فقه نظام سیاسی اسلام: فلسفه سیاسی (کتاب): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
===ساختار=== | ===ساختار=== | ||
نویسنده، پژوهش خود را در سه بخش تنظیم کرده است، او در بخش اول به بررسی چیستی قدرت سیاسی و ویژگیهای آن پرداخته است (ص۱۱-۳۰). وی در بخش دوم ذیل عنوان چرایی قدرت سیاسی، به مباحثی چون ادله ضرورت | نویسنده، پژوهش خود را در سه بخش تنظیم کرده است، او در بخش اول به بررسی چیستی قدرت سیاسی و ویژگیهای آن پرداخته است (ص۱۱-۳۰). وی در بخش دوم ذیل عنوان چرایی قدرت سیاسی، به مباحثی چون ادله ضرورت وجود حکومت در جامعه انسانی، منشأ مشروعیت و پیدایش قدرت سیاسی و اهداف آن (وجوب اقامه عدل) میپردازد (ص۳۱-۲۱۳). در نهایت بخش سوم کتاب، به چگونگی اعمال قدرت سیاسی اختصاص داده شده است. در این باره نویسنده به پنج اصل مهم اشاره میکند که عبارتند از: محبت، حاکمیت مطلق قانون، عدالت در حکمرانی، مسئولیت اجتماعی متقابل شهروندان و حاکم و اصل آزادی (ص۲۱۵-۳۵۸). | ||
==چیستی قدرت سیاسی== | ==چیستی قدرت سیاسی== | ||
به باور نویسنده، منظور از قدرت سیاسی در متون اسلامی، «برتری اراده حاکم بر اراده محکومان و در نتیجه لزوم اطاعت از حاکم و جرم بودن تخلّف از اراده حاکم است». او برای اثبات این ادعا به آیاتی از قرآن مانند «[[آیه ۳۶ سوره احزاب|من یعص الله و رسوله فقد ضلّ ضلالا مبینا]]» استناد میکند. بر این اساس، حاکمیت سیاسی خدا و رسول بهمعنای مقدم بودن اراده و اختیار آنها بر اراده و اختیار سایر مردم است (ص۱۳-۱۵). نگارنده همچنین به روایات متعددی تمسک میکند؛ ازجمله | به باور نویسنده، منظور از قدرت سیاسی در متون اسلامی، «برتری اراده حاکم بر اراده محکومان و در نتیجه لزوم اطاعت از حاکم و جرم بودن تخلّف از اراده حاکم است». او برای اثبات این ادعا به آیاتی از قرآن مانند «[[آیه ۳۶ سوره احزاب|من یعص الله و رسوله فقد ضلّ ضلالا مبینا]]» استناد میکند. بر این اساس، حاکمیت سیاسی خدا و رسول بهمعنای مقدم بودن اراده و اختیار آنها بر اراده و اختیار سایر مردم است (ص۱۳-۱۵). نگارنده همچنین به روایات متعددی تمسک میکند؛ ازجمله به روایت ابوحمزه از امام باقر(ع) درباره حقّ امام بر مردم، که مردم باید به سخن امام گوش فرا دهند و دستور او را اطاعت کنند (ص۱۶). به گفته نویسنده بسیاری از سیاستشناسان، در تعریف قدرت سیاسی همان معنای مدّنظر در منابع اسلامی تأیید کردهاند (ص۱۷). | ||
از نظر نویسنده قدرت سیاسی گاهی بالذّات است و گاهی بالعرض. مقصود از قدرت سیاسی بالذّات، قدرتی است که از منبعی دیگر به دست نیامده باشد، بلکه به حکم عقل برای ذات حاکم ثابت باشد و مقصود از قدرت سیاسی بالعرض اعطاث قدرت به دیگری توسط قدرت سیاسی بالذات است. در این صورت حقّ حاکمیت شخص دیگر، بالعرض است، زیرا منبع آن ذات حاکم نیست؛ بلکه از منبع دیگری دریافت کرده است (ص۲۳-۲۴). | از نظر نویسنده قدرت سیاسی گاهی بالذّات است و گاهی بالعرض. مقصود از قدرت سیاسی بالذّات، قدرتی است که از منبعی دیگر به دست نیامده باشد، بلکه به حکم عقل برای ذات حاکم ثابت باشد و مقصود از قدرت سیاسی بالعرض اعطاث قدرت به دیگری توسط قدرت سیاسی بالذات است. در این صورت حقّ حاکمیت شخص دیگر، بالعرض است، زیرا منبع آن ذات حاکم نیست؛ بلکه از منبع دیگری دریافت کرده است (ص۲۳-۲۴). | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
