اندیشه سیاسی در جهان اسلام معاصر (کتاب): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
عمید زنجانی، [[نظریه ولایت فقیه]] را اندیشهای انعطافپذیر معرفی میکند؛ زیرا در این اندیشه، اگرچه عنصر امامت، ثابت و جامع است؛ ولی مفاهیم عدالت، اجتهاد و بینش سیاسی از شرایط عمده و امور متغیر و معطف آن است. او دو عنصر اصلی اندیشه سیاسی در اسلام را ماهیت ایدئولوژیک و توحیدی آن و استخراج از کتاب و سنت میداند. نویسنده مشکل اصلی ناسیونالیزم را در تعارض با وحدت جهان اسلام (امت واحد) و با روح اسلام تبیین میکند. وی برای حل مشکل گرایشات ناسیونالیستی در کشورهای اسلامی، ایده جامعه اسلامی سید جمال را مورد توجه قرار میدهد. | عمید زنجانی، [[نظریه ولایت فقیه]] را اندیشهای انعطافپذیر معرفی میکند؛ زیرا در این اندیشه، اگرچه عنصر امامت، ثابت و جامع است؛ ولی مفاهیم عدالت، اجتهاد و بینش سیاسی از شرایط عمده و امور متغیر و معطف آن است. او دو عنصر اصلی اندیشه سیاسی در اسلام را ماهیت ایدئولوژیک و توحیدی آن و استخراج از کتاب و سنت میداند. نویسنده مشکل اصلی ناسیونالیزم را در تعارض با وحدت جهان اسلام (امت واحد) و با روح اسلام تبیین میکند. وی برای حل مشکل گرایشات ناسیونالیستی در کشورهای اسلامی، ایده جامعه اسلامی سید جمال را مورد توجه قرار میدهد. | ||
به باور نگارنده، با وجود ضعفهای نظریه دموکراسی و موانع اجرایی آن در جهان اسلام، ولی [[نظریه ولایت انتخابی فقیه|نظریههای انتخابی]] یا [[نظریه انتصابی | به باور نگارنده، با وجود ضعفهای نظریه دموکراسی و موانع اجرایی آن در جهان اسلام، ولی [[نظریه ولایت انتخابی فقیه|نظریههای انتخابی]] یا [[نظریه ولایت انتصابی فقیه|انتصابی ولایت فقیه]] با بسیاری از اصول، مبانی و روشهای دموکراسی قابل جمع است. به گفته او الگوی سیاسی حاکم بر نظام جمهوری اسلامی ایران، توان یافتن تکنیک مناسب برای جمع بین مفهوم خلافت و امامت با [[توسعه سیاسی]] و آزادیها بهمعنای معاصرش دارد. | ||
نویسنده کتاب معتقد است که مدرنیزم و تجدد در جهان اسلام فقط در ترمیم شیوههای سنتی امور اجرایی و همچنین امور ما لا نص فیه قابلیت طرح دارد. نویسنده در بررسی بنیادگرایی و غربستیزی در اندیشه سیاسی اسلام به این نکته اشاره میکند که اندیشه سیاسی اسلامی بیشتر مبتنی بر اصولگرایی و نفی دیگران است. | نویسنده کتاب معتقد است که مدرنیزم و تجدد در جهان اسلام فقط در ترمیم شیوههای سنتی امور اجرایی و همچنین امور ما لا نص فیه قابلیت طرح دارد. نویسنده در بررسی بنیادگرایی و غربستیزی در اندیشه سیاسی اسلام به این نکته اشاره میکند که اندیشه سیاسی اسلامی بیشتر مبتنی بر اصولگرایی و نفی دیگران است. | ||