فقه معاصر:پیشنویس تعیین سن کیفری: تفاوت میان نسخهها
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
==نظریه تطبیق سن کیفری بر ۱۸ سال== | ==نظریه تطبیق سن کیفری بر ۱۸ سال== | ||
==== یک: در قرآن سنی برای بلوغ ذکر نشده است | == بلوغ در قرآن== | ||
===یک: در قرآن سنی برای بلوغ ذکر نشده است=== | |||
در قرآن کریم تنها در آیه ۵۸ و ۵۹ سوره نور از تعبیر رسیدن به احتلام استفاده شده است؛ «و اذا بلغ الاطفال منکم الحلم ...» (توبه / ۵۹) اگر کودکان به حد تکلیف رسیدند باید هر بار که میخواهند وارد اتاق بزرگترها شوند مثل سایرین اجازه بگیرند. یعنی هنگامی که کودکان شما به سن احتلام برسند از طفولیت خارج میشوند. شاید به این دلیل که بلوغ در موقعیتهای جغرافیایی گوناگون، یکسان نیست و نوعاً افراد در مناطق گرمسیر زودتر و در مناطق سردسیر دیرتر به بلوغ میرسند. لذا نمیتوان سن ثابتی را برای بلوغ معین کرد. بلوغ تابع شرایط اقلیمی و بهداشت و تغذیه افراد است. بنابراین بلوغ یک مسئله زیستشناختی و طبیعی است و نمیتوان سال دقیقی برای آن مقرر کرد و به قانونی عام مبدل ساخت. در قرآن همچنین برای فهم رشیدشدن کودکان نیز بهجای تعیین سن، بر آزمودن کودکان تکیه شده است. | در قرآن کریم تنها در آیه ۵۸ و ۵۹ سوره نور از تعبیر رسیدن به احتلام استفاده شده است؛ «و اذا بلغ الاطفال منکم الحلم ...» (توبه / ۵۹) اگر کودکان به حد تکلیف رسیدند باید هر بار که میخواهند وارد اتاق بزرگترها شوند مثل سایرین اجازه بگیرند. یعنی هنگامی که کودکان شما به سن احتلام برسند از طفولیت خارج میشوند. شاید به این دلیل که بلوغ در موقعیتهای جغرافیایی گوناگون، یکسان نیست و نوعاً افراد در مناطق گرمسیر زودتر و در مناطق سردسیر دیرتر به بلوغ میرسند. لذا نمیتوان سن ثابتی را برای بلوغ معین کرد. بلوغ تابع شرایط اقلیمی و بهداشت و تغذیه افراد است. بنابراین بلوغ یک مسئله زیستشناختی و طبیعی است و نمیتوان سال دقیقی برای آن مقرر کرد و به قانونی عام مبدل ساخت. در قرآن همچنین برای فهم رشیدشدن کودکان نیز بهجای تعیین سن، بر آزمودن کودکان تکیه شده است. | ||
===تفاوت رشد و بلوغ در قرآن=== | |||
قرآن نیز میان بلوغ و رشد تفاوت قائل شده و برای معاملات علاوه بر بلوغ، رشد را هم شرط دانسته است (نساء، آیه ۶)آیتالله مطهری میگوید رشد یعنی لیاقت و شایستگی برای نگهداری و بهرهبرداری از امکانات و سرمایههایی که در اختیار انسان قرار داده شده است<ref>مطهری. ۱۳۷۷ ص ۱۳۳.</ref> با این حال برخی فقها مانند آیتالله فاضل، شرط رشد را مختص مسائل مالی دانستهاند که ارتباطی به مسائل کیفری ندارد. | قرآن نیز میان بلوغ و رشد تفاوت قائل شده و برای معاملات علاوه بر بلوغ، رشد را هم شرط دانسته است (نساء، آیه ۶)آیتالله مطهری میگوید رشد یعنی لیاقت و شایستگی برای نگهداری و بهرهبرداری از امکانات و سرمایههایی که در اختیار انسان قرار داده شده است<ref>مطهری. ۱۳۷۷ ص ۱۳۳.</ref> با این حال برخی فقها مانند آیتالله فاضل، شرط رشد را مختص مسائل مالی دانستهاند که ارتباطی به مسائل کیفری ندارد. | ||
