فقه معاصر:پیش‌نویس استرداد مجرمان (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

Alikhani (بحث | مشارکت‌ها)
Alikhani (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۸۴: خط ۸۴:
بر اساس دیدگاه فقیهانی چون، صاحب جواهر، شیخ مفید، ابن‌ادریس، [[ناصر مکارم شیرازی]]، [[حسینعلی منتظری]]، در صورتی که کافر ذمی جرمی را علیه کافر دیگری مرتکب شود، حاکم اسلامی مخیر است، او را به کشورش تحویل دهد تا مجازاتش کنند، یا خود، کافر ذمی را مطابق شریعت اسلام مجازات کند. افرادی که این دیدگاه را پذیرفته‌اند، خود بر دو دسته‌اند: گروهی این قول را تنها در مورد زنا، لواط و مساحقه ذکر کرده‌اند، ولی برخی دیگر [[الغای خصوصیت]] کرده، آن را شامل همه جرایم می‌دانند (ص۸۸-۸۹).  
بر اساس دیدگاه فقیهانی چون، صاحب جواهر، شیخ مفید، ابن‌ادریس، [[ناصر مکارم شیرازی]]، [[حسینعلی منتظری]]، در صورتی که کافر ذمی جرمی را علیه کافر دیگری مرتکب شود، حاکم اسلامی مخیر است، او را به کشورش تحویل دهد تا مجازاتش کنند، یا خود، کافر ذمی را مطابق شریعت اسلام مجازات کند. افرادی که این دیدگاه را پذیرفته‌اند، خود بر دو دسته‌اند: گروهی این قول را تنها در مورد زنا، لواط و مساحقه ذکر کرده‌اند، ولی برخی دیگر [[الغای خصوصیت]] کرده، آن را شامل همه جرایم می‌دانند (ص۸۸-۸۹).  


برای این قول به [[آیه ۴۲ سوره مائده]] و مقتضای وفای به عهد اهل ذمه استدلال شده است. نویسنده معتقد است، لزوم وفای به عهد اهل ذمه، لزوم ارجاع آنان به قضات را ثابت نمی‌کند. او در بررسی ابتدایی آیه، به استدلال به آن اشکال کرده، آیه یادشده را مربوط به تخییر بین اجرای احکام اسلامی و اعراض دانسته است، نه اجرا و تحویل مجرم.  (ص۹۰-۹۴). او در ادامه، با در نظر گرفتن [[آیه ۴۸ سوره مائده]]، و جمع میان دو آیه یادشده چنین نتیجه گرفته است که مفاد این آیات یا تخییر بین اجرای مجازات و تحویل‌دادن است، یا تخییر بین اجرای مجازات و اعراض، که هیچ‌یک از این دو تفسیر با استرداد منافات ندارد (ص۱۱۴).
برای این قول به [[آیه ۴۲ سوره مائده]] و مقتضای وفای به عهد اهل ذمه استدلال شده است. نویسنده معتقد است، لزوم وفای به عهد اهل ذمه، لزوم ارجاع آنان به قضات را ثابت نمی‌کند. او در بررسی ابتدایی آیه، به استدلال به آن اشکال کرده، آیه یادشده را مربوط به تخییر بین اجرای احکام اسلامی و اعراض دانسته است، نه اجرا و تحویل مجرم.  (ص۹۰-۹۴). او در ادامه، با در نظر گرفتن [[آیه ۴۸ سوره مائده]]، و جمع میان دو آیه یادشده چنین نتیجه گرفته است که مفاد این آیات یا تخییر بین اجرای مجازات و تحویل‌دادن است، یا تخییر بین اجرای مجازات و اعراض، که هیچ‌یک از این دو تفسیر با استرداد منافات ندارد (ص۱۱۳). نویسنده در ادامه با بررسی دو دسته از روایات (۱. روایات دال بر وجوب اجرای مجازات اسلامی، و ۲. روایات دار بر وجوب ارجاع مجرمان به کفار) آنها را همسو با آیات خوانده، معتقد است، مجموع آیات و روایات بر تخییر (اجرای مجازات اسلامی، یا استرداد کافر ذمی) دلالت دارد (ص۱۱۴).
 
=== ادامه ===
به گزارش نویسنده برای اثبات ارجاع مجرم به کفار می‌توان به روایت محمدبن‌ابی‌بکر استناد کرد که سندش از نظر نگارنده صحیح است و مضمونش این است که اگر مردی با زنی یهودی یا نصرانی زنا کند، طبق نظر امام باید زن را به اهل ملت خود بفرستند تا در موردش حکم کنند (محمدبن‌حسن‌طوسی، تهذیب‌الاحکام، ج۱۰، ص۱۵). نگارنده معتقد است تقاضای کشور متقاضی یا عدم تقاضای او در حکم شرعی تأثیری ندارد و در وجوب استرداد می‌توان به این روایت استناد کرد (ص۱۰۱-۱۰۹).
 
