کاربر:Rezashams/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخه‌ها

Rezashams (بحث | مشارکت‌ها)
Rezashams (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۲۶: خط ۲۶:


==بررسی و حل تعارض میان اسلام سنتی و مدرنیته==
==بررسی و حل تعارض میان اسلام سنتی و مدرنیته==
به باور کدیور مسلمان معاصر در متن دین دو اندیشه را در کنار هم مشاهده می‌کند اول اندیشه سازگار با حقوق بشر که شامل گزاره‌هایی است که به صراحت دلالت بر حقوق ذاتی انسان از آن جهت که انسان است دارند. این گزاره‌ها در قالب عمومات، اطلاقات، و سیره اولیای دین است. و دوم اندیشه ناسازگار با حقوق بشر و صریح در تبعیض حقوقی بین انسان‌ها. اسلام سنتی در مواجهه با دو اندیشه فوق دلالت دسته دوم را قوی‌تر می‌داند و با آن به تخصیص و تقیید و تبیین گزاره‌های دسته اول می‌پردازد. اما مسلمان معاصر با راه‌حل روشنفکران دینی دسته اول را که نقش تقویت کننده دلیل عقل را دارد برمی‌گزیند و عقل را قرینه برای تصرف در اطلاق زمانی احکام دسته دوم می‌داند و کشف می‌کند آن گزاره‌ها مقید به مصلحتی بوده‌اند که امروزه در کار نیست و به بیان دیگر عقل که با دلیل نقلی دسته اول تایید شده است حکم به نسخ ادله دسته دوم که معارض با حقوق بشر است می‌کند. بنابراین با دست برداشتن از ادله معارض و منسوخیت آنها تعارض از بنیاد رفع می‌شود. (ص۱۴۰-۱۴۵)
به باور کدیور مسلمان معاصر در متن دین دو اندیشه را در کنار هم مشاهده می‌کند اول اندیشه سازگار با حقوق بشر که شامل گزاره‌هایی است که به صراحت دلالت بر حقوق ذاتی انسان از آن جهت که انسان است دارند. این گزاره‌ها در قالب عمومات، اطلاقات، و سیره اولیای دین است. و دوم اندیشه ناسازگار با حقوق بشر و صریح در تبعیض حقوقی بین انسان‌ها. اسلام سنتی در مواجهه با دو اندیشه فوق دلالت دسته دوم را قوی‌تر می‌داند و با آن به تخصیص و تقیید و تبیین گزاره‌های دسته اول می‌پردازد. نویسنده تلقی رایج و مشهور از احکام اسلام را سنتی و تاریخی می‌داند و با ناکارآمد دانستن برخی نظریاتی که در راستای توجیه سازگاری بین این دو آمده بود؛ نظیر رویکرد ثابت و متغیر به مدرنیته که حاصل سه تقریر مختلف از [[محمدحسین طباطبایی]]، [[محمدحسین غروی نائینی|میرزای نایینی]] و [[محمدباقر صدر]]، و همچنین نپذیرفتن مدل فقه حکومتی از [[امام خمینی(ره)]] در برخی مصادیق، این مدل سومی را به‌عنوان اسلام معنوی یا اسلام غایت‌انگار از ناحیه روشنفکران دینی ارائه می‌دهد.(ص۱۷-۳۴)
 
