کاربر:Reyhani/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخهها
←فصل سوم: ابرابزار |
|||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
مطابق با قواعد ثانوی مانند لاضرر چنانچه انجام تلقیح با رعایت شرایط شرعی ممکن نباشد و پرهیز از آن مستلزم ضرر برای زوجین باشد، برخی امور مانند نپوشاندن بدن در برابر پزشک یا پرستاری که جوانب شرعی را رعایت نمی کند به حکم ثانوی جایز است.(ص339)همچنین | مطابق با قواعد ثانوی مانند لاضرر چنانچه انجام تلقیح با رعایت شرایط شرعی ممکن نباشد و پرهیز از آن مستلزم ضرر برای زوجین باشد، برخی امور مانند نپوشاندن بدن در برابر پزشک یا پرستاری که جوانب شرعی را رعایت نمی کند به حکم ثانوی جایز است.(ص339)همچنین | ||
طبق قاعده لاحرج چنانچه انجام تلقیح با رعایت شرایط شرعی سختی و مشقت شدید برای زوجین در پی داشته باشد، انجام آن بدون رعایت جوانب شرعی به حکم ثانوی جایز است.(349) | طبق قاعده لاحرج چنانچه انجام تلقیح با رعایت شرایط شرعی سختی و مشقت شدید برای زوجین در پی داشته باشد، انجام آن بدون رعایت جوانب شرعی به حکم ثانوی جایز است.(349) | ||
==فصل سوم== | == فصل سوم == | ||
===عده و نفقه زن=== | === عده و نفقه زن === | ||
در فصل سوم به آثار مترتب بر تلقیح مصنوعی پرداخته شده است. | در فصل سوم به آثار مترتب بر تلقیح مصنوعی پرداخته شده است. بهطور کلی در روشهای مختلف تلقیح مصنوعی چنانچه طلاق یا وفات اتفاق بیفتد عده برای زن ثابت است و این حکم اختصاص به مدخوله ندارد و شامل غیر مدخوله نیز میشود. (ص۳۸۳و۳۸۵) همچنین نفقه زنی که با روش تلقیح مصنوعی باردار شده بر شوهر واجب است مگر آنکه در فرایند تلقیح از اسپرم مرد اجنبی استفاده شده باشد که در این فرض به لحاظ فقهی احتمال دارد که نفقه زن، در دوران بارداری بر عهده صاحب اسپرم باشد. (ص۴۱۱) | ||
===انتساب و فرزندخواندگی=== | |||
در خصوص انتساب از طرف پدر، سید محسن حکیم بر آن است که از منظر فقهی فرزند حاصل از تلقیح مصنوعی به صاحب اسپرم انتساب ندارد بلکه تنها متعلق به مادر است.(ص | === انتساب و فرزندخواندگی === | ||
در خصوص انتساب از طرف پدر، سید محسن حکیم بر آن است که از منظر فقهی فرزند حاصل از تلقیح مصنوعی به صاحب اسپرم انتساب ندارد بلکه تنها متعلق به مادر است. (ص ۴۱۲) اما از نگاه نویسنده این سخن و دلایل آن قابل نقد است و فرزند حاصل از تلقیح مصنوعی، از طرف پدر به صاحب اسپرم یا سلول بنیادی که تخمک بهوسیله آن بارور شده تعلق دارد. (ص۴۱۷ و ص۴۲۱) در خصوص انتساب از طرف مادر، به لحاظ عرف و لُغت عنوان مادر بر صاحب رحِم که فرزند را به دنیا آورده اطلاق میگردد. (ص ۴۴۰)به لحاظ فقهی نیز قویترین احتمال، انتساب فرزند به صاحب رحم است. (ص ۴۵۰) در هر صورت اگر نسب فرزند معلوم نباشد، از نگاه فقهی فرزندخواندگی نامعتبر است و آثار و لوازم شرعی والد و فرزند بر آن مترتّب نمیشود. (ص ۴۶۶) | |||
=== ارث و احکام رضاع === | |||
در بارداری حاصل از روشهای تلقیح مصنوعی نویسنده بر آن است که در صورت انتساب فرزند به والدِ زنده احکام ارث مترتب میشود اما اگر تلقیح مصنوعی پس از مرگ مادر یا پدر انجام شود، فرزند حاصل از تلقیح مصنوعی از ایشان ارث نمیبرد. (ص۴۶۸ و ص۴۷۲) همچنین قیاس رضاع به تلقیح مصنوعی صحیح نیست و چنانچه مادر فررند را صاحب تخمک بدانیم، صاحب رحم از نظر شرعی علقهای با فرزند ندارد و احکام مترتب بر رضاع مانند حرمت نکاح، میان صاحب رحم و فرزند متولد شده از تلقیح مصنوعی برقرار نیست. (ص ۴۸۱) | |||
=== سقط جنین === | |||
سقط جنین در هر صورت حرام است و فرقی میان جنین حاصل از تلقیح مصنوعی و جنین حاصل از بارداری طبیعی نیست؛ حتی اگر مادر جنین را صاحب تخمک بدانیم، سقط جنین بر صاحب رحم نیز حرام است. با این وجود چنانچه عدم سقط مستلزم حرج و مشقت شدید باشد، سقط جنین تا پیش از دمیده شدن روح، جایز است. (ص ۴۸۴–۴۸۳) |