کاربر:Ma.sultanmoradi/صفحه تمرین1: تفاوت میان نسخهها
اصلاح ارقام |
←مُجزی بودن عمل و صحت فهم فقیه: اصلاح ارقام |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
مولف پس از بررسی مکاتب مختلف در پدیدارشناسی و هرموتیک، میگوید که گرچه این مباحث به ظاهر شبیه به بحث نقش زمان و مکان در اجتهاد (مطرح شده از سوی [[آیتالله خمینی]]) است؛ اما در واقع تفاوتهای زیادی بینشان برقرار است. مبحث اخیر، مربوط به است که مجتهد باید در استنباط احکام ثابت به موقعیت زمانی و مکانی موضوعات توجه داشته باشد و در هنگام استنباط حکام متغیر به خصوصیات موقعیت و شرایط آن التفات داشته باشد. این به معنای وابستگی جبری فهم مجتهد به سنت و شرایط فرهنگی و تاریخی نیست. همچنین این گزاره که «عالِم باید عالمِ روزگار خویش باشد» نیز به معنای آگاهی فقیه از شرایط و مسائل فرهنگی جامعه زمان خویش است. اساساً این گزاره صحبت از «باید» است نه «است»؛ بنا بر این ربطی به جبری بودن فهم فقه در میانه فرهنگ زمانش ندارد (۲۲۸-۲۲۷). | مولف پس از بررسی مکاتب مختلف در پدیدارشناسی و هرموتیک، میگوید که گرچه این مباحث به ظاهر شبیه به بحث نقش زمان و مکان در اجتهاد (مطرح شده از سوی [[آیتالله خمینی]]) است؛ اما در واقع تفاوتهای زیادی بینشان برقرار است. مبحث اخیر، مربوط به است که مجتهد باید در استنباط احکام ثابت به موقعیت زمانی و مکانی موضوعات توجه داشته باشد و در هنگام استنباط حکام متغیر به خصوصیات موقعیت و شرایط آن التفات داشته باشد. این به معنای وابستگی جبری فهم مجتهد به سنت و شرایط فرهنگی و تاریخی نیست. همچنین این گزاره که «عالِم باید عالمِ روزگار خویش باشد» نیز به معنای آگاهی فقیه از شرایط و مسائل فرهنگی جامعه زمان خویش است. اساساً این گزاره صحبت از «باید» است نه «است»؛ بنا بر این ربطی به جبری بودن فهم فقه در میانه فرهنگ زمانش ندارد (۲۲۸-۲۲۷). | ||
===مُجزی بودن عمل و صحت فهم فقیه=== | ===مُجزی بودن عمل و صحت فهم فقیه=== | ||
فقیهان شیعه معتقدند که اگر فتوای مجتهدی تغییر کرد، اعمال پیشین او و مقلدانش که طبق فتوای قبلی انجام شده است مُجزی (موجب برائت ذمه) است. این بدان معنا نیست که هر دو فهم مجتهد صحیح و مطابق با واقع بوده است؛ چرا که در اینجا فقط صحبت از إجزا و برداشته شدن تکلیف است نه تطابق فقهم فقیه با واقع. | فقیهان شیعه معتقدند که اگر فتوای مجتهدی تغییر کرد، اعمال پیشین او و مقلدانش که طبق فتوای قبلی انجام شده است مُجزی (موجب برائت ذمه) است. این بدان معنا نیست که هر دو فهم مجتهد صحیح و مطابق با واقع بوده است؛ چرا که در اینجا فقط صحبت از إجزا و برداشته شدن تکلیف است نه تطابق فقهم فقیه با واقع. | ||
===تفاوت هرمنوتیک کلاسیک با فقه=== | |||
نویسنده پس از بررسی نظر «اریک هرش» تشخیص میدهد که این نظریه هرمنوتیکی از جهات بسیاری مشابه نظریه تفسیر متن در سنت فقهی است؛ اما از نظر او تفاوتهای موجود میان این دو نظریه باعث میشود تا آنها را کاملاً همسان ندانیم. برای مثال نظریه هرش منجر به یکی دانستن «معنا کلام» و «نیت مولف» میشود. این در حالی است که گاهی گوینده در برخی موارد میتواند بگوید: «مقصود من» غیر از «معنای کلام من» است. اصول فقه، به خلاف نظر هرش، با تمایزگذاری میان «مدلول تصوری» و «مراد جدی» و بلکه «مدلول استعمالی» و «مدلول تفهیمی» این مسئله را حل میکند. (ص ۲۵۶) نویسنده در ادامه توضیح میدهد این تقسیمات در اصول فقه کمک میکند تا تعارضات موجود در تعریف هرش از فهم و تفسیر نیز برطرف گردد(ص۲۶۱- ۲۸۷). | |||
=آلودگی= | =آلودگی= |