===مبانی و مقدمات بحث===


=== مبانی نظری اسلام سنتی و اسلام غایت‌مدار ===
نویسنده معتقد است در مبانی معرفتی، دین شناختی و انسان‌شناختیِ اسلام سنتی اولین بنیاد نبود بحثی از حقوق واقعی انسان‌ها است چرا که این حقوق فراتر از درک انسانی است. لذا صرفا آنچه در دسترس است احکام شرعی است که در آن نسبت به دین، جنسیت، حریت و فقاهت بین انسان‌ها متفاوت است گرچه عادلانه دانسته می‌شود. نکته دوم ناتوانی درک عقل انسانی از امور است و سومین مسئله به‌مثابه قانون ثابت بودن تمام یا بیشتر احکام شرعی است.(ص۱۲۰-۱۲۲)
نویسنده معتقد است در مبانی معرفتی، دین شناختی و انسان‌شناختیِ اسلام سنتی اولین بنیاد نبود بحثی از حقوق واقعی انسان‌ها است چرا که این حقوق فراتر از درک انسانی است. لذا صرفا آنچه در دسترس است احکام شرعی است که در آن نسبت به دین، جنسیت، حریت و فقاهت بین انسان‌ها متفاوت است گرچه عادلانه دانسته می‌شود. نکته دوم ناتوانی درک عقل انسانی از امور است و سومین مسئله به‌مثابه قانون ثابت بودن تمام یا بیشتر احکام شرعی است.(ص۱۲۰-۱۲۲)


همچنین به باور کدیور از پیشفرض‌های نظریه‌ اسلام غایت‌مدار پذیرش ذاتی بودن حسن و قبح و فهم مفاهیم اخلاقی چون عدل، در خارج از بستر دین است.(ص۱۵۲و۱۵۳) از دیگر مبانی او پذیرفتن عقل به عنوان یک منبع دینی، تعبدی و توقیفی نبودن احکام غیرعبادی و تکلیف عام بودن احکام شریعت است. نویسنده همانند اعلامیه جهانی حقوق بشر معتقد به اهمیت عقل جمعی آدمی است، که در پس تجارب مستمر جوامع انسانی به کشف می‌پردازد و یافته‌های خود را نهایی نمی‌داند. همچنین این نکته را نیکو می‌دارد که اندیشه حقوق بشر (ضمن احترام به تمام ادیان در حوزه خصوصی)، این حقوق را در حوزه عمومی و برای انسان بدون در نظر داشتن مذهبِ شخص، بدون قواعد الحاد و توحید، تنظیم کرده است.(ص۱۲۲-۱۲۳)
همچنین به باور کدیور از پیشفرض‌های نظریه‌ اسلام غایت‌مدار پذیرش ذاتی بودن حسن و قبح و فهم مفاهیم اخلاقی چون عدل، در خارج از بستر دین است.(ص۱۵۲و۱۵۳) از دیگر مبانی او پذیرفتن عقل به عنوان یک منبع دینی، تعبدی و توقیفی نبودن احکام غیرعبادی و تکلیف عام بودن احکام شریعت است. نویسنده همانند اعلامیه جهانی حقوق بشر معتقد به اهمیت عقل جمعی آدمی است، که در پس تجارب مستمر جوامع انسانی به کشف می‌پردازد و یافته‌های خود را نهایی نمی‌داند. همچنین این نکته را نیکو می‌دارد که اندیشه حقوق بشر (ضمن احترام به تمام ادیان در حوزه خصوصی)، این حقوق را در حوزه عمومی و برای انسان بدون در نظر داشتن مذهبِ شخص، بدون قواعد الحاد و توحید، تنظیم کرده است.(ص۱۲۲-۱۲۳)
===تبیین نظریه اسلام غایت‌مدار===
===تبیین نظریه اسلام غایت‌مدار===
کدیور مدرنیته را نقطه عطف تحول دینی، ناسازگاری برخی گزاره‌های دینی با دستاوردهای تمدن جدید می‌داند. او معتقد است در آغاز، دینداران به دلیل ثابت دانستن معظم احکام، به تخطئه مسائل جدید، و در مقابل گروهی به تسلیم مطلق در مقابل مدرنیته و انزوای دین به مسائل خصوصی پرداختند. نویسنده تلقی رایج و مشهور از احکام اسلام را سنتی و تاریخی می‌داند و با ناکارآمد دانستن برخی نظریاتی که در راستای توجیه سازگاری بین این دو آمده بود؛ نظیر رویکرد ثابت و متغیر به مدرنیته که حاصل سه تقریر مختلف از [[محمدحسین طباطبایی]]، [[محمدحسین غروی نائینی|میرزای نایینی]] و [[محمدباقر صدر]]، و همچنین نپذیرفتن مدل فقه حکومتی از [[امام خمینی(ره)]] در برخی مصادیق، مدل سومی را به‌عنوان اسلام معنوی یا اسلام غایت‌انگار از ناحیه روشنفکران دینی ارائه می‌دهد.(ص۱۷-۳۴)
محسن کدیور مجموعه تعالیم اسلام را چهار بخش می‌داند: ۱.امور ایمانی و اعتقادی ۲.امور اخلاقی ۳.امور عبادی ۴.احکام شرعی غیر عبادی که به آن فقه معاملات می‌گویند. بیش از ۹۸ درصد آیات قرآن به تبیین سه بخش اول اختصاص داده شده است. لکن در اسلام سنتی دو درصد باقیمانده اهمیت زیادی یافته تا آنجا که سایر اجزا را تحت تاثیر قرار می‌دهد. کدیور معتقد است احکام شرعی غیرعبادی در عصر نزول سه ویژگی داشتند: ۱.مطابق عرف آن روز عقلایی، ۲.عادلانه، ۳.برترین راه‌حل نسبت به سایر مکاتب و ادیان بودند.(ص۱۳۸-۱۴۰) وی باور دارد همانگونه که احکام دین در زمان نزول عقلایی و عادلانه بوده است امروز نیز احکامی که به دین نسبت داده می‌شود باید مطابق عرف امروز، عقلایی و عادلانه محسوب شود و همان گونه که کتاب و سنت می‌توانند ناسخ احکام پیشین باشند عقل نیز شأن ناسخیت دارد.(ص۴۱) البته لازم به ذکر است این احکام به هیچ وجه به دین نسبت داده نمی‌شود. بنابراین کماکان تشریع به دست شارع باقی می‌ماند.(ص۳۲)  
 