* '''دلیل عقلی''' | * '''دلیل عقلی''' | ||
نویسنده بر اساس استنتاجات عقل عملی، قائل به وجوب عدل و قبح ظلم است. به گفته او این آموزه نه تنها در رفتار فردی بلکه | نویسنده بر اساس استنتاجات عقل عملی، قائل به وجوب عدل و قبح ظلم است. به گفته او این آموزه نه تنها در رفتار فردی بلکه بهطریق اولی در رفتار اجتماعی جاری است؛ زیرا ظلم در زندگی اجتماعی مضاعف خواهد شد. بر این اساس برای برقراری عدل در جامعه و جلوگیری از ظلم، باید نهادی اجتماعی حاکم باشد که به آن حکومت گفته میشود (ص۳۷). همچنین به باور نویسنده، انسانها طبیعتا دچار اختلاف میشوند، چون از یک سو تضادّ منافع، اختلاف افکار و سلایق آنها و از سوی دیگر وجود قوّه شهویّه و غضبیّه که آنها را به تلاش برای جذب منافع بیشتر خویش وامیدارد، باعث میشود که انسانها دچار اختلاف شده؛ در این شرایط تنها راه کنترل این اختلافها، وجود قدرت سیاسی است (ص۳۹). | ||
* '''دلیل شرعی''' | * '''دلیل شرعی''' | ||
بر اساس گزارش کتاب، در | بر اساس گزارش کتاب، در قرآن، آیات متعددی بر ضرورت وجود حکومت در جامعه بشر دلالت دارد، دستهای از آیات هستند که ماموریت تمام رسل را تشکیل حکومت عدل معرفی کرده است؛ مانند آیه «[[آیه ۲۵ سوره حدید|لیقوم الناس بالقسط]]». نگارنده از مجموع آیات به این نتیجه میرسد که جامعه بشر هیچگاه بدون حاکمانی عادل که فرصت اقامه عدل و حلّ اختلافات را برای جامعه بشر فراهم کنند، خالی نبوده است و این نشان از ضرورت وجود حکومت عادل است (ص۴۴-۵۰). | ||
نویسنده همچنین به روایات فراوانی بر ضرورت اجتماعی حکومت استناد میکند. مقصود از ضرورت | نویسنده همچنین به روایات فراوانی بر ضرورت اجتماعی حکومت استناد میکند. مقصود از این ضرورت اجتماعی، تداوم جامعه بشر است. مطلبی که در عبارت «لابدّ للنّاس من اماره» در سخنان امام علی(ع) بر آن تأکید شده است. بر این اساس، یکی از سنّتهای تکوینی الهی وجود امامی عادل در این دنیا است، هرچند در خفاء باشد و حدیث متواتر نبوی «من مات و لم یعرف امام زمانه» مویّد این سنّت الهی است (ص۵۵-۷۵). | ||
== منشأ قدرت سیاسی == | == منشأ قدرت سیاسی == | ||
منشأ مشروعیت و پیدایش قدرت سیاسی، دومین بُعد از ابعاد چرایی قدرت است که نویسنده به بررسی آن میپردازد. به زعم نویسنده قدرت سیاسی از یک سو پدیدهای اجتماعی است، که باید عامل پیدایش | منشأ مشروعیت و پیدایش قدرت سیاسی، دومین بُعد از ابعاد چرایی قدرت سیاسی است که نویسنده به بررسی آن میپردازد. به زعم نویسنده قدرت سیاسی از یک سو پدیدهای اجتماعی است، که باید عامل پیدایش آن، در فلسفه سیاسی جستجو شود و از طرف دیگر بهدلیل اختیاری بودن نوع رفتار انسانی، باید در فلسفه سیاسی به تحقیق درباره علّت مشروعیت یا عدم مشروعیت آن پرداخت (ص۸۳). | ||
