کاربر:Ms.sadeghi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

Ms.sadeghi (بحث | مشارکت‌ها)
Ms.sadeghi (بحث | مشارکت‌ها)
دیدگاه فقیهان شیعی: اصلاح ارقام، اصلاح فاصلهٔ مجازی
خط ۸۱: خط ۸۱:


===دیدگاه فقیهان شیعی===
===دیدگاه فقیهان شیعی===
به گفته مولف در فصل سوم، با اینکه مشهور فقهای شیعه بر قصاص مادر به‌دلیل قتل فرزندش فتوا داده‌اند؛ اما ابن جنید<ref>حلی، مختلف الشیعة فی احکام الشریعة، ج۹، ص۴۵۱.</ref> و برخی فقهای معاصر بر این باورند که مادر، همانند پدر، به‌خاطر قتل فرزند قصاص نمی‌شود؛ زیرا واژه «والد» شامل مادر نیز می‌شود. (ص۷۵) دلایلی که برای عدم قصاص مادر مطرح شده عبارتند از:
به گفته نویسنده در فصل سوم، با وجود اینکه بسیاری از فقهای شیعه فتوا به قصاص مادر به دلیل قتل فرزند داده‌اند، اما ابن جنید<ref>حلی، مختلف الشیعة فی احکام الشریعة، ج۹، ص۴۵۱.</ref> و برخی فقهای معاصر معتقدند مادر نیز مانند پدر نباید به دلیل قتل فرزند قصاص شود؛ زیرا واژه «والد» شامل مادر هم می‌شود (ص۷۵). دلایل مطرح‌شده برای عدم قصاص مادر عبارت‌اند از:


*آیات قرآن
آیات قرآن:
طرفداران قصاص نشدن مادر در قتل فرزند، به برخی آیات قرآن همچون [[آیه ۸۳ سوره بقره]]، [[آیه ۳۶ سوره نساء]]، [[آیه ۲۳ سوره اسراء]] و [[آیه ۱۴ سوره لقمان]] (ص۷۷-۸۰) استناد کرده‌اند و معتقدند در این آیات تصریح شده احسان بر والدین مخصوصا مادر به خاطر زحمت‌های زیاد و تربیت فرزند واجب است؛ پس اگر پدر برای قتل فرزند قصاص نمی‌شود مادر نیز نباید قصاص شود (ص۸۱).
طرفداران این نظر به آیاتی مانند [[آیه ۸۳ سوره بقره]]، [[آیه ۳۶ سوره نساء]]، [[آیه ۲۳ سوره اسراء]] و [[آیه ۱۴ سوره لقمان]] (ص۷۷-۸۰) استناد کرده‌اند. آنان معتقدند این آیات بر لزوم احسان به والدین، به‌ویژه مادر به دلیل زحمات و تربیت فرزند تأکید دارند؛ بنابراین اگر پدر به دلیل قتل فرزند قصاص نمی‌شود، مادر نیز نباید قصاص شود (ص۸۱). اما نویسنده معتقد است این آیات تنها بر وجوب احترام و احسان به والدین دلالت دارند و با حکم قصاص منافاتی ندارند (ص۸۵).


*روایات
*روایات
به باور برخی فقهای شیعه، در بعضی از روایات، واژگانی استفاده شده که می‌توان از آنها عدم قصاص مادر را استنباط کرد. به گفته مولف، واژه «والد» و «أب» علاوه بر پدر، بر مادر نیز اطلاق می‌شود؛ لذا می‌توان از این روایت استفاده کرد و اطلاق روایات دیگر را تخصیص زد و مادر را از حکم عمومی قصاص، استثنا کرد (ص۸۲).
برخی فقهای شیعه معتقدند از برخی روایات می‌توان عدم قصاص مادر را برداشت کرد. به گفته نویسنده، واژه «والد» و «أب» علاوه بر پدر، به مادر نیز اطلاق می‌شود؛ بنابراین می‌توان این روایات را تخصیص زد و مادر را از حکم عمومی قصاص مستثنی کرد (ص۸۲). اما قانعی در نقد این نظر می‌گوید که واژه «أب» در زبان فارسی به معنای پدر است و برای اطلاق آن به مادر نیاز به قرینه است که در این روایات وجود ندارد. نویسنده نیز تأکید دارد که تفکیک میان پدر و مادر در حکم قصاص باید بر پایه دلایل قوی‌تر باشد و صرف برداشت لغوی کافی نیست (ص۸۵-۸۶).


*قیاس و استحسان
*قیاس و استحسان
قانعی می‌نویسد، برخی از فقهای شیعی همچون ابن جنید، معتقدند شفقت و مهربانی به پدر علت رهایی وی از قصاص شده است؛ لذا از باب قیاس می‌توان مادر را نیز به پدر ملحق و از قصاص استثنا کرد؛ زیرا در آیات و روایات، مقام مادر و احسان و شفقت به وی مورد تأکید قرار گرفته است (ص۸۲).
قانعی می‌گوید برخی فقها مانند ابن جنید معتقدند علت رهایی پدر از قصاص، شفقت و مهربانی به اوست؛ بنابراین می‌توان از باب قیاس، مادر را نیز به پدر ملحق کرد؛ زیرا در آیات و روایات، مقام مادر و احسان و شفقت به وی مورد تأکید قرار گرفته است (ص۸۲). اما نویسنده با رد قیاس و استحسان در دین اسلام، معتقد است که احترام مادر جای خود را دارد، اما نمی‌توان از واژه «أب» مادر را نیز برداشت کرد. وی همچنین به روایاتی اشاره می‌کند که صراحتاً حکم به قصاص مادر داده‌اند (ص۸۶).


