کاربر:Rezashams/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخهها
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
=== حقوق مخالف سیاسی === | === حقوق مخالف سیاسی === | ||
نویسنده مدعی است مخالف سیاسی یا ناهی از منکر است یا محارب است یا باغی که در هر صورت حقوقی دارد که باید رعایت شود.(ص۲۲۲) در جامعهای که خون مسلمان، ناموس مسلمان، آبروی مسلمان و مال مسلمان، رعایت نشود آن جامعه دینی نیست.(ص۲۳۹) | نویسنده مدعی است مخالف سیاسی یا ناهی از منکر است یا محارب است یا باغی که در هر صورت حقوقی دارد که باید رعایت شود.(ص۲۲۲) پس سخنرانی یا انتقاد کتبی بغی نیست. در جامعهای که خون مسلمان، ناموس مسلمان، آبروی مسلمان و مال مسلمان، رعایت نشود آن جامعه دینی نیست.(ص۲۳۹) | ||
مخالف سیاسی از هر مذهبی دارای حقوقی است که اجمالا به برخی از آن اشاره میشود: ۱.حق آزادی بیان و اظهار نظر در راستای اصلاح برنامههای سیاسی حاکمان یا در راستای اصلاح ساختار سیاسی نظام و یا در راستای تغییر نظام سیاسی که این حق مستند به کلمات امیر المومنین ع درنامه 53 و خطبه ۲۱۶ و ۳۴ است.(ص۲۶۶و۲۶۷) ۲.حق فعالیت تشکیلاتی و اقدام سیاسی همه افراد جامعه که مستند به آیات ۴۱ حج، ۲۵ حدید و آیات بیانگر امر به معروف و بیانگر لزوم سرپیچی از حاکمان فاسداست.(ص۲۶۷و۲۶۸) ۳.حق اطلاع از تصمیمهای حاکمیت اعم از سیاسی فرهنگی، اقتصادی و غیره ۴.حفظ حیثیت و کرامت انسانی مخالفان سیاسی.(ص۲۷۰) ۵.حق مصونیت جان و مال و آبرو و مصونیت از تعرض قضایی(ص۲۷۰و۲۷۱) | مخالف سیاسی از هر مذهبی دارای حقوقی است که اجمالا به برخی از آن اشاره میشود: ۱.حق آزادی بیان و اظهار نظر در راستای اصلاح برنامههای سیاسی حاکمان یا در راستای اصلاح ساختار سیاسی نظام و یا در راستای تغییر نظام سیاسی که این حق مستند به کلمات امیر المومنین ع درنامه 53 و خطبه ۲۱۶ و ۳۴ است.(ص۲۶۶و۲۶۷) ۲.حق فعالیت تشکیلاتی و اقدام سیاسی همه افراد جامعه که مستند به آیات ۴۱ حج، ۲۵ حدید و آیات بیانگر امر به معروف و بیانگر لزوم سرپیچی از حاکمان فاسداست.(ص۲۶۷و۲۶۸) ۳.حق اطلاع از تصمیمهای حاکمیت اعم از سیاسی فرهنگی، اقتصادی و غیره ۴.حفظ حیثیت و کرامت انسانی مخالفان سیاسی.(ص۲۷۰) ۵.حق مصونیت جان و مال و آبرو و مصونیت از تعرض قضایی(ص۲۷۰و۲۷۱) | ||
===== بغی و محاربه ===== | ===== بغی و محاربه ===== | ||
باغی کسی است که | به نظر تویسنده باغی کسی است که دارای امور ذیل است: 1.بنابر یک تئوری خاص با حاکمیت مخالفت میکند. 2.دارای محلی خارج از دسترس حاکمیت هستند که نظام به سادگی نتواند به آنجا دست یابد. 3.ضمن افراد متعدد و گروه و تشکیلات شکل میگیرد و مسلحانه علیه حاکمیت خروج میکند. 4.بغی قیام علیه امام معصوم(ع) است لذا حکم بغی در زمان غیبت معصوم در کتب فقهی نیامده است و در فقه امامیه به رسمیت شناخته نشده است.(ص229-۲۳۶) | ||
فقه باغی را اهل الریبه یا اهل التاویل میگوید.(ص۲۲۹و۲۳۱) | |||
