کاربر:Rezashams/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخه‌ها

Rezashams (بحث | مشارکت‌ها)
Rezashams (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۱۱: خط ۱۱:


==بررسی و حل تعارض میان اسلام سنتی و مدرنیته==
==بررسی و حل تعارض میان اسلام سنتی و مدرنیته==
مسلمان معاصر در متن دین دو اندیشه را در کنار هم مشاهده میکند اول اندیشه سازگار با حقوق بشر که شامل گزاره‌های سازگار با حقوق بشر و گزاره هایی که به صراحت دلالت بر حقوق ذاتی انسان از آن جهت که انسان است دارند. این گزاره ها در قالب عمومات، اطلاقات، و سیره اولیای دین است و دوم اندیشه ناسازگار با حقوق بشر در تعارض با حقوق بشر و نص در تبعیض حقوقی انسان‌ها. اسلام سنتی در مواجهه با دو اندیشه فوق دلالت دسته دوم را قوی‌تر میداند و با آن به تخصیص و تقیید و تبیین گزاره‌های دسته اول می‌پردازد.اما مسلمان معاصر با راه‌حل روشنفکران دینی دسته اول را که با دلیل عقل تقویت شده برمی‌گزیند و عقل را قرینه برای تصرف در اطلاق زمانی احکام دسته دوم می‌داند و کشف می‌کند آن گزاره‌ها مقید به مصلحتی بوده اند که امروزه در کار نیست و به بیان دیگر عقل که با دلیل نقلی دسته اول تایید شده است حکم به نسخ ادله دسته دوم که معارض با حقوق بشر است میکند. بنابراین با دست برداشتن از ادله معارض و منسوخیت آنها تعارض از بنیاد رفع میشود. (ص۱۴۰-۱۴۵)
مسلمان معاصر در متن دین دو اندیشه را در کنار هم مشاهده می‌کند اول اندیشه سازگار با حقوق بشر که شامل گزاره‌هایی است که به صراحت دلالت بر حقوق ذاتی انسان از آن جهت که انسان است دارند. این گزاره‌ها در قالب عمومات، اطلاقات، و سیره اولیای دین است. و دوم اندیشه ناسازگار با حقوق بشر و صریح در تبعیض حقوقی بین انسان‌ها. اسلام سنتی در مواجهه با دو اندیشه فوق دلالت دسته دوم را قوی‌تر می‌داند و با آن به تخصیص و تقیید و تبیین گزاره‌های دسته اول می‌پردازد. اما مسلمان معاصر با راه‌حل روشنفکران دینی دسته اول را که نقش تقویت کننده دلیل عقل را دارد برمی‌گزیند و عقل را قرینه برای تصرف در اطلاق زمانی احکام دسته دوم می‌داند و کشف می‌کند آن گزاره‌ها مقید به مصلحتی بوده‌اند که امروز در کار نیست و به بیان دیگر عقل که با دلیل نقلی دسته اول تایید شده است حکم به نسخ ادله دسته دوم که معارض با حقوق بشر است می‌کند. بنابراین با دست برداشتن از ادله معارض و منسوخیت آنها تعارض از بنیاد رفع میشود. (ص۱۴۰-۱۴۵)


===مبانی و مقدمات بحث===
===مبانی و مقدمات بحث===


نویسنده معتقد است در مبانی معرفتی و دین شناختی و انسان‌شناختی اسلام سنتی بحثی از حقوق واقعی انسان‌ها نیست و این حقوق فراتر از درک انسانی است و صرفا آنچه در دسترس است احکام شرعی است که در آن نسبت به دین، جنسیت، حریت، فقاهت بین انسان‌ها متفاوت است و البته این تبعیض عین عدالت است. دومین ویژگی ناتوانی و درک عقل انسانی از درک امور و سومین ویژگی قانون ثابت بودن تمام یا بیشتر احکام شرعی است. و منزلت انسان به اندازه تقرب او به خداست و امور دنیوی ارزش ثانوی و مقدماتی برای آخرت دارد.(ص۱۲۰-۱۲۲)
نویسنده معتقد است در مبانی معرفتی و دین شناختی و انسان‌شناختیِ اسلام سنتی نکته اول نبود بحثی از حقوق واقعی انسان‌ها است چرا که این حقوق فراتر از درک انسانی است. لذا صرفا آنچه در دسترس است احکام شرعی است که در آن نسبت به دین، جنسیت، حریت و فقاهت بین انسان‌ها متفاوت است و البته این تبعیض عین عدالت است. دومین نکته ناتوانی درک عقل انسانی از امور است و سومین نکته قانون ثابت بودن تمام یا بیشتر احکام شرعی است. بنابر تقریر سنتی منزلت انسان به اندازه تقرب او به خداست و امور دنیوی ارزش ثانوی و مقدماتی برای آخرت دارد.(ص۱۲۰-۱۲۲)
 
