که متون مقدس برای تعیین تکالیف کافی نیستند و بایستی به عقل و اجماع رجوع کرد؟<ref>عابدی شاهرودی و دیگران، «اقتراح؛ فلسفه فقه در نظرخواهی از دانشوران»، ص: ۴۵.</ref> | #چه دلیلی برای این وجود دارد که متون مقدس برای تعیین تکالیف کافی نیستند و بایستی به عقل و اجماع رجوع کرد؟<ref>عابدی شاهرودی و دیگران، «اقتراح؛ فلسفه فقه در نظرخواهی از دانشوران»، ص: ۴۵.</ref> | ||
'''عقل''' | '''عقل''' | ||
#منظور از عقلی که جزو منابع فقه است چیست؟ اینکه در فقه (به ویژه فقه امامیه) حکم عقل معتبر دانستهاند مبتنی است بر پیشفرضهایی دربارۀ انسان، و همچنین رابطۀ آنها با دیگر منابع فقه است. <ref>عابدی شاهرودی و دیگران، «اقتراح؛ فلسفه فقه در نظرخواهی از دانشوران»، ص: ۴۵.</ref> بررسی این پیشفرضها نشان خواهد داد که منظور فقه از عقل و نسبت مفهوم عقل با این قوای ادراکی انسان ـ به شکلی که در انسانشناسی فلسفی مطرح میشود ـ چیست. سید محمدباقر صدر مراد از عقل را در عبارت «حکم عقلی در فقه»، حکم قوه عاقله به معنی فلسفی آن نیست، بلکه مراد حکمی است که عقل به طور جزم و یقین بدون استناد به قرآن و سنت آن را صادر میکند. | #منظور از عقلی که جزو منابع فقه است چیست؟ اینکه در فقه (به ویژه فقه امامیه) حکم عقل معتبر دانستهاند مبتنی است بر پیشفرضهایی دربارۀ انسان، و همچنین رابطۀ آنها با دیگر منابع فقه است. <ref>عابدی شاهرودی و دیگران، «اقتراح؛ فلسفه فقه در نظرخواهی از دانشوران»، ص: ۴۵.</ref> بررسی این پیشفرضها نشان خواهد داد که منظور فقه از عقل و نسبت مفهوم عقل با این قوای ادراکی انسان ـ به شکلی که در انسانشناسی فلسفی مطرح میشود ـ چیست. سید محمدباقر صدر مراد از عقل را در عبارت «حکم عقلی در فقه»، حکم قوه عاقله به معنی فلسفی آن نیست، بلکه مراد حکمی است که عقل به طور جزم و یقین بدون استناد به قرآن و سنت آن را صادر میکند. | ||
#کارکردهای عقل نظری در فقه: ۱. | #کارکردهای عقل نظری در فقه: ۱. | ||
خط ۳۵: | خط ۳۷: | ||
منظور از این عقل نمیتواند عقل نظری در معنای فهم متعارف (عقل عرفی) باشد. هنگامی که سخن از محدودههای جواز فعالیت عقل به میان میآید، میتوان با برداشت مفهوم مخالف به حوزههایی در فقه اشاره کرد که عقل اجازۀ فعالیت در آنها را ندارد. حال اگر منظور فقیهان از عقل صِرف ابزار شاختی بشر باشد خلاف فرض خواهد بود؛ چرا که پذیرش امری غیرمعقول در فقه به منزله پذیرش چیزی شناخته نشده (نادانسته) در گستره یک علم است و در نتیجه یکی از دو قسیمِ این تقسیم مفقود و چنین تقسیمی بیمعنا خواهد بود. بنا بر این بایستی معنای عقلی که کارکردهایش مقسمِ تقسیم بالا واقع شده است را روشن ساخت. | منظور از این عقل نمیتواند عقل نظری در معنای فهم متعارف (عقل عرفی) باشد. هنگامی که سخن از محدودههای جواز فعالیت عقل به میان میآید، میتوان با برداشت مفهوم مخالف به حوزههایی در فقه اشاره کرد که عقل اجازۀ فعالیت در آنها را ندارد. حال اگر منظور فقیهان از عقل صِرف ابزار شاختی بشر باشد خلاف فرض خواهد بود؛ چرا که پذیرش امری غیرمعقول در فقه به منزله پذیرش چیزی شناخته نشده (نادانسته) در گستره یک علم است و در نتیجه یکی از دو قسیمِ این تقسیم مفقود و چنین تقسیمی بیمعنا خواهد بود. بنا بر این بایستی معنای عقلی که کارکردهایش مقسمِ تقسیم بالا واقع شده است را روشن ساخت. | ||
در تاریخ فقه هیچگاه مخالفتی در استفاده از این عقل وجود نداشته است.<ref>علیدوست، فقه و عقل، ص 34. </ref>؛ چرا که کاربستش را در هر فرایند علمی ضروری<ref>قماشی، «زمینههای بهرهگیری از عقل در فقه شیعه»، ص ۱۱۹. </ref> و مخالفت با آن را غیر عقلانی دانستهاند.<ref>علیدوست، فقه و عقل، ص 34. </ref> | |||
حکم: | |||
