کاربر:Rezashams/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخهها
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
===مقایسه بین قانون حکومت در اسلام و نحلههای جدید اجتماعی دیگر=== | ===مقایسه بین قانون حکومت در اسلام و نحلههای جدید اجتماعی دیگر=== | ||
حکومت اسلامی از ناحیه شکل گیری حکومت و پیدایش تاریخی آن، نظریه قوه و تغلب، واگذاری الهی حکومت به مستکبران، عقد اجتماعی و توسعه حکومت از خانواده را رد میکند و معتقد است حکومت زاییده انبیاست و از ابتدای حیات بشری با ایشان بوده است. از ناحیه وظیفه حکومت، اسلام مسلک خودگرایی و سوسیالیم را رد میکند و معتقد است وظیفه حکومت اجرای شریعت آسمانی است که بین فرد و جامعه تعادل ایجاد میکند | حکومت اسلامی از ناحیه شکل گیری حکومت و پیدایش تاریخی آن، نظریه قوه و تغلب، واگذاری الهی حکومت به مستکبران، عقد اجتماعی و توسعه حکومت از خانواده را رد میکند و معتقد است حکومت زاییده انبیاست و از ابتدای حیات بشری با ایشان بوده است. از ناحیه وظیفه حکومت، اسلام مسلک خودگرایی و سوسیالیم را رد میکند و معتقد است وظیفه حکومت اجرای شریعت آسمانی است که بین فرد و جامعه تعادل ایجاد میکند. اسلام از جامعه حمایت میکند البته نه جامعه ای که در تعریف هگل است که به معنای حمایت در مقابل فرد باشد بلکه جامعه ای که از آحاد افراد تشکیل شده است. و از ناحیه شکل دولت، قانون باید به بهترین وجه رعایت شود چرا که شریعت به نحو مساوی بر همگان حکومت دارد. همانطور که اسلام نظام ملکی، نظام فردی و حکومت اشرافی را نفی میکند و صورتی را که دارای نکات مثبتی از نظام دموکراتیک با تفاوتهایی اسلام دوستانه است را ارائه میدهد. نظام اسلامی از ناحیه تعیین روابط بین مسئولین شبیه نظام ریاست جمهوری است لکن نه به نحوی که مقام اجرایی جدا از مقام قانونگذار باشد. | ||
و از ناحیه شکل دولت، قانون باید به بهترین وجه رعایت شود چرا که شریعت به نحو مساوی بر همگان حکومت دارد. همانطور که اسلام نظام ملکی، نظام فردی و حکومت اشرافی را نفی میکند و صورتی را که دارای نکات مثبتی از نظام دموکراتیک با | |||
==تصویری از اقتصاد جامعه اسلامی== | ==تصویری از اقتصاد جامعه اسلامی== | ||
خط ۴۶: | خط ۴۴: | ||
==برنامههای تفصیلی اقتصاد جامعه اسلامی== | ==برنامههای تفصیلی اقتصاد جامعه اسلامی== | ||
احکام ثروت در اسلام به دو صورت کامل و محدود آمده است. در صورت کامل احکام مرتبط با جامعه و در صورت محدود احکام فردی مطرح میشود مثلا ایجاد توازن در جامعه که از احکام اجتماعی است هیچگاه در قالب فردی نمیآید. | احکام ثروت در اسلام به دو صورت کامل و محدود آمده است. در صورت کامل احکام مرتبط با جامعه و در صورت محدود احکام فردی مطرح میشود. مثلا ایجاد توازن در جامعه که از احکام اجتماعی است هیچگاه در قالب فردی نمیآید. و همچنین احکامی نظیر پرداخت شخصی زکات و قرضهای ربوی اشخاص از احکام فردی اسلام است که در رساله های توضیح المسائل به آن پرداخته میشود. لکن وقتی فرد متدین در جامعه غیراسلامی خود را بین تناقض احکام فردی و اجتماعی میابد مثلا در مورد پولی که به عنوان سپرده در بانک غیر اسلامی میگذارد و بانک سود میدهد حاکم شرع اجازه دریافت آن را به عنوان مال مجهول المالک میدهد اما در حالی است که در احکام جامعه اسلامی این سود بطور کل نباید وجود داشته باشد. | ||
عناصر اقتصاد در جامعه اسلامی سه قسم است: 1.عناصر ثابته ای که بر اساس عدالت اجتماعی و خلیفه بودن انسان بر زمین نقش سازماندهی به روابط تولید را دارند. مثلا ملکیت در اسلام مرتبط با کار و نیاز است. 2.عناصر غیرثابت در زمینه توزیع و سازماندهی ارتباطات اش مثلا حاکم شرع سقف مشخصی را برای احیاء اراضی موات بگذارد 3.عناصر غیرثابت در زمینه تولید و بهبود ابزار و رشد محصول تولید. چون این عناصر تولیدی زاییده تلاش و مستعد رشد است. | |||
اسلام عناصر ثابت را به صورت احکام ثابت و شاخصهای عام را برای تعیین قسم دوم تعیین کرده است اما قسم سوم که آن را عناصر غیرثابت مینامیم از پژوهشهای علمی بازمانده است و حکومت اسلامی باید بر اساس عناصر غیرثابت دریافته شده از پژوهشها و تجارب، نظامی اقتصادی برای تولید ترسیم کند. | |||