به باور نویسنده مجموعه تعالیم اسلام را می‌توان به چهار بخش تقسیم کرد: ۱.امور ایمانی و اعتقادی ۲.امور اخلاقی ۳.امور عبادی ۴.احکام شرعی غیر عبادی که به آن فقه معاملات می‌گویند. بیش از ۹۸ درصد آیات قرآن به تبیین سه بخش اول اختصاص داده شده است. لکن در اسلام سنتی دو درصد باقیمانده اهمیت زیادی یافته تا آنجا که سایر اجزا را تحت تاثیر قرار می‌دهد. کدیور معتقد است احکام شرعی غیرعبادی در عصر نزول سه ویژگی داشتند: ۱.مطابق عرف آن روز عقلایی، ۲.عادلانه، ۳.برترین راه‌حل نسبت به سایر مکاتب و ادیان بودند.(ص۱۳۸-۱۴۰) وی باور دارد همانگونه که احکام دین در زمان نزول عقلایی و عادلانه بوده است امروز نیز احکامی که به دین نسبت داده می‌شود باید مطابق عرف امروز، عقلایی و عادلانه محسوب شود و همان گونه که کتاب و سنت می‌توانند ناسخ احکام پیشین باشند عقل نیز شأن ناسخیت دارد.(ص۴۱) البته لازم به ذکر است این احکام به هیچ وجه به دین نسبت داده نمی‌شود. بنابراین کماکان تشریع به دست شارع باقی می‌ماند.(ص۳۲)


=== تفاوت‌های روشنفکری دینی و غیردینی ===
=== تفاوت‌های روشنفکری دینی و غیردینی ===
خط ۵۹: خط ۵۶:


