کاربر:Mojtaba61.Abedini/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

Mojtaba61.Abedini (بحث | مشارکت‌ها)
Mojtaba61.Abedini (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۶۱: خط ۶۱:
زمانى كه برخورد ميان امام و معاويه به صلح انجاميد، امام حسن عليه السّلام عبد الله بن نوفل را خواست و به او فرمود: نزد معاويه برو و به او بگو: «اگر مردم بر جان و مال و فرزندان و زنان خود ايمن هستند، من با تو بيعت مى‏كنم، در غير اين صورت، با تو بيعت نخواهم كرد.» عبد الله نزد معاويه رفت و (از پيش خود) به او گفت: «براى صلح شروطى وجود دارد كه بايد بپذيرى. اول آن كه خلافت به تو واگذار مى‏شود در صورتى كه پس از خود خلافت را به امام حسن عليه السّلام واگذار كنى. ديگر اين كه سالانه ۵۵ هزار درهم از بيت المال به او اختصاص دهى. در ضمن خراج منطقه دارابجرد در سرزمین فارس را نيز مى‏بايد به او بدهى. مردم نيز بايد امنيت كامل داشته باشند. معاويه اين شروط را پذيرفت و سپس دستور داد تا برگه سفيدى آورده، پايين آن را امضا كرد و آن را نزد حسن بن على عليه السّلام فرستاد. زمانى كه عبد الله بن نوفل بازگشت و مسائلى را كه طرح شده بود بازگفت، امام به او فرمود: اما درباره خلافت پس از معاويه بايد بگويم كه من خواستار آن نيستم و اگر می‌خواستم این امر را به او واگذار نمی‌کردم. درباره شرايط مالى نيز كه تو پيشنهاد كرده اى، اين حق معاويه نيست كه در مال مسلمانان براى من تعهدى بپذيرد. آن‏گاه امام كاتب خود را فرا خواند و دستور داد تا متن قرار داد را به اين صورت تنظيم كند:
زمانى كه برخورد ميان امام و معاويه به صلح انجاميد، امام حسن عليه السّلام عبد الله بن نوفل را خواست و به او فرمود: نزد معاويه برو و به او بگو: «اگر مردم بر جان و مال و فرزندان و زنان خود ايمن هستند، من با تو بيعت مى‏كنم، در غير اين صورت، با تو بيعت نخواهم كرد.» عبد الله نزد معاويه رفت و (از پيش خود) به او گفت: «براى صلح شروطى وجود دارد كه بايد بپذيرى. اول آن كه خلافت به تو واگذار مى‏شود در صورتى كه پس از خود خلافت را به امام حسن عليه السّلام واگذار كنى. ديگر اين كه سالانه ۵۵ هزار درهم از بيت المال به او اختصاص دهى. در ضمن خراج منطقه دارابجرد در سرزمین فارس را نيز مى‏بايد به او بدهى. مردم نيز بايد امنيت كامل داشته باشند. معاويه اين شروط را پذيرفت و سپس دستور داد تا برگه سفيدى آورده، پايين آن را امضا كرد و آن را نزد حسن بن على عليه السّلام فرستاد. زمانى كه عبد الله بن نوفل بازگشت و مسائلى را كه طرح شده بود بازگفت، امام به او فرمود: اما درباره خلافت پس از معاويه بايد بگويم كه من خواستار آن نيستم و اگر می‌خواستم این امر را به او واگذار نمی‌کردم. درباره شرايط مالى نيز كه تو پيشنهاد كرده اى، اين حق معاويه نيست كه در مال مسلمانان براى من تعهدى بپذيرد. آن‏گاه امام كاتب خود را فرا خواند و دستور داد تا متن قرار داد را به اين صورت تنظيم كند:


اين مصالحه اى است كه ميان حسن بن على بن ابى طالب عليه السّلام و معاوية بن ابى سفيان مى‏افتد. بر آن قرار با او صلح مى‏كند و امر خلافت به او مى‏گذارد كه چون وفات او نزديك رسد، هيچ كس را به وليعهدى نصب نكند و كار خلافت به شورا گذارد تا مسلمانان كسى را كه صلاح دانند، نصب كنند. شرط ديگر آن است كه مسلمانان على العموم از او ايمن باشند هم به دست و هم به زفان. و با كافه خلايق زندگانى نيكو كند. شرط سيوم آن است كه شيعيان و متعلقان و متصلان على بن ابى طالب هركجا باشند از او ايمن باشند و به هيچ كس از ايشان اندك و بسيار تعلقى نسازد و تعرضى نرساند. بر اين جمله عهد كرد و پذيرفت معاوية بن ابى سفيان حجت و ميثاق خداى تعالى بر خويش گرفت و قبول كرد كه بر اين عهد و شرط وفا كند و هيچ مكر و كيد نسگالد. حسن بن على عليه السّلام و برادر او حسين عليه السّلام و هيچ كس را از فرزندان و زنان و خويشان و متصلان ايشان و اهل بيت سيد المرسلين را در سر و علانيه در حق ايشان بدى نكند و نفرمايد و ايشان را در كل احوال هركجا در اقطار دنيا باشند ايمن دارد و نترساند. و السلام.
اين مصالحه اى است كه ميان حسن بن على بن ابى طالب عليه السّلام و معاوية بن ابى سفيان مى‏افتد. بر آن قرار با او صلح مى‏كند و امر خلافت به او مى‏گذارد كه چون وفات او نزديك رسد، هيچ كس را به وليعهدى نصب نكند و كار خلافت به شورا گذارد تا مسلمانان كسى را كه صلاح دانند، نصب كنند. شرط ديگر آن است كه مسلمانان على العموم از او ايمن باشند هم به دست و هم به زفان. و با كافه خلايق زندگانى نيكو كند. شرط سيوم آن است كه شيعيان و متعلقان و متصلان على بن ابى طالب هركجا باشند از او ايمن باشند و به هيچ كس از ايشان اندك و بسيار تعلقى نسازد و تعرضى نرساند. بر اين جمله عهد كرد و پذيرفت معاوية بن ابى سفيان حجت و ميثاق خداى تعالى بر خويش گرفت و قبول كرد كه بر اين عهد و شرط وفا كند و هيچ مكر و كيد نسگالد. حسن بن على عليه السّلام و برادر او حسين عليه السّلام و هيچ كس را از فرزندان و زنان و خويشان و متصلان ايشان و اهل بيت سيد المرسلين را در سر و علانيه در حق ايشان بدى نكند و نفرمايد و ايشان را در كل احوال هركجا در اقطار دنيا باشند ايمن دارد و نترساند. و السلام.<ref>                        الفتوح، ابن أعثم ،ج‏4،ص:290</ref>


== پاورقی ==
== پاورقی ==