از جمله مبانی حقوق بشر عقل جمعی آدمی است که در پس تجارب مستمر جوامع انسانی به کشف می‌پردازد و یافته‌های خود را نهایی نمی‌داند. اندیشه حقوق بشر ضمن احترام به تمام ادیان در حوزه خصوصی، این حقوق را در حوزه عمومی و برای انسان بدون در نظر داشتن مذهب شخص تنظیم کرده است. لذا اندیشه حقوق بشر نه الحادی و نه توحیدی، و در عمل موفق‌تر است.(ص۱۲۲-۱۲۳)   


==== مبانی نظریه کدیور ====
==== مبانی نظریه کدیور ====
۱.البته باید به این نکته توجه شود که از پیشفرض های این ویژگی فهم مفاهیم اخلاقی چون عدل خارج از بستر دین است. و اخلاق و عدالت مستقل از امر دینی هستندوگرنه مشکلی در میان نیست که مومنین فرض کنند که اوامر الهی حکمت و سری دارند که برما مخفی است(ص۱۵۲و۱۵۳)
کدیور معتقد است که از پیشفرض‌های نظریه‌اش پذیرش ذاتی بودن حسن و قبح  و فهم مفاهیم اخلاقی چون عدل، در خارج از بستر دین است.(ص۱۵۲و۱۵۳)از دیگر مبانی او پذیرفتن عقل به عنوان یک منبع دینی، تعبدی و توقیفی نبودن احکام غیرعبادی و تکلیف عام بودن احکام شریعت است.


۲.پذیرفتن عقل به عنوان یک منبع دینی
نویسنده همانند اعلامیه جهانی حقوق بشر معتقد به اهمیت عقل جمعی آدمی است، که در پس تجارب مستمر جوامع انسانی به کشف می‌پردازد و یافته‌های خود را نهایی نمی‌داند. همچنین این نکته را که اندیشه حقوق بشر ضمن احترام به تمام ادیان در حوزه خصوصی، این حقوق را در حوزه عمومی و برای انسان بدون در نظر داشتن مذهب شخص تنظیم کرده و نه الحادی و نه توحیدی است نیکو می‌دارد.(ص۱۲۲-۱۲۳)
 
۳.تعبدی و توقیفی نبودن احکام غیرعبادی
 
۴.احکام شریعت تکلیف عام است نه وظیفه خواص
===تبیین نظریه اسلام غایت‌مدار===
===تبیین نظریه اسلام غایت‌مدار===
با توجه به اتقان احکام فقه سنتی به جهت پشتوانه‌های محکم این احکام با قرآن، روایات صحیح و اجماع، تنها راه خروج از این تعارضات راه حل‌های سابق است لکن این راه ها خروج از چارچوب اسلام سنتی و اجتهاد مصطلح است. اما روشنفکری دینی راه حلی دیگر دارد. به باور نویسنده مجموعه تعالیم اسلام را می‌توان به چهار بخش تقسیم کرد: 1.امور ایمانی و اعتقادی 2.امور اخلاقی 3.امور عبادی 4.احکام شرعی غیر عبادی که به آن فقه معاملات می‌گویند. بیش از ۹۸ درصد آیات قرآن به تبیین سه بخش اول مختص است. در اسلام سنتی دو درصد باقیمانده اهمیت زیادی یافته تا آنجا که سایر اجزا را تحت تاثیر قرار می‌دهد. کدیور معتقد است احکام شرعی غیرعبادی در عصر نزول سه ویژگی داشتند: ۱.مطابق عرف آن روز عقلایی بودند. ۲.مطابق آن عرف، عادلانه بودند (البته باید به این نکته توجه شود که از پیشفرض‌های این بحث پذیرش حسن و قبح ذاتی و فهم مفاهیم اخلاقی چون عدل، در خارج از بستر دین است.(ص۱۵۲و۱۵۳)) ۳.در مقایسه با احکامِ سایر ادیان و مکاتب راه‌حل برتر بودند.(ص۱۳۸-۱۴۰)
با توجه به اتقان احکام فقه سنتی به جهت پشتوانه‌های محکم این احکام با قرآن، روایات صحیح و اجماع، تنها راه خروج از این تعارضات راه حل‌های سابق است لکن این راه ها خروج از چارچوب اسلام سنتی و اجتهاد مصطلح است. اما روشنفکری دینی راه حلی دیگر دارد. به باور نویسنده مجموعه تعالیم اسلام را می‌توان به چهار بخش تقسیم کرد: 1.امور ایمانی و اعتقادی 2.امور اخلاقی 3.امور عبادی 4.احکام شرعی غیر عبادی که به آن فقه معاملات می‌گویند. بیش از ۹۸ درصد آیات قرآن به تبیین سه بخش اول مختص است. در اسلام سنتی دو درصد باقیمانده اهمیت زیادی یافته تا آنجا که سایر اجزا را تحت تاثیر قرار می‌دهد. کدیور معتقد است احکام شرعی غیرعبادی در عصر نزول سه ویژگی داشتند: ۱.مطابق عرف آن روز عقلایی بودند. ۲.مطابق آن عرف، عادلانه بودند (البته باید به این نکته توجه شود که از پیشفرض‌های این بحث پ(ص۱۵۲و۱۵۳)) ۳.در مقایسه با احکامِ سایر ادیان و مکاتب راه‌حل برتر بودند.(ص۱۳۸-۱۴۰)
 
