کاربر:Mojtaba61.Abedini/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
</ref> جعفریان در صحت این نقل تردید کرده و با استناد به تاریخ یعقوبی می نویسد: معاویه مغيرة بن شعبه و عبد الله بن عامر را به ساباط فرستاد تا درباره صلح با امام سخن بگويند. وقتى آنها (دست خالى) از نزد امام بيرون آمدند، زير لب (و طبعا براى تحريك خوارج) به گونهاى كه مردم بشنوند مىگفتند: خدا به وسيله فرزند پيامبر خون مردم را حفظ كرده فتنه را بواسطه او آرام كرد و صلح را پذيرفت. به گفته یعقوبی، با اين سخن سپاه مضطرب شده و مردم در راستگويى آنان ترديد نكردند. بنابر این حادثه مدائن نيز برخاسته از توطئه معاويه و فرماندهان وى و در رأس آنها فرد فاسقى چون مغيرة بن شعبه بوده است.<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی ائمه(ع)، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۳. | </ref> جعفریان در صحت این نقل تردید کرده و با استناد به تاریخ یعقوبی می نویسد: معاویه مغيرة بن شعبه و عبد الله بن عامر را به ساباط فرستاد تا درباره صلح با امام سخن بگويند. وقتى آنها (دست خالى) از نزد امام بيرون آمدند، زير لب (و طبعا براى تحريك خوارج) به گونهاى كه مردم بشنوند مىگفتند: خدا به وسيله فرزند پيامبر خون مردم را حفظ كرده فتنه را بواسطه او آرام كرد و صلح را پذيرفت. به گفته یعقوبی، با اين سخن سپاه مضطرب شده و مردم در راستگويى آنان ترديد نكردند. بنابر این حادثه مدائن نيز برخاسته از توطئه معاويه و فرماندهان وى و در رأس آنها فرد فاسقى چون مغيرة بن شعبه بوده است.<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی ائمه(ع)، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۳. | ||
</ref> | |||
</ref> | |||
لشگر عبیدالله بن عباس در مقابل سپاه معاویه قرار گرفت و بخاطر دور بودن امام از سپاه عبیدالله، معاویه، عبد الرحمن بن سمره را نزد عبيد الله فرستاد، او با سوگند دروغین ادعا کرد که امام حسن (ع) صلح را پذیرفته است و با وعده پاداش فراوان، عبیدالله بن عباس را به خود جذب کرد.<ref>بلاذری، أنساب الأشراف،۱۴۱۷ق، ج۳، ص ۳۷. | لشگر عبیدالله بن عباس در مقابل سپاه معاویه قرار گرفت و بخاطر دور بودن امام از سپاه عبیدالله، معاویه، عبد الرحمن بن سمره را نزد عبيد الله فرستاد، او با سوگند دروغین ادعا کرد که امام حسن (ع) صلح را پذیرفته است و با وعده پاداش فراوان، عبیدالله بن عباس را به خود جذب کرد.<ref>بلاذری، أنساب الأشراف،۱۴۱۷ق، ج۳، ص ۳۷. | ||
</ref> با رفتن عبيد الله، قريب دو سوم سپاه عراق به معاويه پيوست<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی ائمه(ع)، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۴. | </ref> با رفتن عبيد الله، قريب دو سوم سپاه عراق به معاويه پيوست<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی ائمه(ع)، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۴. | ||
</ref> و قیس جانشین عبیدالله بن عباس شد اما معاویه نتوانست او را بفریبد.<ref>بلاذری، أنساب الأشراف،۱۴۱۷ق، ج۳، ص ۳۸. | </ref> و قیس جانشین عبیدالله بن عباس شد اما معاویه نتوانست او را بفریبد.<ref>بلاذری، أنساب الأشراف،۱۴۱۷ق، ج۳، ص ۳۸. | ||
</ref> | |||
</ref> | |||