اموال بغات به غارت نمیرود و مالشان از مالیت نمیافتد و نه وکودکان و نه زنانشان به اسارت و کنیزی نمیرود صرفا تشکیلاتشان پاشیده میشود و برای آنها حکم اعدام خارج از میدان نبرد به عنوان حد شرعی صادر نمیشود. | اموال بغات به غارت نمیرود و مالشان از مالیت نمیافتد و نه وکودکان و نه زنانشان به اسارت و کنیزی نمیرود صرفا تشکیلاتشان پاشیده میشود و برای آنها حکم اعدام خارج از میدان نبرد به عنوان حد شرعی صادر نمیشود. | ||
قصد براندازی نه جرم است و نه محاربه و بغی، مگر اینکه با سلاح دست به عملی زند. | قصد براندازی نه جرم است و نه محاربه و بغی، مگر اینکه با سلاح دست به عملی زند.(ص۲۳۷) باغی نوعی مجرم سیاسی است اما محارب نه.(ص۲۲۹و۲۳۱) | ||
خط ۶۹: | خط ۷۴: | ||
نویسنده معتقد است عناوین شرعی بغی محاربه و افساد بر فعالیت های سیاسی مسالمت آمیز قابل انطباق نیست زیرا محاربه با ترساندن مردم و سلب امنیت با سلاح و بغی با تجاوز مسلحانه به حقوق دیگران و خروج از عدالت و حق و افساد نیز در فرض استقلال از محاربه باید موجب تضییع حقوق و امنیت گروهی از مردم گردد علاوه بر این عناوین نامبرده از عناوین قصدیه میباشد و صدق احراز هرکدام از اینها متوقف است بر احراز قصد شخص. و یا حداقل علم او به اثر گذاری و احراز این دو شرعا شرایط ویژهای دارد.۲۵۴ | نویسنده معتقد است عناوین شرعی بغی محاربه و افساد بر فعالیت های سیاسی مسالمت آمیز قابل انطباق نیست زیرا محاربه با ترساندن مردم و سلب امنیت با سلاح و بغی با تجاوز مسلحانه به حقوق دیگران و خروج از عدالت و حق و افساد نیز در فرض استقلال از محاربه باید موجب تضییع حقوق و امنیت گروهی از مردم گردد علاوه بر این عناوین نامبرده از عناوین قصدیه میباشد و صدق احراز هرکدام از اینها متوقف است بر احراز قصد شخص. و یا حداقل علم او به اثر گذاری و احراز این دو شرعا شرایط ویژهای دارد.۲۵۴ | ||
=== حقوق زنان === | === حقوق زنان === | ||
نویسنده بر این باور است که ما در ادبیات دینی خود دو سیما از زن داریم که در یک سیما زن انسانی متفاوت اما همپای مرد است بدون اینکه فرودستی در این سیما نسبت به زن مشاهده شود. مانند آیه ۷۱توبه و ۳۵ احزاب که در بالاترین فرائض الهی مثل امر به معروف و روزه تبعیضی بین زن و مرد نیست.و سیمای دیگر که مبتنی بر تفاوت و تبعیض حقوقی و نگاه درجه دوم به زن است.این سیمای دوم سیمای شرعی و فقهی از زن است. برخی این احکام در حقوق مدنی جزایی و سیاسی زنان قابل رویت است. ۲۹۸_۲۹۹نویسنده معتقد است این تبعیضها در زمان نزول قران و عصر پیامبر ص دارای سه ویژگی عقلایی، عادلانه و برتر بودن نسبت به راه حل های سایر مکاتب بوده است. اما اکنون با قرینه عقل می یابیم که این احکام از احکام متغیر است. ۳۰۵ | نویسنده بر این باور است که ما در ادبیات دینی خود دو سیما از زن داریم که در یک سیما زن انسانی متفاوت اما همپای مرد است بدون اینکه فرودستی در این سیما نسبت به زن مشاهده شود. مانند آیه ۷۱توبه و ۳۵ احزاب که در بالاترین فرائض الهی مثل امر به معروف و روزه تبعیضی بین زن و مرد نیست.و سیمای دیگر که مبتنی بر تفاوت و تبعیض حقوقی و نگاه درجه دوم به زن است.این سیمای دوم سیمای شرعی و فقهی از زن است. برخی این احکام در حقوق مدنی جزایی و سیاسی زنان قابل رویت است. ۲۹۸_۲۹۹نویسنده معتقد است این تبعیضها در زمان نزول قران و عصر پیامبر ص دارای سه ویژگی عقلایی، عادلانه و برتر بودن نسبت به راه حل های سایر مکاتب بوده است. اما اکنون با قرینه عقل می یابیم که این احکام از احکام متغیر است. ۳۰۵ | ||
