کاربر:Ma.sultanmoradi/صفحه تمرین۳: تفاوت میان نسخهها
←ساختار: اصلاح ارقام |
|||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
==نقدها== | ==نقدها== | ||
به طور کلی به نظر میرسد در این اثر، تمایزگذاری روشنی میان کرامت انسانی و مفاهیمی همچون حرمت انسانها، نفی اهانت، تحقیر و بیادبی به انسان نیست. در ادبیات فلسفی، کرامت انسانی به صفاتی ذاتی در انسان اشاره دارد که نفی آنها مساوی با نفی هویت انسانی و تقلیل انسان به موجودی فاقد اراده است. در ادبیات حقوقی نیز کرامت انسانی اشاره به حقوقی بنیادنی دارد که میان همه انسانها ـ فارغ از هر نوع تفاوتی ـ مشترک است و سلب آنها تحت هیچ شرایطی مجاز نیست. مطرح شدن بحثهایی همچون بررسی سوزاندن اجساد مردگان، کمک مالی به نیازمندان، دشنام به مخالفان اعتقادی در کنار و هم سطح با بحث از آزادی انتخاب و نفی تبعیض جنسیتی و نژادی نشان میدهد اساسِ کتاب بر این تمایز بنیادین قرار نگرفته است. این عدم تمایز باعث شده تا در برخی موارد میان کرامت ذاتی و اقتضایی خلط شود. مثالهایی همچون بررسی مسئله حجاب زنان، حرمت خانواده، وفای به عهد، تأخیر احسان و گذشت (ص ۱۳۳ تا ۱۳۶) و... ذیل مفهوم کرامت نشان از این دارد که این مفهوم همرده با بزرگواری و یا نهایتاً جایگاه اجتماعی انسان در نظر آمده است. | |||
بررسی | |||
علاوه بر این بخشهایی از کتاب نشان میدهد که مفاهیم «دین»، «شریعت» و فقه یکی انگاشته شده است. همچنین در بخشهایی همچون مقدمه، از فقه به مثابه مکتبی فکری در برابر فلسفههای دیگر یاد میشود و حتی نسبت آن با نظریات زیستشناخت داروین را نیز مشخص میکند. بر همین منوال بیان میدارد که کرامت انسان به مسائلی همچون «تفاوت وجودی انسان با دیگر موجودات»، «هدف بعث و رسالت»، «ویژگی انسان در دستگاه تبلیغی پیامبران»، مربوط است. این درهمریختگی مفاهیم اساسی دانش، به نظر باعث از دست رفتن دقتِ علمی اثر شده است. | |||
در طول اثر به اهمیت روایات معصومان در بحث از کرامت انسانی اشاره میشود؛ اما در هیچ فصلی به طور مشروح به این روایتها نمیپردازد. یکی از امکاناتی که میتوانست به غنای بیشتر اثر منجر شود، بررسی روایات تحت یکی از روشهای پژوهشی ـ همچون معناشناسی روایات، یا تحلیل تاریخی آنها ـ و نشان دادن اهمیت بحث کرامت انسانی در ادبیات معصومان بود. علاوه بر این، ساختار ارائه مطالب به گونهای است که گاهی منجر به تکرار مطالب شده است. همچنین نویسنده در بخشهایی از کتاب نقل قولهای عربی آورده است که شایسته بود در کتابی به زبان فارسی از ترجمه فارسی آنها استفاده میکرد. | |||
{{پایان}} | {{پایان}} |