کاربر:Salehi/صفحه تمرین۳: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
سیره نظری و عملی اهل بیت(ع) و همچنین سیره عالمان شیعه در طول تاریخ دلیل دیگری است که نویسنده برای ضرورت مشارکت سیاسی به آن استناد میکند. (ص۱۱۷-۱۵۷) مؤلف با بررسی روایات رسیده از اهل بیت(ع)، به استخراج عناوینی چون جایگاه مردم در گزینش حاکم، مسئولیت همگانی در قبال وضعیت سیاسی-اجتماعی جامعه، اطاعتپذیری مردم و نخبگان در قبال حاکم مشروع و نافرمانی نسبت به حاکمان نامشروع، بیعت به مثابه اعلام وفاداری به حاکم، کارکردهای مشارکتی امر به معروف و نهی از منکر، نصیحت و خیرخواهی مردم و حاکم نسبت به همدیگر، مشورت حاکم با مردم و تعامل و همکاری با حاکم از روایات پرداخته که ارتباط مستقیمی با مشارکت سیاسی-اجتماعی مردم دارد. (۱۱۸-۱۴۹) او همچنین با استناد به مشارکت سلبی و ایجابی امام علی(ع) در ارتباط با مسائل مرتبط با غصب خلافت پس از رحلت پیامبر اسلام(ص)، سیره امام حسن و امام حسین(ع) در مواجهه با خلفای اموی و همچنین امامان شیعه در دوران امویان و عباسیان، جلوههای گوناگون مشارکت سیاسی اهل بیت(ع) در طول بیش از دو قرن را استخراج میکند.(ص۱۴۹-۱۵۵) | سیره نظری و عملی اهل بیت(ع) و همچنین سیره عالمان شیعه در طول تاریخ دلیل دیگری است که نویسنده برای ضرورت مشارکت سیاسی به آن استناد میکند. (ص۱۱۷-۱۵۷) مؤلف با بررسی روایات رسیده از اهل بیت(ع)، به استخراج عناوینی چون جایگاه مردم در گزینش حاکم، مسئولیت همگانی در قبال وضعیت سیاسی-اجتماعی جامعه، اطاعتپذیری مردم و نخبگان در قبال حاکم مشروع و نافرمانی نسبت به حاکمان نامشروع، بیعت به مثابه اعلام وفاداری به حاکم، کارکردهای مشارکتی امر به معروف و نهی از منکر، نصیحت و خیرخواهی مردم و حاکم نسبت به همدیگر، مشورت حاکم با مردم و تعامل و همکاری با حاکم از روایات پرداخته که ارتباط مستقیمی با مشارکت سیاسی-اجتماعی مردم دارد. (۱۱۸-۱۴۹) او همچنین با استناد به مشارکت سلبی و ایجابی امام علی(ع) در ارتباط با مسائل مرتبط با غصب خلافت پس از رحلت پیامبر اسلام(ص)، سیره امام حسن و امام حسین(ع) در مواجهه با خلفای اموی و همچنین امامان شیعه در دوران امویان و عباسیان، جلوههای گوناگون مشارکت سیاسی اهل بیت(ع) در طول بیش از دو قرن را استخراج میکند.(ص۱۴۹-۱۵۵) | ||
====دلیل عقلی و بنای عقلا==== | ====دلیل عقلی و بنای عقلا==== | ||
به گفته نویسنده کتاب، مدنی الطبع بودن انسان و تأثیرگذاری فرد و جامعه بر همدیگر، انسان را به سمت مشارکت فعالانه در امور اجتماعی سوق میدهد و اگر شخصی منفعلانه نسبت به وضعیت موجود عمل کند باید منتظر تعیین سرنوشت خود توسط دیگران باشد بنابرای به حکم عقل انسان باید خود به تصمیمسازی در امور سیاسی بپردازد. ( | به گفته نویسنده کتاب، مدنی الطبع بودن انسان و تأثیرگذاری فرد و جامعه بر همدیگر، انسان را به سمت مشارکت فعالانه در امور اجتماعی سوق میدهد و اگر شخصی منفعلانه نسبت به وضعیت موجود عمل کند باید منتظر تعیین سرنوشت خود توسط دیگران باشد