کاربر:Ma.sultanmoradi/صفحه تمرین1: تفاوت میان نسخه‌ها

Ma.sultanmoradi (بحث | مشارکت‌ها)
Ma.sultanmoradi (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۲۶: خط ۲۶:
===نظریه سایه‌های معنایی===
===نظریه سایه‌های معنایی===
نویسنده معتقد است گاهی ورای مقصود متکلم مطالب دیگری نیز از کلام و فهمیده می‌شود، مثلاً از لحن سخنش فهمیده می‌شود عصبانی است. این معانی با الفاظ بیان نشده‌اند و حتی گاهی گوینده قصد ابراز این معنا را ندارد؛ اما «دلالت» وجود دارد. هادوی به این نوع دلالت '''سایه‌های معنای سخن''' می‌گوید و آن را چیزی جز معنای حقیقی یا مجازی می‌داند. بنا بر ین اگر منظور از مراد متکلم فقط معنای حقیقی یا مجازی کلام باشد، بین آن و سایه‌های معنای سخن رابطه تباین برقرار است (ص ۱۰۷- ۱۰۹). حال اگر منظور از دانش تفسیر متن، کشف مراد حقیقی یا مجازی متکلم باشد، آن را عمل '''فهم سخن''' یا '''تفسیر سخن''' می‌نامیم و اگر منظورمان کشف سایه‌های معنایی سخن باشد آن را '''تأویل متن''' می‌نامیم (ص ۱۱۱). مباحث هرمنوتیک در بسیاری موارد مربوط به سایه‌های معنایی است که جدا از کشف مراد متکلم است.
نویسنده معتقد است گاهی ورای مقصود متکلم مطالب دیگری نیز از کلام و فهمیده می‌شود، مثلاً از لحن سخنش فهمیده می‌شود عصبانی است. این معانی با الفاظ بیان نشده‌اند و حتی گاهی گوینده قصد ابراز این معنا را ندارد؛ اما «دلالت» وجود دارد. هادوی به این نوع دلالت '''سایه‌های معنای سخن''' می‌گوید و آن را چیزی جز معنای حقیقی یا مجازی می‌داند. بنا بر ین اگر منظور از مراد متکلم فقط معنای حقیقی یا مجازی کلام باشد، بین آن و سایه‌های معنای سخن رابطه تباین برقرار است (ص ۱۰۷- ۱۰۹). حال اگر منظور از دانش تفسیر متن، کشف مراد حقیقی یا مجازی متکلم باشد، آن را عمل '''فهم سخن''' یا '''تفسیر سخن''' می‌نامیم و اگر منظورمان کشف سایه‌های معنایی سخن باشد آن را '''تأویل متن''' می‌نامیم (ص ۱۱۱). مباحث هرمنوتیک در بسیاری موارد مربوط به سایه‌های معنایی است که جدا از کشف مراد متکلم است.
===هرمنوتیک===
===تفاوت هرمنوتیک با نقش زمان در اجتهاد===
===تفاوت هرمنوتیک با نقش زمان در اجتهاد===
مولف پس از بررسی مکاتب مختلف در پدیدارشناسی و هرموتیک، می‌گوید که گرچه این مباحث به ظاهر شبیه به بحث نقش زمان و مکان در اجتهاد (مطرح شده از سوی [[آیت‌الله خمینی]]) است؛ اما در واقع تفاوت‌های زیادی بینشان برقرار است. مبحث اخیر، مربوط به است که مجتهد باید در استنباط احکام ثابت به موقعیت زمانی و مکانی موضوعات توجه داشته باشد و در هنگام استنباط حکام متغیر به خصوصیات موقعیت و شرایط آن التفات داشته باشد. این به معنای وابستگی جبری فهم مجتهد به سنت و شرایط فرهنگی و تاریخی نیست. همچنین این گزاره که «عالِم باید عالمِ روزگار خویش باشد» نیز به معنای آگاهی فقیه از شرایط و مسائل فرهنگی جامعه زمان خویش است. اساساً این گزاره صحبت از «باید» است نه «است»؛ بنا بر این ربطی به جبری بودن فهم فقه در میانه فرهنگ زمانش ندارد (۲۲۸-۲۲۷).
مولف پس از بررسی مکاتب مختلف در پدیدارشناسی و هرموتیک، می‌گوید که گرچه این مباحث به ظاهر شبیه به بحث نقش زمان و مکان در اجتهاد (مطرح شده از سوی [[آیت‌الله خمینی]]) است؛ اما در واقع تفاوت‌های زیادی بینشان برقرار است. مبحث اخیر، مربوط به است که مجتهد باید در استنباط احکام ثابت به موقعیت زمانی و مکانی موضوعات توجه داشته باشد و در هنگام استنباط حکام متغیر به خصوصیات موقعیت و شرایط آن التفات داشته باشد. این به معنای وابستگی جبری فهم مجتهد به سنت و شرایط فرهنگی و تاریخی نیست. همچنین این گزاره که «عالِم باید عالمِ روزگار خویش باشد» نیز به معنای آگاهی فقیه از شرایط و مسائل فرهنگی جامعه زمان خویش است. اساساً این گزاره صحبت از «باید» است نه «است»؛ بنا بر این ربطی به جبری بودن فهم فقه در میانه فرهنگ زمانش ندارد (۲۲۸-۲۲۷).