 


کدیور مدرنیته را نقطه عطف تحول دینی، و ناسازگاری برخی گزاره‌های دینی را با دستاوردهای تمدن جدید را آغاز مشکل می‌داند. او معتقد است در آغاز، دینداران به تخطئه مسائل جدید، و در مقابل گروهی به تسلیم مطلق در مقابل مدرنیته و انزوای دین در مسائل خصوصی پرداختند. نویسنده با نپذیرفتن و ترمیم رویکرد ثابت و متغیر به مدرنیته که حاصل سه تقریر مختلف از [[محمدحسین طباطبایی]]، [[محمدحسین غروی نائینی|نایینی]] و [[محمدباقر صدر|صدر]] است و همچنین نپذیرفتن مدل فقه حکومتی از [[امام خمینی(ره)]]، مدل سومی را به‌عنوان اسلام معنوی یا اسلام غایت‌انگارانه ارائه می‌دهد. بر اساس این مدل، عدالت مقیاس دین و عقلایی بودن مقیاس حوزه اجتماعیات و فقه معاملات است. مخالفت یقینی حکمی با سیره عقلا یا تنافی با ضوابط عدالت کاشف از موقتی بودن آن حکم است. به عقیده نویسنده هر حکمی که با عدالت و سیره عقلا همخوانی نداشته باشد حکم متغیر و موقت است و تشریع حکم مناسب بعد از معصومین(ع) به عقل جمعی مردم سپرده شده است. البته لازم به ذکر است این احکام به هیچ وجه به دین نسبت داده نمی‌شود. بنابراین احکام متغیر دینی جدید نداریم و تشریع به دست شارع باقی می‌ماند. نویسنده معتقد است این شیوه کم اشکال‌ترین، سالم‌ترین و مطمئن‌ترین راه برای دفاع از دینداری در عصر جدید است.(ص۳۰و ۳۱)
کدیور مدرنیته را نقطه عطف تحول دینی، و ناسازگاری برخی گزاره‌های دینی را با دستاوردهای تمدن جدید را آغاز مشکل می‌داند. او معتقد است در آغاز، دینداران به تخطئه مسائل جدید، و در مقابل گروهی به تسلیم مطلق در مقابل مدرنیته و انزوای دین در مسائل خصوصی پرداختند. نویسنده با نپذیرفتن و ترمیم رویکرد ثابت و متغیر به مدرنیته که حاصل سه تقریر مختلف از [[محمدحسین طباطبایی]]، [[محمدحسین غروی نائینی|نایینی]] و [[محمدباقر صدر|صدر]] است و همچنین نپذیرفتن مدل فقه حکومتی از [[امام خمینی(ره)]]، مدل سومی را به‌عنوان اسلام معنوی یا اسلام غایت‌انگارانه ارائه می‌دهد. بر اساس این مدل، عدالت مقیاس دین و عقلایی بودن مقیاس حوزه اجتماعیات و فقه معاملات است. مخالفت یقینی حکمی با سیره عقلا یا تنافی با ضوابط عدالت کاشف از موقتی بودن آن حکم است. به عقیده نویسنده هر حکمی که با عدالت و سیره عقلا همخوانی نداشته باشد حکم متغیر و موقت است و تشریع حکم مناسب بعد از معصومین(ع) به عقل جمعی مردم سپرده شده است. البته لازم به ذکر است این احکام به هیچ وجه به دین نسبت داده نمی‌شود. بنابراین احکام متغیر دینی جدید نداریم و تشریع به دست شارع باقی می‌ماند. نویسنده معتقد است این شیوه کم اشکال‌ترین، سالم‌ترین و مطمئن‌ترین راه برای دفاع از دینداری در عصر جدید است.(ص۳۰و ۳۱)