کاربر:Rezashams/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخهها
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
=== آزادی عقیده و مذهب === | === آزادی عقیده و مذهب === | ||
نویسنده معتقد است آزادی عقیده و مذهب دارای حسن ومطلوبیت عقلی است. قرآن کریم ضمن هفت دسته از آیات خود ضمن معرفی دین حق کثرت عقاید و مذاهب را به رسمیت شناخته است.هیچ مجازات دنیوی را بر اختیار دین و عقیده باطل تعیین نکرده اگرچه منکران را به عذاب اخروی وعده داده است. | نویسنده معتقد است آزادی عقیده و مذهب دارای حسن ومطلوبیت عقلی است. قرآن کریم ضمن هفت دسته از آیات خود ضمن معرفی دین حق کثرت عقاید و مذاهب را به رسمیت شناخته است.هیچ مجازات دنیوی را بر اختیار دین و عقیده باطل تعیین نکرده اگرچه منکران را به عذاب اخروی وعده داده است.(ص۱۸۲) | ||
وی معتقد است برای انکار آزادی عقیده | وی معتقد است برای انکار آزادی عقیده پیشفرضهایی نظیر امکان تحقق جامعه بسته، اثر مثبت مجازاتهای سنگین در جامعه، انفعال شدید مردم از تبلیغات، تکلیف اشاعه ظاهری اسلام وجود دارد لکن این امور با وجود وسایل ارتباط جمعی، عدم رسوخ ایمان در قلب و تنفر در مواجهه خشن با مخالفان قابل ابطال است .(ص۱۹۰-۱۹۱) | ||
وی بدین باور است که هفت دسته از آیات قرآن کریم به آزادی عقیده و اختیار در انتخاب مذهب دلالت دارند: دسته اول دلائلی است که به بیان نفی اکراه و اجبار در دین میپردازند. مانند آیه ۲۵۶ بقره. او معتقد است رد اجبار در این | وی بدین باور است که هفت دسته از آیات قرآن کریم به آزادی عقیده و اختیار در انتخاب مذهب دلالت دارند: دسته اول دلائلی است که به بیان نفی اکراه و اجبار در دین میپردازند. مانند آیه ۲۵۶ بقره. او معتقد است رد اجبار در این آیه، مساوی پذیرش آزادی در امر دین است و لازمهاش آزادی در دو امر است: آزادی در ورود در دین و آزادی در خروج از آن. این امر با تخییر بین پذیرش دین خاص، یا مرگ تنافی دارد. همچنین شان نزول آیه نشانگر نبود مجازات از قبیل اعدام و حبس ابد برای مرتد است. دسته دوم آیاتی هستند که دال بر آزادی در انتخاب هدایت و ضلالت در دنیا و اختصاص مجازات به سرای آخرت است. مانند آیه ۲۹ کهف و ۴۱ زمر. دسته سوم آیاتی است که وظیفه پیامبر را ابلاغ حق میداند نه اجبار حق. مانند آیات ۲۱ و ۲۲ سوره غاشیه و ۵۶ تا ۵۸ سوره فرقان. با توجه به این آیات مییابیم پیامبر شأن انذار و بشارت دارد و سلب کننده آزادی نیست و به طریق اولی دیگران غیر از او. دسته چهارم آیاتی است که دال بر مذمت مجازات بر تغییر دین است. مانند آیه ۸۸ اعراف و ۲۶ سوره غافر. این آیات بیانگر این است که خداوند روش مستکبران را در قبال پدیده ارتداد و تغییر دین مذمت کرده است. دسته پنجم آیاتی که عدم تعلق اراده خداوند به خلق اندیشه یکسان را می رساند. مانند آیه ۱۸۸ و ۱۹۹ هود و ۶ کافرون. دسته ششم آیاتی که مجازات مرتد را صرفا در آخرت میدانند. مانند ۲۱۷ بقره و ۸۵-۹۰ آلعمران. دسته هفتم آیاتی که منطق قرآن در دعوت مردم به دین را در شیوههای مسالمت آمیز میداند. مانند ۱۲۵ نحل. نتیجه اینست که گرچه قرآن صریحا دینی غیر از اسلام را نمیپذیرد اما مردم در انتخاب دین و عقیده آزاد هستند و مجازات دنیوی برای دین و عقیده باطل پیشبینی نشده است.(ص۲۰۵-۲۰۶) | ||
===== | === حقوق مخالف سیاسی === | ||
