کاربر:Rezashams/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخه‌ها

Rezashams (بحث | مشارکت‌ها)
Rezashams (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۳۰: خط ۳۰:
نویسنده قرائت سومی از اسلام است را از سوی روشنفکران دینی مطرح می‌کند و در آن با چهار اصل به تبیین سازگاری اسلام و مدرنیته می‌پردازد. به عقیده نویسنده از طرفی دین در مجموعه اجزای خود یک جهت‌گیری به‌سوی امر متعالی برای کمال انسان است و از سویی دیگر فقیهان مسلمان با احکام متغیر دین معامله احکام ثابت کرده اند و غالب مشکلات مسلمانان معاصر از این ناحیه تولید شده است.(ص۳۸-۴۰) وی باور دارد همانگونه که احکام دین در زمان نزول عقلایی و عادلانه بوده است امروز نیز احکامی که به دین نسبت داده می‌شود باید مطابق عرف امروز، عقلایی و عادلانه محسوب شود و همان گونه که کتاب و سنت می‌توانند ناسخ احکام پیشین باشند عقل نیز شأن ناسخیت دارد.(ص۴۱)   
نویسنده قرائت سومی از اسلام است را از سوی روشنفکران دینی مطرح می‌کند و در آن با چهار اصل به تبیین سازگاری اسلام و مدرنیته می‌پردازد. به عقیده نویسنده از طرفی دین در مجموعه اجزای خود یک جهت‌گیری به‌سوی امر متعالی برای کمال انسان است و از سویی دیگر فقیهان مسلمان با احکام متغیر دین معامله احکام ثابت کرده اند و غالب مشکلات مسلمانان معاصر از این ناحیه تولید شده است.(ص۳۸-۴۰) وی باور دارد همانگونه که احکام دین در زمان نزول عقلایی و عادلانه بوده است امروز نیز احکامی که به دین نسبت داده می‌شود باید مطابق عرف امروز، عقلایی و عادلانه محسوب شود و همان گونه که کتاب و سنت می‌توانند ناسخ احکام پیشین باشند عقل نیز شأن ناسخیت دارد.(ص۴۱)   


==== حقوق بشر و روشنفکری دینی ====
==== داوری بین اسلام سنتی و روشنفکری دینی با توجه به حقوق بشر ====
نویسنده معتقد است احکام شرعی از دیدگاه اسلام سنتی که مطابق آرای مشهور فقیهان(ص۱۱۵) و مستند به قرآن و احادیث معتبر است درچند محور با اسناد حقوق بشر ناسازگار است: ۱.عدم تساوی حقوقی غیر مسلمانان با مسلمانان ۲.عدم تساوی حقوقی زنان با مردان ۳.عدم تساوی حقوق بردگان با انسان‌های آزاد ۴.عدم تساوی عوام با فقیهان در حوزه امور عمومی ۵.آزادی عقیده و مذهب و مجازات ارتداد ۶.مجازات‌های خودسرانه، مجازات‌های خشن و شکنجه(ص۹۶-۱۱۴)     
نویسنده معتقد است احکام شرعی از دیدگاه اسلام سنتی که مطابق آرای مشهور فقیهان(ص۱۱۵) و مستند به قرآن و احادیث معتبر است درچند محور با اسناد حقوق بشر ناسازگار است: ۱.عدم تساوی حقوقی غیر مسلمانان با مسلمانان ۲.عدم تساوی حقوقی زنان با مردان ۳.عدم تساوی حقوق بردگان با انسان‌های آزاد ۴.عدم تساوی عوام با فقیهان در حوزه امور عمومی ۵.آزادی عقیده و مذهب و مجازات ارتداد ۶.مجازات‌های خودسرانه، مجازات‌های خشن و شکنجه(ص۹۶-۱۱۴)     