در ادامه نویسنده به بحث تبعیض های حقوق زنان در آخرت پرداخته است و مدعی است جنسیت دنیوی در حیات اخروی تاثیری نداردو طبق آیاتی نظیر ۱۲۴نساء ۴۰غافر د ربرخورداری از نعمتها و عذابهای اخروی بین زنان و مردان تفاوتی نیست و همچنین در ثواب بر عقاب اخروی بین زنان و مردان تساوی مطلق بر قرار است۳۱۷-۳۲۰و همچنین باتوجه به وعده های اخروی نظیر حورالعین و غلمان که تصریح به در خدمت مردان بودن دارند ص۳۲۷ به شبهه تبعیض جنسی در سرای آخرت اینگونه پاسخ میدهد که باتوجه به ۵۷یس و ۱۰۲انبیا میشود قاعده ای کلی از قرآن بدست آورد که برای مومنان در بهشت «آنچه اراده شود و نفس بخواهد» فراهم است.که این قاعده هم از ناحیه خواهنده یعنی نفس بهشتی اعم از مرد و زن و هم از ناحیه خواسته شده یعنی مطلوب بهشتی اطلاق دارد ص۳۲۳ لکن به خاطر شرایط عصر نزول در مقام بیان نعمتها قرآن به جزئیات و تفاصیل نعمتهای مردان اکتفا کرده است و از نعمتهای اختصاصی زنان سخنی به میان نیاورده است.ص ۳۳۶ | در ادامه نویسنده به بحث تبعیض های حقوق زنان در آخرت پرداخته است و مدعی است جنسیت دنیوی در حیات اخروی تاثیری نداردو طبق آیاتی نظیر ۱۲۴نساء ۴۰غافر د ربرخورداری از نعمتها و عذابهای اخروی بین زنان و مردان تفاوتی نیست و همچنین در ثواب بر عقاب اخروی بین زنان و مردان تساوی مطلق بر قرار است۳۱۷-۳۲۰و همچنین باتوجه به وعده های اخروی نظیر حورالعین و غلمان که تصریح به در خدمت مردان بودن دارند ص۳۲۷ به شبهه تبعیض جنسی در سرای آخرت اینگونه پاسخ میدهد که باتوجه به ۵۷یس و ۱۰۲انبیا میشود قاعده ای کلی از قرآن بدست آورد که برای مومنان در بهشت «آنچه اراده شود و نفس بخواهد» فراهم است.که این قاعده هم از ناحیه خواهنده یعنی نفس بهشتی اعم از مرد و زن و هم از ناحیه خواسته شده یعنی مطلوب بهشتی اطلاق دارد ص۳۲۳ لکن به خاطر شرایط عصر نزول در مقام بیان نعمتها قرآن به جزئیات و تفاصیل نعمتهای مردان اکتفا کرده است و از نعمتهای اختصاصی زنان سخنی به میان نیاورده است.ص ۳۳۶ | ||
=== | === حقوق بشر و برده داری === | ||
کدیور برده داری رادر از جمله مواردی میداند که تلقی رایج از اسلام آن را قبول دارد و بر آن صحه میگذارد. به عقیده او برای با بردگز کشیدن انسانها در اسلام ۷ راه وجود دارد که دال رر این است که هنوز بطور کلی بردگی برچیده و منسوخ نشده است از جمله آنها اسارت در جنگ، سرایت رقیت از طریق والدین ، اقرار را میتوان نام برد. علاوه بر این در اسلام برای بردگان نسبت به مالک و بالعکس حقوق و احکامی است که این مطلب خود نشانگر موافقت اسلام با سنت برده داری است. همچنین بردگان نسبت به افراد آزاد تبعیضهایی در احکام شرعی و فرائض دارند که تو. دلالت بر تبعیضی میکند که اسلام تاریخی میان انسانها قرار داده است۳۴۲تا۳۵۲. این احکام اسلام در تناقض صریح با میثاق بین المللی حقوق بشر است. در این مورد اعلامیه حقوق بشر مصوب سال ۱۹۶۶ اذعان دارد که هیچکس را نمیتوان در بردگی نگاه داشت . بردگی و خرید و فروش برده به هر نحوی از انحا ممنوع