* '''منشاء مشروعیت''' | * '''منشاء مشروعیت''' | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
# توانایی الزام دیگران بر عمل به اراده مشروع خود (ص۹۹-۱۰۰). | # توانایی الزام دیگران بر عمل به اراده مشروع خود (ص۹۹-۱۰۰). | ||
# برخوردار بودن از حقّ کیفر و عفوِ متخلفان از اراده خویش (ص۱۰۰-۱۰۲). | # برخوردار بودن از حقّ کیفر و عفوِ متخلفان از اراده خویش (ص۱۰۰-۱۰۲). | ||
# قبل الانسانی بودن مشروعیت؛ به این معنا که مشروعیت نمیتواند تابع اراده و خواست انسان باشد؛ بلکه اراده انسان تابع مشروعیت از پیش | # قبل الانسانی بودن مشروعیت؛ به این معنا که مشروعیت نمیتواند تابع اراده و خواست انسان باشد؛ بلکه اراده انسان تابع مشروعیت از پیش تعیینشده است (ص۱۰۳-۱۰۴). | ||
# خطاناپذیر بودن در تشخیص و عمل (ص۱۰۴-۱۰۵). | # خطاناپذیر بودن در تشخیص و عمل (ص۱۰۴-۱۰۵). | ||
# داشتن دانش فراگیر (ص۱۰۶). | # داشتن دانش فراگیر (ص۱۰۶). | ||
* '''منشاء پیدایش''' | * '''منشاء پیدایش''' | ||
علت پیدایش قدرت سیاسی، چه مشروع و چه غیرمشروع، مسئله دیگری است که نگارنده در دومین بُعد چرایی قدرت سیاسی به آن میپردازد (ص۱۰۷). به گفته او، قدرت سیاسی مشروع تنها از راه اقناع برهانی بهوجود میآید و | علت پیدایش قدرت سیاسی، چه مشروع و چه غیرمشروع، مسئله دیگری است که نگارنده در دومین بُعد چرایی قدرت سیاسی به آن میپردازد (ص۱۰۷). به گفته او، قدرت سیاسی مشروع تنها از راه اقناع برهانی بهوجود میآید و حاکمان سیاسی مشروع میتوانند، با بکارگیری شیوه اقناع برهانی، توده مردم را به حقّانیت رهبری سیاسی خویش متقاعد سازند و با استفاده از تبیین برهانی اراده جمعی به طرفداری از حاکمیت خویش بهوجود آوردند (ص۱۱۳). | ||
به گزارش نویسنده، در آیاتی مانند [[آیه ۳۵ سوره یونس]]، از روش اقناع برهانی در ایجاد قدرت سیاسی بهره گرفته است. در سیره گفتاری و رفتاری معصومین نیز از شیوه برهانی در جهت شکلدهی اراده جمعی پشتیبان حاکمیت آنان بهره گرفته شده است؛ چنانچه پیامبر(ص) با بهرهگیری از براهین قرآنی و نیز با استفاده از منطق و بیان عقلانی و نیرومند خویش، عامّه مسلمانان و بهویژه مردم مدینه را به پذیرش حکومت خویش متقاعد نمود. همین شیوه در سیره امام علی(ع) نیز ادامه داشت (ص۱۱۳-۱۱۹). | به گزارش نویسنده، در آیاتی مانند [[آیه ۳۵ سوره یونس]]، از روش اقناع برهانی در ایجاد قدرت سیاسی بهره گرفته است. در سیره گفتاری و رفتاری معصومین نیز از شیوه برهانی در جهت شکلدهی اراده جمعی پشتیبان حاکمیت آنان بهره گرفته شده است؛ چنانچه پیامبر(ص) با بهرهگیری از براهین قرآنی و نیز با استفاده از منطق و بیان عقلانی و نیرومند خویش، عامّه مسلمانان و بهویژه مردم مدینه را به پذیرش حکومت خویش متقاعد نمود. همین شیوه در سیره امام علی(ع) نیز ادامه داشت (ص۱۱۳-۱۱۹). |