==== داوری بین اسلام سنتی و حقوق بشر ====
محسن کدیور تعارض را بین یک روایت از اسلام، با حقوق بشر می‌داند و به عبارت دیگر این را تعارض عقل و تجدد با نقل و سنت دانسته است. وی در مقام داوری بین موارد تبعیض در محور مسلمانان و غیرمسلمانان باور دارد خداوند مواهب طبیعی را بدون هیچ تبعیضی در اختیار همه آدمیان قرار داده است و عقل تبعیض از سر عقیده را عادلانه نمی‌بیند. همچنین در محور دوم، عقل تفاوت بیولوژیکی یا فیزولوژیکی را همانطور که تفاوت نژادی و رنگ پوست منشا تفاوت حقوقی نیست، منشا تفاوت نمی‌داند. با توجه به اینکه ملاک برتری آخرت به تقواست در سایر امور انسان‌ها با هم برابرند. محور سوم یعنی تفاوت احرار و عبید دلیل را مخالف این تبعیض می‌داند و معتقد است در جامعه امروز برده‌داری در شکل سنی اش مرتفع شده است و عقل سلیم و عدالت به برابری حکم میکند و در محور چهارم یعنی عدم تساوی بین فقیهان و عوام باید گفت این مساله از آراء اختلافی بین فقیهان است و فاقد دلیل عقلی است. وی در محور پنجم یعنی آزادی عقیده و تغییر، آن را موافق و مجازات بدون حکم دادگاه صالح و امکان دفاع متهم از خود را مخالف عقل می‌داند. بنابراین او در هر شش محور، حق را به حقوق بشر می‌دهد.(ص۱۲۳-۱۲۷)   
محسن کدیور تعارض را بین یک روایت از اسلام، با حقوق بشر می‌داند و به عبارت دیگر این را تعارض عقل و تجدد با نقل و سنت دانسته است. وی در مقام داوری بین موارد تبعیض در محور مسلمانان و غیرمسلمانان باور دارد خداوند مواهب طبیعی را بدون هیچ تبعیضی در اختیار همه آدمیان قرار داده است و عقل تبعیض از سر عقیده را عادلانه نمی‌بیند. همچنین در محور دوم، عقل تفاوت بیولوژیکی یا فیزولوژیکی را همانطور که تفاوت نژادی و رنگ پوست منشا تفاوت حقوقی نیست، منشا تفاوت نمی‌داند. با توجه به اینکه ملاک برتری آخرت به تقواست در سایر امور انسان‌ها با هم برابرند. محور سوم یعنی تفاوت احرار و عبید دلیل را مخالف این تبعیض می‌داند و معتقد است در جامعه امروز برده‌داری در شکل سنی اش مرتفع شده است و عقل سلیم و عدالت به برابری حکم میکند و در محور چهارم یعنی عدم تساوی بین فقیهان و عوام باید گفت این مساله از آراء اختلافی بین فقیهان است و فاقد دلیل عقلی است. وی در محور پنجم یعنی آزادی عقیده و تغییر، آن را موافق و مجازات بدون حکم دادگاه صالح و امکان دفاع متهم از خود را مخالف عقل می‌داند. بنابراین او در هر شش محور، حق را به حقوق بشر می‌دهد.(ص۱۲۳-۱۲۷)   