نویسنده مدعی است مخالف سیاسی یا ناهی از منکر است یا محارب است یا باغی که در هر صورت حقوقی دارد که باید رعایت شود.(ص۲۲۲) در جامعهای که خون مسلمان، ناموس مسلمان، آبروی مسلمان و مال مسلمان، رعایت نشود آن جامعه دینی نیست.(ص۲۳۹) | |||
مخالف سیاسی از هر مذهبی دارای حقوقی است که اجمالا به برخی از آن اشاره میشود: ۱.حق آزادی بیان و اظهار نظر در راستای اصلاح برنامههای سیاسی حاکمان یا در راستای اصلاح ساختار سیاسی نظام و یا در راستای تغییر نظام سیاسی که این حق مستند به کلمات امیر المومنین ع درنامه 53 و خطبه ۲۱۶ و ۳۴ است.(ص۲۶۶و۲۶۷) ۲.حق فعالیت تشکیلاتی و اقدام سیاسی همه افراد جامعه که مستند به آیات ۴۱ حج، ۲۵ حدید و آیات بیانگر امر به معروف و بیانگر لزوم سرپیچی از حاکمان فاسداست.(ص۲۶۷و۲۶۸) ۳.حق اطلاع از تصمیمهای حاکمیت اعم از سیاسی فرهنگی، اقتصادی و غیره ۴.حفظ حیثیت و کرامت انسانی مخالفان سیاسی.(ص۲۷۰) ۵.حق مصونیت جان و مال و آبرو و مصونیت از تعرض قضایی(ص۲۷۰و۲۷۱) | |||
===== بغی و محاربه ===== | |||
باغی کسی است که ظاهرا یا واقعا بنابر یک تئوری خاص با حاکمیت مخالفت میکند.همچنین بغات دارای محلی خارج از دسترس حاکمیت هستند که نظام به سادگی نتواند به آنجا دست یابد. بغی در ضمن افراد متعدد و گروه و تشکیلات شکل میگیرد و مسلحانه علیه حاکمیت خروج میکند. لذا سخنرانی یا انتقاد کتبی بغی نیست. فقه باغی را اهل الریبه یا اهل التاویل میگوید.(ص۲۲۹و۲۳۱) بغی قیام علیه امام معصوم(ع) است لذا حکم بغی در زمان غیبت معصوم در کتب فقهی نیامده است و در فقه امامیه به رسمیت شناخته نشده است.(ص۲۳۶) | |||
اموال بغات به غارت نمیرود و مالشان از مالیت نمیافتد و نه وکودکان و نه زنانشان به اسارت و کنیزی نمیرود صرفا تشکیلاتشان پاشیده میشود و برای آنها حکم اعدام خارج از میدان نبرد به عنوان حد شرعی صادر نمیشود. | |||
قصد براندازی نه جرم است و نه محاربه و بغی، مگر اینکه با سلاح دست به عملی زند.۲۳۷باغی نوعی مجرم سیاسی است اما محارب نه. (ص۲۲۹و۲۳۱) | |||
نویسنده | نویسنده محارب را کسی میداند که به قصد ترساندن مردم با بکارگیری سلاح آرامش آزادی و امنیت عمومی را سلب کند و به نظر میرسد عنوان سلاح موضوعیت ندارد بلکه اشاره به ابزار نیرو و قدرتی است که موجب ترساندن مردم میشود به عبارت دیگر سلاح کنایه از ابزار اعمال زور و قدرت میباشد.که حتی بر آتش زدن خانه و کاشانه مردم منطبق میشود۲۴۶ | ||
فرق باغی با محارب همین است که محارب سلب امنیت مردم میکند بدون اینکه تئوری داشته باشد. دنبال نفع شخصی دزدی و راهزنی است. سارق و راهزن مسلح بنابر لسان قران محارب است اما کسی که علیه حاکمیت بر اساس یک نظریه سیاسی ولو باطل مقابله میکند باغی است | |||
نویسنده معتقد است عناوین شرعی بغی محاربه و افساد بر فعالیت های سیاسی مسالمت آمیز قابل انطباق نیست زیرا محاربه با ترساندن مردم و سلب امنیت با سلاح و بغی با تجاوز مسلحانه به حقوق دیگران و خروج از عدالت و حق و افساد نیز در فرض استقلال از محاربه باید موجب تضییع حقوق و امنیت گروهی از مردم گردد علاوه بر این عناوین نامبرده از عناوین قصدیه میباشد و صدق احراز هرکدام از اینها متوقف است بر احراز قصد شخص. و یا حداقل علم او به اثر گذاری و احراز این دو شرعا شرایط ویژهای دارد.۲۵۴ | |||
=== حقوق زنان === | === حقوق زنان === | ||