نگارنده در جمع‌بندی بحث قائل به قول اول است یعنی تخییر بین تحویل دادن مجرم ذمی و اجرای مجازات اسلامی (ص۱۱۴).


=== تخییر بین اعراض یا اجرای مجازات ===
=== تخییر بین اعراض یا اجرای مجازات ===
بر اساس دیدگاه فاضل هندی، حاکم می‌تواند کافر ذمی مجرم را طبق شریعت اسلام مجازات نماید، یا از او اعراض کرده، وی را به کشورش تحویل ندهد (ص۸۹). مستند این قول [[آیه ۴۲ سوره مائده]] و امر به منکربودن تحویل مجرم است (ص۹۵-۹۶).
بر اساس دیدگاه فاضل هندی، حاکم می‌تواند کافر ذمی مجرم را طبق شریعت اسلام مجازات نماید، یا از او اعراض کرده، وی را به کشورش تحویل ندهد (ص۸۹). مستند این قول [[آیه ۴۲ سوره مائده]] و امر به منکربودن تحویل مجرم دانسته شده است (ص۹۵). نویسنده این استدلال را ناکافی دانسته، معتقد است، حتی در صورتی که آیه بر تخییر بین اجرای مجازات یا اعراض دلالت داشته باشد، اعراض‌کردن منافاتی با استرداد ندارد (ص۱۱۳). همچنین او منکر‌خواندن تحویل کافر ذمی به کفار را، اجتهاد در مقابل نص می‌داند (ص۹۶).


=== احتیاط به اجرای مجازات اسلامی ===
=== احتیاط به اجرای مجازات اسلامی ===
[[سید روح‌الله موسوی خمینی|امام خمینی]] اجرای حدود اسلامی بر کافر ذمی را مطابق احتیاط واجب دانسته است (ص۹۰). وجوب حکم بر اساس قوانین اسلام مستند به ادله‌ای است که عبارتند از: الف: آیه ۴۸ سوره مائده. ب: روایت عبدالله‌بن‌جعفر در قرب‌الاسناد که مضمونش این است که مجرم ذمی که در سرزمین اسلامی زنا یا شرب خمر کرده و یا در سرزمین غیراسلامی جرم کرده و به قاضی اسلامی ترافع کرده باشند، باید بر او حدود مسلمین اجرا شود (محمدبن‌حسن عاملی، وسائل‌الشیعه، ج۲۸، ص۵۰، ابواب مقدمات الحدود، ب۲۹، ح۱).  ج: روایت ابی‌بصیر که دال بر اجرای احکام اسلامی بر اهل کتابی است که در بلاد اسلامی مرتکب فحشا شوند (محمدبن‌حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج۱۰، ص۱۸۶).  د: مکلف بودن کفار به فروع (ص۹۶-۱۰۱).
[[سید روح‌الله موسوی خمینی|امام خمینی]] بنا بر احتیاط واجب، اجرای حدود اسلامی بر کافر ذمی را لازم دانسته است (ص۹۰). دلایل این نظریه عبارت‌اند از: ۱. [[آیه ۴۸ سوره مائده]]،  ۲. روایت عبدالله‌بن‌جعفر در قرب‌الاسناد که بر اساس آن، اگر ذمی در سرزمین اسلامی زنا یا شرب خمر کرده و یا در سرزمین غیراسلامی جرم کرده و به قاضی اسلامی ترافع کرده باشند، باید بر او حدود مسلمین اجرا شود (محمدبن‌حسن عاملی، وسائل‌الشیعه، ج۲۸، ص۵۰، ابواب مقدمات الحدود، ب۲۹، ح۱).  ج: روایت ابی‌بصیر که دال بر اجرای احکام اسلامی بر اهل کتابی است که در بلاد اسلامی مرتکب فحشا شوند (محمدبن‌حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج۱۰، ص۱۸۶).  د: مکلف بودن کفار به فروع (ص۹۶-۱۰۱).
 
=== ادامه ===
به گزارش نویسنده برای اثبات ارجاع مجرم به کفار می‌توان به روایت محمدبن‌ابی‌بکر استناد کرد که سندش از نظر نگارنده صحیح است و مضمونش این است که اگر مردی با زنی یهودی یا نصرانی زنا کند، طبق نظر امام باید زن را به اهل ملت خود بفرستند تا در موردش حکم کنند (محمدبن‌حسن‌طوسی، تهذیب‌الاحکام، ج۱۰، ص۱۵). نگارنده معتقد است تقاضای کشور متقاضی یا عدم تقاضای او در حکم شرعی تأثیری ندارد و در وجوب استرداد می‌توان به این روایت استناد کرد (ص۱۰۱-۱۰۹).


==قواعد فقهی حاکم بر استرداد کافر حربی==
==قواعد فقهی حاکم بر استرداد کافر حربی==