خط ۶۳: خط ۶۲:
در ادامه نویسنده به بحث تبعیض‌های حقوق زنان در آخرت پرداخته است و مدعی است جنسیت دنیوی در حیات اخروی تأثیری ندارد و طبق آیاتی نظیر ۱۲۴ نساء ۴۰ غافر نعمت‌ها و عذاب‌های اخروی میان زنان و مردان مساوی است.(ص۳۱۷-۳۲۰) کدیور باتوجه به وعده‌های اخروی نظیر حورالعین و غلمان که قرآن تصریح به در خدمت مردان بودن دارد؛(ص۳۲۷) در پاسخ به شبهه تبعیض جنسی در سرای آخرت قائل است که با توجه به آیه ۵۷ یس و ۱۰۲ انبیا می‌شود قاعده‌ای کلی از قرآن بدست آورد که «در بهشت برای مومنان آنچه اراده شود و نفس بخواهد فراهم است.» این قاعده هم از ناحیه خواهنده یعنی نفس بهشتی (اعم از مرد و زن) و هم از ناحیه خواسته شده یعنی مطلوب بهشتی اطلاق دارد.(ص۳۲۳) لکن به خاطر شرایط عصر نزول، قرآن در مقام بیانِ نعمت‌ها به جزئیات و تفاصیل نعمت‌های مردان اکتفا کرده است و از نعمت‌های اختصاصی زنان سخنی به میان نیاورده است.(ص۳۳۶)
در ادامه نویسنده به بحث تبعیض‌های حقوق زنان در آخرت پرداخته است و مدعی است جنسیت دنیوی در حیات اخروی تأثیری ندارد و طبق آیاتی نظیر ۱۲۴ نساء ۴۰ غافر نعمت‌ها و عذاب‌های اخروی میان زنان و مردان مساوی است.(ص۳۱۷-۳۲۰) کدیور باتوجه به وعده‌های اخروی نظیر حورالعین و غلمان که قرآن تصریح به در خدمت مردان بودن دارد؛(ص۳۲۷) در پاسخ به شبهه تبعیض جنسی در سرای آخرت قائل است که با توجه به آیه ۵۷ یس و ۱۰۲ انبیا می‌شود قاعده‌ای کلی از قرآن بدست آورد که «در بهشت برای مومنان آنچه اراده شود و نفس بخواهد فراهم است.» این قاعده هم از ناحیه خواهنده یعنی نفس بهشتی (اعم از مرد و زن) و هم از ناحیه خواسته شده یعنی مطلوب بهشتی اطلاق دارد.(ص۳۲۳) لکن به خاطر شرایط عصر نزول، قرآن در مقام بیانِ نعمت‌ها به جزئیات و تفاصیل نعمت‌های مردان اکتفا کرده است و از نعمت‌های اختصاصی زنان سخنی به میان نیاورده است.(ص۳۳۶)


=== حقوق بشر و برده داری ===
=== حقوق بشر و برده‌داری ===
کدیور برده داری رادر از جمله مواردی میداند که تلقی رایج از اسلام آن را قبول دارد و بر آن صحه می‌گذارد. به عقیده او برای با بردگز کشیدن انسانها در اسلام ۷ راه وجود دارد که دال رر این است که هنوز بطور کلی بردگی برچیده و منسوخ نشده است از جمله آنها اسارت در جنگ، سرایت رقیت از طریق والدین ، اقرار را میتوان نام برد. علاوه بر این در اسلام برای بردگان نسبت به مالک و بالعکس حقوق و احکامی است که این مطلب خود نشانگر موافقت اسلام با سنت برده داری است. همچنین بردگان نسبت به افراد آزاد تبعیض‌هایی در احکام شرعی و فرائض دارند که تو. دلالت بر تبعیضی میکند که اسلام تاریخی میان انسانها قرار داده است۳۴۲تا۳۵۲. این احکام اسلام در تناقض صریح با میثاق بین المللی حقوق بشر است. در این مورد اعلامیه حقوق بشر مصوب سال ۱۹۶۶ اذعان دارد که هیچکس را نمی‌توان در بردگی نگاه داشت . بردگی و خرید و فروش برده به هر نحوی از انحا ممنوع است. و همچنین ماده یک اعلامیه جهانی حقوق بشر  تمتپ افراد بشر را در هنگام تولد آزاد و از لحاظ حیثیت و حقوق برابر میداند کا خود در مخالفت صریح با حکم سرایت رقیب از طریق والدین است و دال بر عدم تساوی حقوقی آنها با افراد آزاد میباشد. ۳۵۶
کدیور برده‌داری را از جمله مواردی می‌داند که تلقی رایج از اسلام آن را قبول دارد و بر آن صحه می‌گذارد. نویسنده برای به بردگی کشیدن انسان‌ها در اسلام ۷ راه ذکر می‌کند که دال بر این است که هنوز بطور کلی بردگی برچیده و منسوخ نشده است از جمله آنها اسارت در جنگ، سرایت رقیت از طریق والدین، اقرار را می‌توان نام برد. علاوه بر این در اسلام برای بردگان نسبت به مالک و بالعکس حقوق و احکامی است که این مطلب خود نشانگر موافقت اسلام با سنت برده داری است. همچنین در اسلام سنتی بردگان نسبت به افراد آزاد تبعیض‌هایی در احکام شرعی و فرائض دارند.(ص۳۴۲-۳۵۲). قران نیز فی الجمله مساله برده داری را امضا کرده و انقسام ادمیان به آزاد و برده را پذیرفته است.(ص۳۶۸) این احکام اسلام در تناقض صریح با میثاق بین المللی حقوق بشر است. در این مورد اعلامیه حقوق بشر مصوب سال ۱۹۶۶ اذعان دارد که هیچکس را نمی‌توان در بردگی نگاه داشت . بردگی و خرید و فروش برده به هر نحوی از انحا ممنوع است. و همچنین ماده یک اعلامیه جهانی حقوق بشر  تمام افراد بشر را در هنگام تولد آزاد و از لحاظ حیثیت و حقوق برابر می‌داند. که خود در مخالفت صریح با حکم سرایت رقیب از طریق والدین است و دال بر عدم تساوی حقوقی آنها با افراد آزاد می‌باشد.(ص۳۵۶)


