کاربر:Ma.sultanmoradi/صفحه تمرین1: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
هر حکومت در شکلگیری و بقای خود نیازمند مشروعیت است و در نظامهای دموکراتیک این مشروعیت از طریق [[انتخابات]] به دست میآید. حال آیا مفهوم بیعت در فقه اسلامی خود نوعی انتخاب به حساب میآید و همان کارکرد را دارد؟ آنچه در مفهوم «بیعت» منتوی است، برتری یا ولایتی است که حاکم (به مثابه بیعت گیرنده) بر مردم (به مثابه بیعتکننده) دارد.با این وصف، پرسشی که در نظامهایی همچون نظام [[ولایت فقیه]] یا هر نظام ولایی دیگر مطرح است این است که آیا بیعت مؤخر از ولایت است یا مقدم بر آن؟ این پرسش بدان معنا است که آیا ولایت حاکم بر مردم، امری است که پیش از بیعت - مثلا از سوی خداوند - جعل شده است یا اینکه خود همین بیعت علت جعل ولایت است؟ در صورتی که شق نخست (تقدم ولایت بر بیعت) را برگزینیم، آنگاه این سوال مطرح میشود آیا همچنان بیعت معنایی نزدیک به انتخاب دارد و علاوه بر این مبنای مشروعیت نظام سیاسی است؟ و اگر چنین نیست همچنان این سوال باقی میماند که کارکرد بیعت چیست. | هر حکومت در شکلگیری و بقای خود نیازمند مشروعیت است و در نظامهای دموکراتیک این مشروعیت از طریق [[انتخابات]] به دست میآید. حال آیا مفهوم بیعت در فقه اسلامی خود نوعی انتخاب به حساب میآید و همان کارکرد را دارد؟ آنچه در مفهوم «بیعت» منتوی است، برتری یا ولایتی است که حاکم (به مثابه بیعت گیرنده) بر مردم (به مثابه بیعتکننده) دارد.با این وصف، پرسشی که در نظامهایی همچون نظام [[ولایت فقیه]] یا هر نظام ولایی دیگر مطرح است این است که آیا بیعت مؤخر از ولایت است یا مقدم بر آن؟ این پرسش بدان معنا است که آیا ولایت حاکم بر مردم، امری است که پیش از بیعت - مثلا از سوی خداوند - جعل شده است یا اینکه خود همین بیعت علت جعل ولایت است؟ در صورتی که شق نخست (تقدم ولایت بر بیعت) را برگزینیم، آنگاه این سوال مطرح میشود آیا همچنان بیعت معنایی نزدیک به انتخاب دارد و علاوه بر این مبنای مشروعیت نظام سیاسی است؟ و اگر چنین نیست همچنان این سوال باقی میماند که کارکرد بیعت چیست. | ||
بنا بر پیشفرضهای کلامی فقه اسلامی، عموم فقیهان بر این باورند که مشروعیت [[حکومت اسلامی]] مستند به اراده خداوند است و تأییدِ مردمی - چه ذیل مفهوم انتخاب باشد و چه به عنوان بیعت - فقط رهگذری برای فعلیت یافتن اراده الهی است. این ادعا میتواند مبنایی برای تعیین | بنا بر پیشفرضهای کلامی فقه اسلامی، عموم فقیهان بر این باورند که مشروعیت [[حکومت اسلامی]] مستند به اراده خداوند است و تأییدِ مردمی - چه ذیل مفهوم انتخاب باشد و چه به عنوان بیعت - فقط رهگذری برای فعلیت یافتن اراده الهی است. این ادعا میتواند مبنایی برای تعیین کارکرد بیعت و جایگاه آن در نظام سیاسی اسلام باشد. یکی از پیامدهای این نگاه این است که بیعت شرط کافیِ مشروعیت حاکم نیست. حاکم بایستی واجدد شرایطی - همچون عدالت، توانمندی سیاسی و تسلط به مبانی دینی - باشید که او را شایسته قرار گرفتن در مسند حکومت گرداند. از این رو میتوا برای بیعت ظوابطی در نظر گرفت که خود مبنای مشروعیت بیعت هستند. طبق این ظوابط اگر جامعهای از بیعت با فرد شایسته عدول کرد و با فردی ناشایسته بعیت نمود، در این صورت از شروعیت فقهی برخوردار نیست. در اینج تفاوت بیعت با «رأی» و «انتخاب» آشکارتر میشد. چرا که این دو مفهوم مبنای مشروعیت برخی نظامهای سیاسی هستند، در حالی که بیعت نه تنها مبنای مشروعیت سیاسی نیست؛ بلکه خود کنشی است که در شرایط خاصی مشروعیت پیدا میکند. | ||
==کتاب== | ==کتاب== |