*تنقیح مناط و القای خصوصیت
*تنقیح مناط و القای خصوصیت
عده ای از فقها دلیل قصاص نشدن پدر را رابطه «پدری» و «ولادت» می‌دانند و معتقدند این رابطه مخصوص پدر نیست و در مادر نیز این رابطه وجود دارد. به گفته مولف، ممکن است بعضی این نوع استدلال را استحسان بدانند؛ در حالی اینگونه نیست بلکه از باب [[تنقیح مناط]] است و اگر کسی این استدلال را نپذیرد و آن را اطمینان بخش نداند، می‌تواند اماره ظنی باشد و زمنیه [[قاعده درء]] را فراهم می‌کند (ص۸۳).
برخی فقها دلیل قصاص نشدن پدر را رابطه «پدری» و «ولادت» می‌دانند و معتقدند این رابطه در مورد مادر نیز صدق می‌کند. برخی از فقها علت عدم قصاص پدر را به رابطه «پدری» و «ولادت» مرتبط می‌دانند و بر این باورند که این ارتباط منحصر به پدر نیست و در مادر نیز وجود دارد. نویسنده بیان می‌کند که ممکن است عده‌ای این نوع استدلال را نوعی استحسان تلقی کنند؛ اما چنین نیست، بلکه این استدلال بر اساس [[تنقیح مناط]] است. اگر کسی این استدلال را نپذیرد یا آن را کافی نداند، می‌توان آن را به عنوان اماره ظنی در نظر گرفت که زمینه اجرای [[قاعده درء]] را فراهم می‌سازد (ص۸۳). نویسنده با این استدلال مخالفت کرده و می‌گوید برای اثبات این رابطه باید در روایات تحقیق بیشتری انجام شود تا مشخص شود که آیا پدر به دلیل پدر بودن قصاص نمی‌شود یا دلیل دیگری وجود دارد (ص۸۷).


*قاعده تدرء الحدود بالشبهات
*قاعده تدرء الحدود بالشبهات
به گفته برخی فقیهان شیعی، با توجه به دلایلی که برای قصاص نشدن مادر مطرح شده است، در حد قصاص مادر، شبهه ایجاد می‌شود و با قاعده «تدرء الحدود بالشبهات» قصاص برداشته می‌شود. (ص۸۳-۸۴)
برخی فقها معتقدند دلایل مطرح‌شده برای عدم قصاص مادر، شبهه ایجاد می‌کند و با قاعده «تدرء الحدود بالشبهات» می‌توان حکم قصاص را برداشت (ص۸۳-۸۴). اما نویسنده تأکید می‌کند که هیچ‌یک از فقهای شیعه از این قاعده برای عدم قصاص مادر استفاده نکرده‌اند (ص۸۸).


*دلیل عقلی
*دلیل عقلی
گفته شده، به حکم عقل، معلول نمی‌تواند علت نابودی علت خود باشد؛ لذا پدر که علت ایجاد و تولد فرزند است نمی‌شود به خاطر قتل فرزندش قصاص شود. این استدلال در رابطه با مادر نیز جاری است و نباید قصاص شود. برخی دیگر علت قصاص نشدن پدر را عدم تعادل روحی و روانی پدر دانسته و معتقدند، هیچ پدری در حالت عادی فرزندش را که پاره تن اوست، نمی‌کشد بلکه باید در حالت غیر عادی این قتل صورت گرفته باشد؛ لذا قصاص نمی‌شود. این افراد بر این باورند که استدلال درباره مادر نیز صدق می‌کند؛ لذا نباید قصاص شود (ص۸۴).
برخی معتقدند که به حکم عقل، علت نمی‌تواند بوسیله معلول نابود شود؛ بنابراین پدر یا مادر که علت وجود فرزند هستند، نباید به دلیل قتل او قصاص شوند. همچنین گفته شده که پدر یا مادر در حالت عادی فرزند خود را نمی‌کشند و این عمل در شرایط غیرعادی رخ می‌دهد؛ بنابراین قصاص نباید اجرا شود. (ص۸۴) اما نویسنده این دلایل را رد کرده و می‌گوید اگر عدم تعادل روانی به معنای اضطراب یا عصبانیت باشد، نمی‌تواند مجرم را از قصاص معاف کند و اگر به معنای جنون باشد، این استثنا مختص پدر و مادر نیست و شامل هر فردی در این شرایط می‌شود (ص۸۹).


===دیدگاه عالمان اهل سنت===
===دیدگاه عالمان اهل سنت===