=== حقوق زنان ===
=== حقوق زنان ===
نویسنده بر این باور است که در ادبیات دینی دو سیما از زن وجود دارد. در سیمای اول زن انسانی متفاوت، اما همپای مرد است بدون اینکه فرودستی در این سیما نسبت به زن مشاهده شود. مانند آیه ۷۱ توبه و ۳۵ احزاب که در بالاترین فرائض الهی مثل امر به معروف و روزه تبعیضی بین زن و مرد نیست. سیمای دیگر که مبتنی بر تفاوت و تبعیض حقوقی و نگاه درجه دوم به زن است، سیمایی شرعی و فقهی از زن دربردارد.(ص۲۹۸_۲۹۹) نویسنده معتقد است این تبعیض‌ها در زمان نزول قرآن و عصر پیامبر(ص) دارای سه ویژگی عقلایی، عادلانه و برتر بودن نسبت به راه‌حل‌های سایر مکاتب بوده است. اما اکنون با قرینه عقل می‌یابیم که این احکام از احکام متغیر است.(ص۳۰۵)
نویسنده بر این باور است که در ادبیات دینی دو سیما از زن وجود دارد. در سیمای اول زن انسانی متفاوت، اما همپای مرد است بدون اینکه فرودستی در این سیما نسبت به زن مشاهده شود. مانند آیه ۷۱ توبه و ۳۵ احزاب و سیمای دیگر که مبتنی بر تفاوت و تبعیض حقوقی و نگاه درجه دوم به زن است، سیمایی شرعی و فقهی از زن دربردارد.(ص۲۹۸_۲۹۹) نویسنده معتقد است این تبعیض‌ها در زمان نزول قرآن و عصر پیامبر(ص) دارای سه ویژگی عقلایی، عادلانه و برتر بودن نسبت به راه‌حل‌های سایر مکاتب بوده است. اما اکنون با قرینه عقل می‌یابیم که این احکام از احکام متغیر است.(ص۳۰۵)


در ادامه نویسنده به بحث تبعیض‌های حقوق زنان در آخرت پرداخته است و مدعی است جنسیت دنیوی در حیات اخروی تأثیری ندارد. وی قائل است با توجه به آیه ۵۷ یس و ۱۰۲ انبیا می‌شود قاعده‌ای کلی از قرآن بدست آورد که «در بهشت برای مومنان آنچه اراده شود و نفس بخواهد فراهم است.» این قاعده هم از ناحیه خواهنده یعنی نفس بهشتی (اعم از مرد و زن) و هم از ناحیه خواسته شده یعنی مطلوب بهشتی اطلاق دارد.(ص۳۲۳) لکن به خاطر شرایط عصر نزول، قرآن در مقام بیانِ نعمت‌ها به جزئیات و تفاصیل نعمت‌های مردان اکتفا کرده است و از نعمت‌های اختصاصی زنان سخنی به میان نیاورده است.(ص۳۳۶)
در ادامه نویسنده به بحث تبعیض‌های حقوق زنان در آخرت پرداخته است و مدعی است جنسیت دنیوی در حیات اخروی تأثیری ندارد. وی قائل است با توجه به آیه ۵۷ یس و ۱۰۲ انبیا می‌شود قاعده‌ای کلی از قرآن بدست آورد که «در بهشت برای مومنان آنچه اراده شود و نفس بخواهد فراهم است.» این قاعده هم از ناحیه خواهنده یعنی نفس بهشتی (اعم از مرد و زن) و هم از ناحیه خواسته شده یعنی مطلوب بهشتی اطلاق دارد.(ص۳۲۳) لکن به خاطر شرایط عصر نزول، قرآن در مقام بیانِ نعمت‌ها به جزئیات و تفاصیل نعمت‌های مردان اکتفا کرده است و از نعمت‌های اختصاصی زنان سخنی به میان نیاورده است.(ص۳۳۶)