===بلوغ اشد در قرآن=== | |||
در چند آیه نیز از مفهوم «بلوغ اشُدّ» استفاده شده است؛ مثل آیات ۵۳ سوره انعام، ۳۴ سوره اسرا، ۲۲ سوره یوسف، ۱۴ سوره قصص و ۱۵ سوره احقاف، که بر سنین مختلفی تطبیق شده است. چنانکه در سوره احقاف بر ۴۰ سالگی تطبیق شده است. | در چند آیه نیز از مفهوم «بلوغ اشُدّ» استفاده شده است؛ مثل آیات ۵۳ سوره انعام، ۳۴ سوره اسرا، ۲۲ سوره یوسف، ۱۴ سوره قصص و ۱۵ سوره احقاف، که بر سنین مختلفی تطبیق شده است. چنانکه در سوره احقاف بر ۴۰ سالگی تطبیق شده است. | ||
در دو آیه تعبیر «و کذلک نجزی المحسنین» (یوسف/۲۲ و قصص/۱۴) به کار رفته است. منظور از کلمه جزا در این آیات به قرینه کلمه محسنین، پاداش است. ولی این کلمه در موارد زیادی در قرآن به معنای کیفر و مجازات نیز آمده است. این مطلب یکی از نکات کلیدی در بحث حقوق کودکان در قرآن و معیار بودن سن رشد (نه بلوغ) در کیفر دادن است که همواره مغفول مانده است. زیرا وقتی که «رشد» معیار واگذاری حکم و حکومت و پاداش به نیکوکاری است بهطریق اولی معیار کیفر هم به شمار میآید. | در دو آیه تعبیر «و کذلک نجزی المحسنین» (یوسف/۲۲ و قصص/۱۴) به کار رفته است. منظور از کلمه جزا در این آیات به قرینه کلمه محسنین، پاداش است. ولی این کلمه در موارد زیادی در قرآن به معنای کیفر و مجازات نیز آمده است. این مطلب یکی از نکات کلیدی در بحث حقوق کودکان در قرآن و معیار بودن سن رشد (نه بلوغ) در کیفر دادن است که همواره مغفول مانده است. زیرا وقتی که «رشد» معیار واگذاری حکم و حکومت و پاداش به نیکوکاری است بهطریق اولی معیار کیفر هم به شمار میآید. | ||
=== | ==بلوغ در روایات== | ||
=== در روایات معیار تکلیف، بلوغ است نه سن خاص=== | |||
به نظر میرسد در روایات نیز ملاک اصلی، بلوغ است نه رسیدن به سن خاص. چنانکه فقها نیز نوعاً گفتهاند که در این سنین، فرد بلوغ جنسی و جسمی مییابد. حتی برخی از روایاتی که سن ۹ یا ۱۰ سالگی را برای تکلیف معین کردهاند آن را همراه با آمادگی دختر برای ازدواج مطرح کردهاند. برخی فقها مانند شیخ طوسی نیز ملاک واحدی را برای بلوغ نگفته و بر اساس روایات در مورد نماز و روزه و جهاد سنین مختلفی را ذکر کردهاند. بنابر این اصل بر بلوغ طبیعی است و تعیین سن برای این است که اگر کسی در سن معین شده بالغ نشد نماز و روزهاش را بخواند و از فضیلت آن محروم نشود. | به نظر میرسد در روایات نیز ملاک اصلی، بلوغ است نه رسیدن به سن خاص. چنانکه فقها نیز نوعاً گفتهاند که در این سنین، فرد بلوغ جنسی و جسمی مییابد. حتی برخی از روایاتی که سن ۹ یا ۱۰ سالگی را برای تکلیف معین کردهاند آن را همراه با آمادگی دختر برای ازدواج مطرح کردهاند. برخی فقها مانند شیخ طوسی نیز ملاک واحدی را برای بلوغ نگفته و بر اساس روایات در مورد نماز و روزه و جهاد سنین مختلفی را ذکر کردهاند. بنابر این اصل بر بلوغ طبیعی است و تعیین سن برای این است که اگر کسی در سن معین شده بالغ نشد نماز و روزهاش را بخواند و از فضیلت آن محروم نشود. | ||