===برنامههای تفصیلی شکل اقتصاد کامل جامعه اسلامی=== | ===برنامههای تفصیلی شکل اقتصاد کامل جامعه اسلامی=== | ||
ثروتهای طبیعی به دو قسم منابع طبیعی مانند زمین، معدن و رودها و منابعی چون گیاهان سنگها، حیوانات و اموال منقول که افراد خودشان میتوانند به حیازت بپردازند تقسیم میشوند. اسلام اجازه تملک منابع قسم اول را به افراد نمیدهدو صرفا تحت ید حکومت اند. اسلام صرفا منابعی را به افراد میسپارد که با عمل و حیازت همراه باشد چرا که این یک عمل اقتصادی است و انحصارطلبی محسوب نمیشود. و فرصت استفاده از این منابع را برای دیگران نیز فراهم میکند. و حکومت با تمهیدات خاصی باید نفع را همگانی کند.اما منابع قسم دوم انحصار طلبانه نیست بلکه بر اساس اقتصاد است. | |||
ثروتهای طبیعی به دو قسم منابع طبیعی مانند زمین، معدن و رودها و منابعی چون گیاهان سنگها، حیوانات و اموال منقول که افراد خودشان میتوانند به حیازت بپردازند تقسیم میشوند. اسلام اجازه تملک منابع قسم اول را به افراد نمیدهدو صرفا تحت ید حکومت اند. اسلام صرفا منابعی را به افراد میسپارد که با عمل و حیازت همراه باشد چرا که این یک عمل اقتصادی است و انحصارطلبی محسوب نمیشود. و فرصت استفاده از این منابع را برای دیگران نیز فراهم میکند. و حکومت با تمهیدات خاصی باید نفع را همگانی کند.اما منابع قسم دوم انحصار طلبانه نیست بلکه بر اساس اقتصاد است. | |||
تولید به دو دسته اولی و ثانوی تقسیم میشود تولید اولی تولید از ماده اولیه است که قبل از آن انسانی در تکوین آن ماده دخالت نداشته. مانند استخراج از معادن در صنعت و حالتی که بذر ملک شخص دیگری نبوده است در زراعت. تولید ثانوی تولید از مادهای است که سابقا در ملک انسان دیگری بوده و در آن تصرف کرده است. مانند صنعت پارچه | |||
==== '''تولید، توزیع و چگونگی توزیع صحیح محصولات''' ==== | |||
عملیات تولید اولی ثروت دو عنصر به هم پیوسته دارد: نیروی کار و طبیعت. چرا که تولید خلق از عدم نیست بلکه اصلاح و تغییر در مواد است. لذا اسلام معتقد است که مالک ثروت، کارگر تولید کننده است و صاحب ابزار صرفا اجرت المثل ادوات و ابزارها را میگیرد. و همچنین بخشی از ثروت تولید باید به عنوان واجب مالی به نمایندگان حکومت داده شود تا در جهت رفع نیازهای عمومی به کار گرفته شوند. تولید و توزیع ثانوی در دو حالت متصور است: 1.تولید اولی و توزیع ثروت در جامعه موافق قواعد اقتصاد اسلامی بوده است: در این صورت تولید ثانوی طبق تولید اولی است یعنی مثلا زارع مالک گندم است و اوست که آرد را به نانوا میفروشد. 2.تولید اولی و توزیع موافق اقتصاد اسلامی نبوده است در این صورت سرمایهگذاران مالک محصولاتاند و حکومت باید با قیمتگذاری صحیح در عدم احتکار و توازن اجتماعی مداخله کند. | |||
==== '''مبادله کالا و مصرف کردن''' ==== | |||
مبادله کالا در مرحله اول به شکل مبادله کالا به کالا بوده است که هرکدام از طرفین مصرف کننده کالای دیگری است فلذا در این روش تولید مساوی با مصرف است. این امر گرچه در آن تولید و مصرف متوازن است اما نبود پس انداز و عدم توان کسب جدید از مشکلات آن است. در این میان ظهور پول کمک بسزایی کرد. تاخیر مصرف، امکان نگهداری و پس انداز بدون افت قیمت میسّر، و با در دست داشتن پول کافی زمینه کسب جدید فراهم شد. و لکن امکان احتکار، قرضهای ربوی و ربا نیز زمینه پیدایش پیدا میکند. لذا اسلام ربا را محکوم، سود را بطور کل حرام، دلالی و بیع کالا قبل از قبض را ملغی کرد و به تاجر مفهوم کار و تلاش را عطا کرد. | |||
==== '''مسئولیت های عمومی دولت''' ==== | |||
مسئولیت عمومی حکومت اجرای عناصر ثابت در اقتصاد اسلامی و پرکردن عناصر غیرثابت متناسب با موقعیت و در پرتو شاخصههای کلی اسلامی است. که بر این دو مسئولیتهای تفصیلی متعددی متفرع است. | مسئولیت عمومی حکومت اجرای عناصر ثابت در اقتصاد اسلامی و پرکردن عناصر غیرثابت متناسب با موقعیت و در پرتو شاخصههای کلی اسلامی است. که بر این دو مسئولیتهای تفصیلی متعددی متفرع است. | ||