مراد از حکم عقلی، حکم قوه عاقله به معنی فلسفی آن نیست بلکه مراد حکمی است که عقل بطور جزم و یقین، بدون استناد به قرآن و سنت آن را صادر میکند.<ref>صدر، بحوث فی علمالاصول، ج 4، ص 119. </ref> | |||
مجموعه یافتههای بشری: | |||
منظور از عقل هرگونه یافته بشری است که میتواند در قلمرو مباحث احکام از آن استفاده کرد. <ref>عدة الاصول، ج1، ص23: «والعقل هو مجموع علوم اذا حصلت کان الانسان عاقلا.». </ref> | |||
استفادۀ استقلالی از عقل عملی: | |||
آنچه گاه بین اندیشمندان مورد اختلاف قرار گرفته، استفاده استقلالی از عقل است، به این معنی که هر گاه عقل محض و خالص، حسن یا قبح عملی را درک کرد و حکم نمود که فاعل فعل اول مستحق مدح و ثواب است و فاعل فعل دوم مستحق ذم و عقاب، آیا شرع اقدس هم همین حکم را دارد یا نه؟ و این مطلب همان است که از زمانهای کهن با عنوان «ملازمه یا عدم ملازمه بین حکم عقل و شرع» مطرح بوده است. کسانی که به «منبع بودن عقل برای استنباط احکام» معتقد بودهاند قانون ملازمه را پذیرفتهاند و جمعی که با منبع بودن عقل مخالف بودهاند.<ref>علیدوست، فقه و عقل، ص ؟؟؟. </ref> | آنچه گاه بین اندیشمندان مورد اختلاف قرار گرفته، استفاده استقلالی از عقل است، به این معنی که هر گاه عقل محض و خالص، حسن یا قبح عملی را درک کرد و حکم نمود که فاعل فعل اول مستحق مدح و ثواب است و فاعل فعل دوم مستحق ذم و عقاب، آیا شرع اقدس هم همین حکم را دارد یا نه؟ و این مطلب همان است که از زمانهای کهن با عنوان «ملازمه یا عدم ملازمه بین حکم عقل و شرع» مطرح بوده است. کسانی که به «منبع بودن عقل برای استنباط احکام» معتقد بودهاند قانون ملازمه را پذیرفتهاند و جمعی که با منبع بودن عقل مخالف بودهاند.<ref>علیدوست، فقه و عقل، ص ؟؟؟. </ref> | ||
مخالفان عقلگرایی در فقه علاوه بر استناد دستهای از روایات<ref>روایات ذکر شود</ref> چنین استدلال کردهاند که حکم عقلی خطاپذیری بیشتری در مقایسه با احکام نقلی دارد<ref>منابع ذکر شود</ref> و در کنار این حقیقت، اساساً ملاک احکام توقیفی و اعتباری فقه خارج از گسترۀ عقل و در حوزۀ علم الهی است<ref>منابع ذکر شود</ref>. | |||
#فقیهان امامیه قائل به تقدم دیگر منابع فقهی بر مسائل عقلی هستند. یکی از سوالاتی که فلسفه فقه بایستی به آن بپردازد، بررسی این مسئله است که چرا در این نظام اندیشه، تأخر عقل به چه معنا است و چرا دیگر منابع متقدم هستند. این پرسشها سوال دیگری به دنبال خود دارند. چگونه ممکن است نظامی به معتقد به تلازم احکام خود با حکم عقل باشد؛ اما عقل را منبعی متأخر از دیگر منابع بداند؟ <ref>عابدی شاهرودی و دیگران، «اقتراح؛ فلسفه فقه در نظرخواهی از دانشوران»، ص: ۴۶.</ref> در علم اصول فقه، داوریهایی دربارۀ نسبت حکم عقل و شرع وجود دارد که منجر به تعیین روشی برای استنباط حکم فقهی میگردد. در مجموع، بررسی این داوریها، مبانی و پیشفرضهایشان و معناشاسی مبادی تصوری آنها ر حوزۀ مسائل فلسفۀ فقه خواهد بود. | #فقیهان امامیه قائل به تقدم دیگر منابع فقهی بر مسائل عقلی هستند. یکی از سوالاتی که فلسفه فقه بایستی به آن بپردازد، بررسی این مسئله است که چرا در این نظام اندیشه، تأخر عقل به چه معنا است و چرا دیگر منابع متقدم هستند. این پرسشها سوال دیگری به دنبال خود دارند. چگونه ممکن است نظامی به معتقد به تلازم احکام خود با حکم عقل باشد؛ اما عقل را منبعی متأخر از دیگر منابع بداند؟ <ref>عابدی شاهرودی و دیگران، «اقتراح؛ فلسفه فقه در نظرخواهی از دانشوران»، ص: ۴۶.</ref> در علم اصول فقه، داوریهایی دربارۀ نسبت حکم عقل و شرع وجود دارد که منجر به تعیین روشی برای استنباط حکم فقهی میگردد. در مجموع، بررسی این داوریها، مبانی و پیشفرضهایشان و معناشاسی مبادی تصوری آنها ر حوزۀ مسائل فلسفۀ فقه خواهد بود. | ||