=== حقوق بشر و برده‌داری ===
=== حقوق بشر و برده‌داری ===
کدیور برده‌داری را از جمله مواردی می‌داند که تلقی رایج از اسلام آن را قبول دارد و بر آن صحه می‌گذارد. نویسنده برای به بردگی کشیدن انسان‌ها در اسلام ۷ راه ذکر می‌کند که دال بر این است که هنوز بطور کلی بردگی برچیده و منسوخ نشده است. از جمله آنها اسارت در جنگ و اقرار را می‌توان نام برد. علاوه بر این در اسلام برای بردگان نسبت به مالک و بالعکس حقوق و احکامی است و تبعیضهایی در احکام شرعی بین حر و عبد است نشانگر موافقت اسلام با سنت برده داری است.(ص۳۴۲-۳۵۲) قرآن نیز فی‌الجمله مسئله برده‌داری را امضا کرده و انقسام آدمیان به آزاد و برده را پذیرفته است.(ص۳۶۸) این احکام اسلام در تناقض صریح با میثاق بین المللی حقوق بشر است. در این مورد اعلامیه حقوق بشر مصوب سال ۱۹۶۶ اذعان دارد که هیچکس را نمی‌توان در بردگی نگاه داشت. بردگی و خرید و فروش برده به هر نحوی از انحاء ممنوع است. همچنین ماده یک اعلامیه جهانی حقوق بشر  تمام افراد بشر را در هنگام تولد آزاد و از لحاظ حیثیت و حقوق برابر می‌داند.(ص۳۵۶)
نویسنده باور دارد قرآن کریم گرچه انقسام آدمیان به برده و آزاد را پذیرفته(ص۳۶۸) و نسبت به آن احکامی صادر کرده است(ص۳۴۲-۳۵۲) و در همین حد مخالف صریح با میثاق حقوق بشر است.(ص۳۵۶) اما هیچ یک از اسباب به بردگی کشیدن دیگران را امضا یا تایید نکرده است و اصولا از مبدا بردگی نفیا و اثباتا صحبتی نکرده است.(ص۳۶۴) و از طرف دیگر در چهار محور پیش‌رو، زوال برده‌داری را به رسمیت شناخته است: ۱.تشویق به عتق بلد ۱۱و۱۲  ۲.تشویق به مکاتبه نور۳۳ ۳.آزادی بردگان از طریق زکات توبه۶۰ و ۴.آزادی به عنوان خصال کفارات مائده ۸۹ نسا۹۲ و مجادله ۳. (ص۳۶۵) در نهایت با زوال سیره عقلا که مبنای اصلی حکم امضایی رقیت و مملوکیت در اسلام بوده است طبیعی است که این حکم نیز به عنوان حکم موقت و موسمی شرعی شناخته شود. هیچ دلیلی بر امضای ثابت رقیت در دست نیست و همه احکام عقلایی مشروط به تداوم عدالت و عقلایی بودن است.(ص۳۷۵)
 
نویسنده باور دارد قرآن کریم هیچ یک از اسباب بردگی را امضا یا تایید نکرده است و اصولا از مبدا بردگی نفیا و اثباتا صحبتی نکرده است.(ص۳۶۴) و از طرف دیگر در چهار محور پیش‌رو، زوال برده‌داری را به رسمیت شناخته است: ۱.تشویق به عتق بلد ۱۱و۱۲  ۲.تشویق به مکاتبه نور۳۳ ۳.آزادی بردگان از طریق زکات توبه۶۰ و ۴.آزادی به عنوان خصال کفارات مائده ۸۹ نسا۹۲ و مجادله ۳. (ص۳۶۵) در نهایت با زوال سیره عقلا که مبنای اصلی حکم امضایی رقیت و مملوکیت در اسلام بوده است طبیعی است که این حکم نیز به عنوان حکم موقت و موسمی شرعی شناخته شود. هیچ دلیلی بر امضای ثابت رقیت در دست نیست و همه احکام عقلایی مشروط به تداوم عدالت و عقلایی بودن است.(ص۳۷۵)