به گفته جعفریان، سياستى كه معاويه از آن بهره كافى برد، استفاده از شايعاتى بود كه خود آنها را در سه منطقه كوفه، ساباط و ميدان جنگ منتشر مىكرد تا جایی که كوفيان گمان مىكردند كه كار تمام شده است.<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی ائمه(ع)، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۵. | به گفته جعفریان، سياستى كه معاويه از آن بهره كافى برد، استفاده از شايعاتى بود كه خود آنها را در سه منطقه كوفه، ساباط و ميدان جنگ منتشر مىكرد تا جایی که كوفيان گمان مىكردند كه كار تمام شده است.<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی ائمه(ع)، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۵. | ||
</ref> به گفته یعقوبی مورخ معاویه افرادی را به لگشرگاه امام می فرستاد تا بگويد كه قيس بن سعد صلح را پذيرفته است. از سوى ديگر، كسانى را به لشكر قيس مىفرستاد تا بگويند حسن با معاويه صلح كرده است.<ref>یعقوبی، تاريخ اليعقوبى، بيروت، ج۲،ص۲۱۴. | </ref> به گفته یعقوبی مورخ معاویه افرادی را به لگشرگاه امام می فرستاد تا بگويد كه قيس بن سعد صلح را پذيرفته است. از سوى ديگر، كسانى را به لشكر قيس مىفرستاد تا بگويند حسن با معاويه صلح كرده است.<ref>یعقوبی، تاريخ اليعقوبى، بيروت، ج۲،ص۲۱۴. | ||
</ref> از طرفی شایع کشته شدن قیس بن عباده فرمانده امام(ع)را نیز در میان سپاه امام(ع) در مداین منتشر کرده و سبب مضطرب شدن لشکریان امام(ع) می شدند<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۱۵۹ش.</ref> | </ref> از طرفی شایع کشته شدن قیس بن عباده فرمانده امام(ع)را نیز در میان سپاه امام(ع) در مداین منتشر کرده و سبب مضطرب شدن لشکریان امام(ع) می شدند<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۱۵۹ش.</ref> | ||
امام(ع) پس از ساباط به سمت مداین حرکت کرد که در هنگام حرکت مردی از خوارج در دشنه ای در ران پای حضرت(ع) فرو برد و حضرت(ع) را زخمی کرد و لذا حضرت(ع)با زخمی سنگین وارد مداین شد<ref>دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۲۱۷. | |||
</ref> | |||
پس از زخمی شدن حضرت در مدائن، سران کوفه که به همراه حضرت امده بودند گمان کردند که کار تمام شده است و پنهانی به معاویه نامه نوشتند و قول دادند امام حسن (ع) را تسلیم یا ترور کنند.<ref>مفيد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۲. | پس از زخمی شدن حضرت در مدائن، سران کوفه که به همراه حضرت امده بودند گمان کردند که کار تمام شده است و پنهانی به معاویه نامه نوشتند و قول دادند امام حسن (ع) را تسلیم یا ترور کنند.<ref>مفيد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۲. | ||
خط ۳۸: | خط ۳۵: | ||
</ref> بعد از این وقایع معاویه نامهای برای امام(ع) نوشت و پیشنهاد صلح داد و بضميمه آن نامه، نامههاى ياران امام(ع) كه برای بیعت با معاويه نوشته بودند و بعهده گرفته بودند كه امام حسن عليه السلام را غافلگير كرده و تسليم معاويه نمايند برای حضرت(ع) ارسال داشت<ref>مفيد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۳. | </ref> بعد از این وقایع معاویه نامهای برای امام(ع) نوشت و پیشنهاد صلح داد و بضميمه آن نامه، نامههاى ياران امام(ع) كه برای بیعت با معاويه نوشته بودند و بعهده گرفته بودند كه امام حسن عليه السلام را غافلگير كرده و تسليم معاويه نمايند برای حضرت(ع) ارسال داشت<ref>مفيد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۳. | ||
