کاربر:Aliabadi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
جز ←مرگ مغزی: اصلاح ارقام، اصلاح فاصلهٔ مجازی |
جز ←مرگ مغزی: اصلاح ارقام، اصلاح نویسه |
||
| خط ۲۶۶: | خط ۲۶۶: | ||
وی در ادامه در مسئله سقوط حق قصاص یا دیه بر آن است که در مواردی که مقتول به عدم قصاص اجازه دهد باز هم قصاص ساقط نمیشود زیرا انسان برای از بین بردن خودش تسلط ندارد تا بتواند اذن به اتلاف خودش بدهد.(ج۳، ص۳۳۹) | وی در ادامه در مسئله سقوط حق قصاص یا دیه بر آن است که در مواردی که مقتول به عدم قصاص اجازه دهد باز هم قصاص ساقط نمیشود زیرا انسان برای از بین بردن خودش تسلط ندارد تا بتواند اذن به اتلاف خودش بدهد.(ج۳، ص۳۳۹) | ||
نویسنده بر آن است که احکامی که موضوعشان قتل، قاتل و مقتول است بر زائل کردن حیات مرگ مغزی مترتب نمیشود. از این رو اگرچه حرمت زایل کردن این گونه حیاتی فرض شود، قصاص که موضوع آن قتل است مترتب نمیشود همانگونه که اگر فاعل از ورثه باشد حرمان میراث بر آن مترتب نمیگردد زیرا فاعل | نویسنده بر آن است که احکامی که موضوعشان قتل، قاتل و مقتول است بر زائل کردن حیات مرگ مغزی مترتب نمیشود. از این رو اگرچه حرمت زایل کردن این گونه حیاتی فرض شود، قصاص که موضوع آن قتل است مترتب نمیشود همانگونه که اگر فاعل از ورثه باشد حرمان میراث بر آن مترتب نمیگردد زیرا فاعل دربارهٔ حیات نباتی قاتل نیست و قابل قصاص نیز نیست.(ج۳، ص۳۴۱) | ||
وی در ادامه بر آن است که بیمار مرگ مغزی دارای حیات مستقر نیست از این رو کشیدن دستگاه از وی قتل به حساب نخواهد آمد.(ج۳، ص۳۴۲) | وی در ادامه بر آن است که بیمار مرگ مغزی دارای حیات مستقر نیست از این رو کشیدن دستگاه از وی قتل به حساب نخواهد آمد.(ج۳، ص۳۴۲) | ||
| خط ۲۷۶: | خط ۲۷۶: | ||
نویسنده قانون اهدای عضو که بر اساس وصیت متوفی و اذن اولیا انجام میگیرد را حکم اولیه نمیداند و این مسئله را به عنوان یک آیین نامه برای اجرای یکنواخت در این مورد میداند.(ج۳، ص۳۴۶) | نویسنده قانون اهدای عضو که بر اساس وصیت متوفی و اذن اولیا انجام میگیرد را حکم اولیه نمیداند و این مسئله را به عنوان یک آیین نامه برای اجرای یکنواخت در این مورد میداند.(ج۳، ص۳۴۶) | ||
وی | وی دربارهٔ مبتلایان به مرگ مغزی در مساله محجوریت با استفاده از قیاس اولویت و با مقایسه با مجانین، آنان را محجور دانسته است.(ج۳، ص۳۴۷) | ||
همچنین در مساله میراث نویسنده معتقد اسد که در هنگام نزول آیات و روایات مرگ مغزی مساوی با موت محسوب میشد زیرا معنا و درکی از مرگ مغزی وجود نداشته است از این رو عنوان ترکه بر اموال او صدق میکند.(ج۳، ص۳۴۸) | |||