و گویا بر همین اساس است که آیتالله صانعی معتقد است ۹ سالگی به خودی خود ملاک جواز آمیزش و شوهرداری نیست و قیود دیگری هم مطرح است و انحصار سن موضوعیت ندارد<ref>ن. ک: صانعی. ۱۳۸۵.</ref> آیتالله سیدجواد موسوی غروی نیز با ذکر اقوال فقها و روایات و استدلال فقهی و قرآنی، ملاک بلوغ شرعی را احتلام برای پسر و حیض برای دختر میداند و شرط و تعیین سن را در آن مردود میشمارد <ref>موسوی غروی. ۵۶۷-۶۰۸.</ref> | و گویا بر همین اساس است که آیتالله صانعی معتقد است ۹ سالگی به خودی خود ملاک جواز آمیزش و شوهرداری نیست و قیود دیگری هم مطرح است و انحصار سن موضوعیت ندارد<ref>ن. ک: صانعی. ۱۳۸۵.</ref> آیتالله سیدجواد موسوی غروی نیز با ذکر اقوال فقها و روایات و استدلال فقهی و قرآنی، ملاک بلوغ شرعی را احتلام برای پسر و حیض برای دختر میداند و شرط و تعیین سن را در آن مردود میشمارد <ref>موسوی غروی. ۵۶۷-۶۰۸.</ref> | ||
=== | === تعیین سن بلوغ طریقیت دارد=== | ||
از دیدگاه بحث «سببیت» و «طریقیت» نیز میتوان گفت اساساً تعیین سن در روایات، در تشخیص بلوغ «سببیت و موضوعیت» ندارد بلکه «طریقیت» دارد و صرفاً نشان میدهد که یکی از راههای کشف بلوغ حقیقی، رسیدن به آن سنین بوده است. | از دیدگاه بحث «سببیت» و «طریقیت» نیز میتوان گفت اساساً تعیین سن در روایات، در تشخیص بلوغ «سببیت و موضوعیت» ندارد بلکه «طریقیت» دارد و صرفاً نشان میدهد که یکی از راههای کشف بلوغ حقیقی، رسیدن به آن سنین بوده است. | ||
این امر به معنی آن است که یکی از راهها برای کشف بلوغ حقیقی در منطقه حجاز و اطراف آن (در زمان صدور روایات) رسیدن به سنین ۹ یا ۱۵ سال بوده است. این نکته به صراحت در برخی روایات معتبر آمده است (صحیحهی عبدالله بن سنان از امام صادق:... و ذلک لأنها تحیض لتسع سنین <ref>کلینی. ج۷، ص۶۹.</ref>. بنابراین، ملاک حقیقی حکم، بلوغ حقیقی و طبیعی است و رسیدن به سنّ خاص، هیچگونه دخالتی در حکم ندارد. | این امر به معنی آن است که یکی از راهها برای کشف بلوغ حقیقی در منطقه حجاز و اطراف آن (در زمان صدور روایات) رسیدن به سنین ۹ یا ۱۵ سال بوده است. این نکته به صراحت در برخی روایات معتبر آمده است (صحیحهی عبدالله بن سنان از امام صادق:... و ذلک لأنها تحیض لتسع سنین <ref>کلینی. ج۷، ص۶۹.</ref>. بنابراین، ملاک حقیقی حکم، بلوغ حقیقی و طبیعی است و رسیدن به سنّ خاص، هیچگونه دخالتی در حکم ندارد. | ||
==دلایل دیگر== | |||
===چهار: تعیین سن بلوغ شأن فقیه نیست=== | ===چهار: تعیین سن بلوغ شأن فقیه نیست=== | ||
از دیدگاه نسبت بحث با «حکم» و «موضوع» میتوان گفت اساساً تعیین سن، جنبه موضوعی و عرفی دارد و شأن فقها و شأن شارع در اغلب مسائل، بیان حکم است نه بیان موضوع و تعیین مصداق!. | از دیدگاه نسبت بحث با «حکم» و «موضوع» میتوان گفت اساساً تعیین سن، جنبه موضوعی و عرفی دارد و شأن فقها و شأن شارع در اغلب مسائل، بیان حکم است نه بیان موضوع و تعیین مصداق!. |