کدیور معتقد  است در آیاتی که اشاره به حرب شده است مساله به برده گرفتن افراد مطرح نشده است و بطور کلی در هیچ جای قرآن نیامده است که حق بردگی کشیدن دیگری را داریم
نویسنده باور دارد قرآن کریم هیچ یک از اسباب بردگی را امضا یا تایید نکرده است و اصولا از مبدا بردگی نفیا و اثباتا صحبتی نکرده است.(ص۳۶۴) و از طرف دیگر در چهار محور ذیل زوال برده داری را به رسمیت شناخته است: 1.تشویق به عتق بلد ۱۱و۱۲  2.تشویق به مکاتبه نور۳۳ 3.آزادی بردگان از طریق زکات توبه۶۰ و 4.آزادی به عنوان خصال کفارات مائده ۸۹ نسا۹۲ و مجادله ۳. (ص365) در نهایت با زوال سیره عقلا که مبنای اصلی حکم امضایی رقیت و مملوکیت در اسلام بوده است طبیعی است که این حکم نیز به عنوان حکم موقت و موسمی شرعی شناخته شود. هیچ دلیلی بر امضای ثابت رقیت در دست نیست و همه احکام عقلایی مشروط به تداوم عدالت و عقلایی بودن است.(ص۳۷۵)


قرآن کریم هیچ یک از اسباب رردگی را امضا یا تایید نکرده است و اصولا از مبدا بردگز نفیا و اثباتا صحبتی نکرده است۳۶۴ و از طرف دیگر در چهار محور یعنی از طریق تشویق به عتق بلد ۱۱و۱۲ تشویق به مکاتبه نور۳۳ آزادی بردگان از طریق زکات توبه۶۰و آزادی به عنوان خصال کفارات مائده ۸۹ نسا۹۲ و مجادله ۳ زوال برده داری را به رسمیت شناخته است۳۶۵
=== حقوق غیرمسلمین ===
احکام شرعی غیر مسلمین در اسلام معاصر به دو قسم است: 1.اصول و مبانی حقوق غیرمسلمین که ثابت و دائمی هستند. 2.احکام مشروط و متغیری که بر اساس آن اصول و مبانی ثابت طراحی می‌شوند که در زمره سیاست‌های جامعه اسلامی بر رعایت منافع ملی و مصالح عمومی متوقفند برخی مسلمین از این نکته بدیهی غفلت کرده اند که پیامبر علاوه بر وظیفه ابلاغ احکام فرا زمانی و فرا مکانی و دائمی دین مکلف به سامان و تدبیر مسائل عصر خود نیز بوده است.


قران فی الجمله مساله برده داری را امضا کرده و پذیرفته است ادمیان به آزاد و برده تقسیم میشوندو بردگان در بسیارز از موارد حقوق کمتری دارند ۳۶۸
نویسنده اصول و مبانی حقوق غیر مسلمانان را در امور ذیل خلاصه کرده است: ۱.اصل کرامت ذاتی انسان که شامل غیرمسلمین نیز است بنابر آیه ۷۰و ۷۱ ۲.اصل تکثر ادیان و اختلاف مردم در دین که به مشیت خداوند روی داده است. به استناد آیه ۱۱۸. ۳.مکلف نبودن مسلمانان به محاسبه و بازخواست از دین دیگران آیه ۱۵. ۴.همزیستی مسالمت‌آمیز و احترام متقابل که قائل است مسلمانان موظفند با دیگران در صلح و آرامش باشند، نیکی ورزند و به انصاف عمل کنند.آیه ۸ /۹. ۵. مبتنی بودن تمام روابط مسلمانان با غیرمسلمانان بر مبنای قرار داد و لذا ذمه یک قرار داد است بین مسلمین و اهل کتاب و معاهده قرار دادی با کافران غیر اهل کتاب است و همچنین استیمان نیز یک نوع دیگر عقد است. و وفای به عهد از ضروریات شریعت است ۶.اصل مقابله به مثل با رعایت عدالت نیز بیانگر این است که مسلمانا باید همانگونه که غیر سلمین برخورد کرده اند برخورد کنند  بلکه مسلماننان باید از چارچوب عدالت فراتر نروند.
 