است. و همچنین ماده یک اعلامیه جهانی حقوق بشر تمتپ افراد بشر را در هنگام تولد آزاد و از لحاظ حیثیت و حقوق برابر میداند کا خود در مخالفت صریح با حکم سرایت رقیب از طریق والدین است و دال بر عدم تساوی حقوقی آنها با افراد آزاد میباشد. ۳۵۶ | کدیور برده داری رادر از جمله مواردی میداند که تلقی رایج از اسلام آن را قبول دارد و بر آن صحه میگذارد. به عقیده او برای با بردگز کشیدن انسانها در اسلام ۷ راه وجود دارد که دال رر این است که هنوز بطور کلی بردگی برچیده و منسوخ نشده است از جمله آنها اسارت در جنگ، سرایت رقیت از طریق والدین ، اقرار را میتوان نام برد. علاوه بر این در اسلام برای بردگان نسبت به مالک و بالعکس حقوق و احکامی است که این مطلب خود نشانگر موافقت اسلام با سنت برده داری است. همچنین بردگان نسبت به افراد آزاد تبعیضهایی در احکام شرعی و فرائض دارند که تو. دلالت بر تبعیضی میکند که اسلام تاریخی میان انسانها قرار داده است۳۴۲تا۳۵۲. این احکام اسلام در تناقض صریح با میثاق بین المللی حقوق بشر است. در این مورد اعلامیه حقوق بشر مصوب سال ۱۹۶۶ اذعان دارد که هیچکس را نمیتوان در بردگی نگاه داشت . بردگی و خرید و فروش برده به هر نحوی از انحا ممنوع است. و همچنین ماده یک اعلامیه جهانی حقوق بشر تمتپ افراد بشر را در هنگام تولد آزاد و از لحاظ حیثیت و حقوق برابر میداند کا خود در مخالفت صریح با حکم سرایت رقیب از طریق والدین است و دال بر عدم تساوی حقوقی آنها با افراد آزاد میباشد. ۳۵۶ | ||
خط ۹۲: | خط ۹۱: | ||
با زوال سیره عقلا که مبنای اصلی حکم امضایی رقیت و مملوکیت در اسلام بوده است طبیعی است که این حکم نیز به عنوان حکم موقت و موسمی شرعی شناخته شود. هیچ دلیلی بر امضای ثابت رقیت در دست نیست و همه احکام عقلایی مشروط به تداوم عدالت و عقلایی بودن است ۳۷۵ | با زوال سیره عقلا که مبنای اصلی حکم امضایی رقیت و مملوکیت در اسلام بوده است طبیعی است که این حکم نیز به عنوان حکم موقت و موسمی شرعی شناخته شود. هیچ دلیلی بر امضای ثابت رقیت در دست نیست و همه احکام عقلایی مشروط به تداوم عدالت و عقلایی بودن است ۳۷۵ | ||
=== | === حقوق غیرمسلمین۲۰۹ === | ||
احکام شرعی غیر مسلمین در اسلام معاصر به دو قسم است اول: اصول و مبانی حقوق غیر مسلمین که ثابت و دائمی هستنددوم:احکام مشروط ومتغیری که بر اساس آن اصول و مبانی ثابت طراحی میشوند که در زمره سیاست های جامعه اسلامی بر رعایت منافع ملی و مصالح عمومی متوقفند برخی مسلمین از این نکته بدیهی غفلت کرده اند که پیامبر علاوه بر وظیفه ابلاغ احکام فرا زمانی و فرا مکانی و دائمی دین مکلف به سامان و تدبیر مسائل عصر خود نیز بوده است. | احکام شرعی غیر مسلمین در اسلام معاصر به دو قسم است اول: اصول و مبانی حقوق غیر مسلمین که ثابت و دائمی هستنددوم:احکام مشروط ومتغیری که بر اساس آن اصول و مبانی ثابت طراحی میشوند که در زمره سیاست های جامعه اسلامی بر رعایت منافع ملی و مصالح عمومی متوقفند برخی مسلمین از این نکته بدیهی غفلت کرده اند که پیامبر علاوه بر وظیفه ابلاغ احکام فرا زمانی و فرا مکانی و دائمی دین مکلف به سامان و تدبیر مسائل عصر خود نیز بوده است. | ||