بنابرای به حکم عقل انسان باید خود به تصمیمسازی در امور سیاسی بپردازد. (ص۱۶۰-۱۶۱) نگارنده همچنین به دلائل عقلی غیر مستقل نیز برای اثبات ضرورت مشارکت سیاسی استناد کرده است. در این راستا او با توسعه مفهوم امور حسبه به امور سیاسی مانند انتخابات، معتقد است، مصادیق حسبه در زمان حاضر همراه با نیازهای اجتماعی متحول شده و میتوان امور مختلفی را ذیل حسبه به مثابه مشارکت سیاسی برشمرد که از ضروریات جامعه اسلامی است. (ص۱۶۲-۱۶۶) او همچنین مشارکت سیاسی را به عنوان مقدمه وصول به غایات شریعت و بسیاری از واجبات دینی از باب مقدمه واجب، واجب میشمارد. (ص۱۶۶-۱۷۱) اهتمام عقلای عالم بر تعیین سرنوشت خود نیز از دیگر دلائل نویسنده بر ضرورت مشارکت سیاسی است. (ص۱۷۳-۱۷۵) | ||
===راهکارهای مشارکت سیاسی=== | ===راهکارهای مشارکت سیاسی=== | ||
ایزدهی در بخش سوم کتاب به بررسی راهکارهای مشارکت سیاسی ذیل نظامهای مشروع و غیرمشروع پرداخته است. (ص۱۷۹) او راهکارهای ارائه شده در متون فقهی ذیل حکومت مشروع را در سه مرحله تأسیس حکومت و گزینش حاکمان، حمایت و اداره مطلوب حکومت و در نهایت نظارت و کنترل قدرت دستهبندی میکند. (ص۱۸۱) به باور او راهکارهایی چون بیعت، انتخابات و تحزب در دورانهای مختلف اسلامی به عنوان ابزارهایی جهت تعیین حاکم و تأسیس حکومت مورد استفاده قرار گرفته است. (ص۱۸۱-۲۱۸) به گفته نویسنده بیعت و انتخابات در گزینش حاکم به عنوان ابزار و روش مورد استفاده قرار میگیرد؛ بنابراین مشروعیتساز نیست بلکه نشان از مقبولیت مردمی میدهد و با اتصاف به مشروعیت الهی میتوانند جزو راهکارهای مشارکت سیاسی در جامعه اسلامی باشد. (ص۱۸۶ و ۱۹۷) نگارنده کتاب، از تحزب به عنوان راهکاری نام میبرد که هم در انتخاب حاکم و هم در مرحل نظارت و حمایت کاربرد دارد و به خاطر اینکه مقدمه برخی از واجبات کفایی مانند امر به معروف و نهی از منکر قرار میگیرد، آن را واجب میداند. (ص۲۰۷-۲۱۸) | ایزدهی در بخش سوم کتاب به بررسی راهکارهای مشارکت سیاسی ذیل نظامهای مشروع و غیرمشروع پرداخته است. (ص۱۷۹) او راهکارهای ارائه شده در متون فقهی ذیل حکومت مشروع را در سه مرحله تأسیس حکومت و گزینش حاکمان، حمایت و اداره مطلوب حکومت و در نهایت نظارت و کنترل قدرت دستهبندی میکند. (ص۱۸۱) به باور او راهکارهایی چون بیعت، انتخابات و تحزب در دورانهای مختلف اسلامی به عنوان ابزارهایی جهت تعیین حاکم و تأسیس حکومت مورد استفاده قرار گرفته است. (ص۱۸۱-۲۱۸) به گفته نویسنده بیعت و انتخابات در گزینش حاکم به عنوان ابزار و روش مورد استفاده قرار میگیرد؛ بنابراین مشروعیتساز نیست بلکه نشان از مقبولیت مردمی میدهد و با اتصاف به مشروعیت الهی میتوانند جزو راهکارهای مشارکت سیاسی در جامعه اسلامی باشد. (ص۱۸۶ و ۱۹۷) نگارنده کتاب، از تحزب به عنوان راهکاری نام میبرد که هم در انتخاب حاکم و هم در مرحل نظارت و حمایت کاربرد دارد و به خاطر اینکه مقدمه برخی از واجبات کفایی مانند امر به معروف و نهی از منکر قرار میگیرد، آن را واجب میداند. (ص۲۰۷-۲۱۸) |