با زوال سیره عقلا که مبنای اصلی حکم امضایی رقیت و مملوکیت در اسلام بوده است طبیعی است که این حکم نیز به عنوان حکم موقت و موسمی شرعی شناخته شود. هیچ دلیلی بر امضای ثابت رقیت در دست نیست و همه احکام عقلایی مشروط به تداوم عدالت و عقلایی بودن است ۳۷۵
 
=== حقوق غیرمسلمین۲۰۹ ===
احکام شرعی غیر مسلمین در اسلام معاصر به دو قسم است اول: اصول و مبانی حقوق غیر مسلمین که ثابت و دائمی هستنددوم:احکام مشروط ومتغیری که بر اساس آن اصول و مبانی ثابت طراحی میشوند  که در زمره سیاست های جامعه اسلامی بر رعایت منافع ملی و مصالح عمومی متوقفند  برخی مسلمین از این نکته بدیهی غفلت کرده اند که پیامبر علاوه بر وظیفه ابلاغ احکام فرا زمانی و فرا مکانی و دائمی دین مکلف به سامان و تدبیر مسائل عصر خود نیز بوده است.
 
نویسنده اصول و مبانی حقوق غیر مسلمانان را در امور ذیل خلاصه کرده است : ۱.اصل کرامت ذاتی انسان که شامل غیر مسلمین نیز است بنابر آیه ۷۰و ۷۱ ۲.اصل تکثر ادیان و اختلاف مردم در دین که به مشیت خداوند روی داده است. به استناد آیه ۱۱۸ ۳. مکلف نبودن مسلمانان به محاسبه و بازخواست از دین دیگران ایه ۱۵ ۴.همزیستی مسالمت آمیز واحترام متقابل که قائل است مسلمانان موظفند با دیگران در صلح و آرامش باشند ، نیکی ورزند و به انصاف عمل کنند.آیه ۸ /۹ ۵. مبتنی بودن تمام روابط مسلمانان و غیر آنها بر مبنای قرار داد ولذا ذمه یک قرار داد است بین مسلمین و اهل کتاب و معاهده قرار دادی با کافران غیر اهل کتاب است و همچنین استیمان نیز یک نوع دیگر عقد است. و وفای به عهد از ضروریات شریعت است ۶.اصل مقابله به مثل با رعایت عدالت نیز بیانگر این است که مسلمانا باید همانگونه که غیر سلمین برخورد کرده اند برخورد کنند  بلکه مسلماننان باید از چارچوب عدالت فراتر نروند.


با توجه به این اصول هیچ قالب از پیش تعیین شده ای برای همه زمانها و مکانها نیستو طبیعی است که شرایط مسلمین در تمام ازمنه و امکنه یکسان نمیباشد لذا مقرراتی از قبیل جزیه و کم و کیف آن و دیگر جزئیات قرار داد ها جزو احکام ثابت نیستند پس احکام اجتماعی اسلامی با شرایط سیاسی آن زمان مرتبط است. (ص ۳۸۲-۳۸۶)  
با توجه به این اصول هیچ قالب از پیش تعیین شده ای برای همه زمانها و مکانها نیستو طبیعی است که شرایط مسلمین در تمام ازمنه و امکنه یکسان نمیباشد لذا مقرراتی از قبیل جزیه و کم و کیف آن و دیگر جزئیات قرار داد ها جزو احکام ثابت نیستند پس احکام اجتماعی اسلامی با شرایط سیاسی آن زمان مرتبط است. (ص ۳۸۲-۳۸۶)