[[کاربر:Mojtaba61.Abedini/صفحه تمرین#cite ref-7|↑]]</ref> به گفته ابن جوزی وقتی امام دید که مردم از او دور شدهاند و اهل عراق با او اختلاف دارند و اهل کوفه به او خیانت کردهاند، تمایل به صلح پیدا | [[کاربر:Mojtaba61.Abedini/صفحه تمرین#cite ref-7|↑]]</ref> به گفته ابن جوزی وقتی امام دید که مردم از او دور شدهاند و اهل عراق با او اختلاف دارند و اهل کوفه به او خیانت کردهاند، تمایل به صلح پیدا کرد، معاویه به صورت مخفیانه به او نامه نوشته بود و او را به صلح دعوت کرده بود، اما امام حسن(ع) ابتدا پاسخی نداد و سپس موافقت کرد.<ref>ابن جوزی، تذكرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۱۸۰.</ref> به گفته جعفریان پژوهشگر تاریخ، ممكن بود امام با شمارى اندك از سپاهيانش بايستد و به شهادت برسد، اما آنچه امام نمىپذيرفت خونريزى بیحاصلى بود كه نتايج سياسى روشنى نداشته باشد. لذا صلح، بهانهاى بود براى حفظ عراق از چپاول و غارت.<ref> جعفریان، حیات فکری و سیاسی ائمه(ع)، ۱۳۸۱ش، ص۱۵۰.</ref> | ||
== دلایل پذیرش صلح == | == دلایل پذیرش صلح == | ||
در منابع تاریخی دلایل مختلفی از سوی امام(ع) برای قبول صلح ذکر شده که عبارت است: | در منابع تاریخی دلایل مختلفی از سوی امام(ع) برای قبول صلح ذکر شده که عبارت است: | ||
عزت در صلح بهتر از کشته شدن و یا اسیر شدن<ref>الإحتجاج، ج2 ؛ ص290، نرم افزار</ref> حفظ دین<ref>تاريخ دمشق، ج13، ص280. فایل صلح</ref> و حفظ جان امام(ع) و خانواده اش<ref>الإحتجاج، ج2 ؛ ص290، نرم افزار</ref> و نیز حفظ جان شیعیان <ref name=":02">علل الشرائع، ج1، ص: 211 نرم افزار</ref> و کوتاهی یاران در جنگ با معاویه<ref>اخبارالطوال، ص220</ref> خیانت سرداران<ref>بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج44، ص: 60</ref> از جمله دلایل پذیرش صلح ذکر شده است. | عزت در صلح بهتر از کشته شدن و یا اسیر شدن<ref>الإحتجاج، ج2 ؛ ص290، نرم افزار</ref> حفظ دین<ref>تاريخ دمشق، ج13، ص280. فایل صلح</ref> و حفظ جان امام(ع) و خانواده اش<ref>الإحتجاج، ج2 ؛ ص290، نرم افزار</ref> و نیز حفظ جان شیعیان <ref name=":02">علل الشرائع، ج1، ص: 211 نرم افزار</ref> و کوتاهی یاران در جنگ با معاویه<ref>اخبارالطوال، ص220</ref> خیانت سرداران<ref>بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج44، ص: 60</ref> از جمله دلایل پذیرش صلح ذکر شده است. به گزارش شیخ صدوق در ''علل الشرایع''، معاویه مخفیانه به عمرو بن حريث و اشعث بن قيس و حجر بن حجر و شبث بن ربعى وعده داد که در قبال کشتن امام حسن (ع)، ۲۰۰ هزار درهم، فرماندهی در شام و ازدواج با دخترش دریافت خواهند کرد. امام حسن (ع) پس از آگاهی از این توطئه، برای محافظت، زره زیر لباس میپوشیدند و از حضور در اجتماعات پرهیز میکردند. در یکی از نمازها، فردی به ایشان تیراندازی کرد، اما زره مانع اصابت تیر به بدن حضرت شد.تا آنکه توسط یکی از خوارج در ساباط مجروح شد<ref>علل الشرائع، ج1، ص: 220</ref>دینوری در نقلی از پاسخ امام(ع) به حجر بن عدی علت صلح را چنین بیان کرده، به دلیل تمایل مردم به صلح و بیزاری از جنگ، نمیخواستم آنها را مجبور به جنگ کنم و برای حفظ شیعیان از قتل، صلح کردم و تصمیم گرفتم جنگ را به زمان دیگری موکول کنم.<ref>الأخبارالطوال،ص:220</ref> شیخ صدوق به نقل از امام حسن(ع) نقل کرده، اگر جنگ ادامه پیدا میکرد، هیچیک از شیعیان زنده نمیماندند.<ref name=":02" /> | ||