=== حقوق غیرمسلمین ===
=== حقوق غیرمسلمین ===
خط ۷۲: خط ۶۷:


== بحث عمومی و خصوصی در فرهنگ اسلامی ==
== بحث عمومی و خصوصی در فرهنگ اسلامی ==
کدیور در ارائه دیدگاه اسلامی در مورد ممنوعیت تجسس و آزادی عمل، حوزه خصوصی هر فرد را تحقق دو ضابطه پیش رو یا یکی از این دو می‌داند: ۱.حوزه‌ای که فرد آن را از دیگران مخفی نگه می‌دارد. ۲.حوزه‌ای که فرد صلاحیت تصمیم‌گیری آن را منحصر به خود می‌داند. و حوزه عمومی نقطه مقابل این امر است.(ص۵۱-۵۲) با توجه به تسلط هر شخص بر شئون و سرنوشت خود (اصل عدم ولایت)، تجسس، تصرف و تصمیم برای امور شخصی هر فرد بدون اجازه آن شخص مجاز نیست. همچنین با بررسی ادله دینی در میان مسلمین، پیامبر اسلام(ص) و امامان(ع) (صرفا نزد شیعیان) چه در حوزه عمومی و چه حوزه خصوصی لازم الاتباع هستند، اما غیر از اینان هیچ احدی حق تجسس و سلب آزادی عمل در حوزه خصوصی افراد، حتی حوزه تفتیش عقاید مردم را ندارد و فرد در حریم خصوصی خود تا جایی که به ضرر دیگری نباشد حتی حق معصیت نیز داراست.(ص۵۵-۶۰)  
کدیور در ارائه دیدگاه اسلامی در مورد ممنوعیت تجسس و آزادی عمل، حوزه خصوصی هر فرد را تحقق دو ضابطه پیش رو یا یکی از این دو می‌داند: ۱.حوزه‌ای که فرد آن را از دیگران مخفی نگه می‌دارد. ۲.حوزه‌ای که فرد صلاحیت تصمیم‌گیری آن را منحصر به خود می‌داند. و حوزه عمومی نقطه مقابل این امر است.(ص۵۱-۵۲) با توجه به تسلط هر شخص بر شئون و سرنوشت خود (اصل عدم ولایت)، تجسس، تصرف و تصمیم برای امور شخصی هر فرد بدون اجازه آن شخص جز برای معصومین(ع) مجاز نیست و حتی حق معصیت نیز داراست.(ص۵۵-۶۰)  


کدیور رابطه من-دیگری را توأم با اختیار و آزادی، و استفاده از زور و خشونت را ممنوع می‌داند. صرفا با اقناع دیگری باید او را به سمت مطلوب خود ببریم و در این پرتو، امر به معروف و نهی از منکر معنایی جز «وجوب ایجاد شرایط فرهنگی لازم برای امور نیک و ایجاد حداکثر موانع قانونی و فرهنگی برای ارتکاب امور شر» ندارد. بنابراین اسلام اقناعی مطلوب روشنفکران دینی است و تنها قانون عادلانه است که این آزادی را می‌تواند محدود کند قانونی که تک‌تک آحاد جامعه در وضع آن مشارکت داشته باشند.(ص۴۳)
کدیور رابطه من-دیگری را توأم با اختیار و آزادی، و استفاده از زور و خشونت را ممنوع می‌داند. صرفا با اقناع دیگری باید او را به سمت مطلوب خود ببریم و در این پرتو، امر به معروف و نهی از منکر معنایی جز «وجوب ایجاد شرایط فرهنگی لازم برای امور نیک و ایجاد حداکثر موانع قانونی و فرهنگی برای ارتکاب امور شر» ندارد. بنابراین اسلام اقناعی مطلوب روشنفکران دینی است و تنها قانون عادلانه است که این آزادی را می‌تواند محدود کند قانونی که تک‌تک آحاد جامعه در وضع آن مشارکت داشته باشند.(ص۴۳)