کاربر:Salehi/صفحه تمرین۳: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳: | خط ۳: | ||
در مقابل، فقهایی مانند [[میرزای نائینی]] و [[محمدباقر صدر]]، با تقسیم امور مکلفین به دو حوزه نص و ما لا نص فیه و اذعان به وجود قوانین جامع و کامل الهی در حوزه نص، معتقدند، نوعی نهاد قانونگذاری در جامعه ضروری است؛ زیرا در قلمرو وسیعی از مباحات و در تبیین احکام ثانوی که نصی وجود ندارد، مسئولیت تصمیمگیری به انسان واگذار شده است. به گفته آنان در حوزه امور غیرمنصوص و همچنین در حوزه احکام شرعیِ اختلافی میان فقها، نیاز به قانونگذاری وجود دارد. آنان نوشتن قانون را از سیرههای عقلائی میدانند که توسط شارع امضا شده و به عنوان مقدمه واجب، واجب است. برخی از فقهای معاصر نیز، تشکیل نهادهای قانونگذار و قانونگذاری را به شرط اینکه زیر نظر ولی امر باشد، مشروع میداند. | در مقابل، فقهایی مانند [[میرزای نائینی]] و [[محمدباقر صدر]]، با تقسیم امور مکلفین به دو حوزه نص و ما لا نص فیه و اذعان به وجود قوانین جامع و کامل الهی در حوزه نص، معتقدند، نوعی نهاد قانونگذاری در جامعه ضروری است؛ زیرا در قلمرو وسیعی از مباحات و در تبیین احکام ثانوی که نصی وجود ندارد، مسئولیت تصمیمگیری به انسان واگذار شده است. به گفته آنان در حوزه امور غیرمنصوص و همچنین در حوزه احکام شرعیِ اختلافی میان فقها، نیاز به قانونگذاری وجود دارد. آنان نوشتن قانون را از سیرههای عقلائی میدانند که توسط شارع امضا شده و به عنوان مقدمه واجب، واجب است. برخی از فقهای معاصر نیز، تشکیل نهادهای قانونگذار و قانونگذاری را به شرط اینکه زیر نظر ولی امر باشد، مشروع میداند. | ||
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، فقهای تأثیرگذار در | پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، فقهای تأثیرگذار در پیروزی اسلامی ایران از جمله [[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]] و [[حسینعلی منتظری]]، قانونگذاری در اسلام را شامل سه مرتبه تشریع، تشخیص و برنامهریزی میدانستند. به اعتقاد آنان حق تشریع و قانونگذاری در اسلام مختص به خداوند است و پس از ابلاغ آن به وسیله پیامبر(ص)، تشخیص احکام الهی از منابع دین توسط ائمه(ع) و اجتهاد فقیهان صورت میگیرد. به گفته آنان مجلس در حکومت اسلامی حق تقنین ندارد و کارویژه آن کشف موضوع، مشاوره و برنامهریزی برای چگونگی اجرای شریعت و تطبیق حوادث نوپدید با موازین شرعی است. | ||
همچنین فقهایی چون [[محمد مؤمن]] و [[محمدتقی مصباح یزدی]]، قانونگذاری در امور عمومی را امری در اختیار ولی امر و نوعی اعمال ولایت توسط او میدانند. به نظر آنها نهادهای قانونگذار، ارگانهایی تحت نظر ولی امر هستند و مصوبههای آنها فقط با موافقت ولی امر حکم قانون پیدا میکند. | همچنین فقهایی چون [[محمد مؤمن]] و [[محمدتقی مصباح یزدی]]، قانونگذاری در امور عمومی را امری در اختیار ولی امر و نوعی اعمال ولایت توسط او میدانند. به نظر آنها نهادهای قانونگذار، ارگانهایی تحت نظر ولی امر هستند و مصوبههای آنها فقط با موافقت ولی امر حکم قانون پیدا میکند. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
==مشروعیت قانونگذاری بهصورت غیرمستقل== | ==مشروعیت قانونگذاری بهصورت غیرمستقل== | ||
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، فقهای مؤثر در | پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، فقهای مؤثر در فرایند پیروزی انقلاب اسلامی ایران، با اذعان به نیاز حکومت و جامعه اسلامی به قانون،<ref>خمینی (امام)، ولایت فقیه، ص۴۳-۴۵.</ref> وجود فرآیندهای قانونگذاری را بهدلیل گسترش حکومتها و تعدد حوادث نوپدید و همچنین ضرورت ترسیم خطوط اساسی برای اداره جامعه، در نهایت وضوح و روشنی میدیدند.<ref>منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۲، ص۵۹.</ref> آنان تبعیت از قانون مصوب را لازم میدانستند اگرچه بر خلاف رأی شخص باشد.<ref>خمینی (امام)، صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۷۷.</ref> | ||
به باور آنها ماهیت قانونگذاری در حکومت اسلامی متفاوت از قانونگذاری در سایر حکومتها بود<ref>منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۵۹.</ref> و آن را شامل سه مرتبه تشریع، تشخیص و برنامهریزی میدانستند.<ref>منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۲، ص۶۰-۶۱؛ امینیپژوه و کعبی، «در جستجوی نظریه قانونگذاری در آثار برخی از فقیهان معاصر امامیه»، ص۶۱.</ref> این گروه از فقها به ویژه [[امام خمینی]] معتقد بودند، حق تشریع و قانونگذاری در اسلام مختص به خداوند است و حتی پیامبر اسلام(ص) نیز با او در این کار شریک نیست<ref>خمینی (امام)، ولایت فقیه، ص۴۴؛ منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۲، ص۶۰؛ جوادی آملی، ولایت در قرآن، ص۱۴۴؛ سبحانی، الهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج۲، ص۸۱.</ref> و بعد از تشریع قانون توسط خدا و ابلاغ آن به وسیله پیامبر(ص)، مرتبه استخراج و تشخیص احکام الهی از منابع دین است که توسط ائمه(ع) با نقل از پیامبر(ص) و اجتهاد فقیهان صورت میگیرد.<ref>منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۲، ص۵۹-۶۰.</ref> طبق این نظر، قانونگذاری عرفی در حکومت اسلامی در اصل، تطبیق حوادث نوپدید بر موازین و مقررات اسلامی خواهد بود.<ref>منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۲، ص۵۹-۶۰.</ref> این گروه از فقها با استناد به برخی گزارههای کلامی مانند انحصار تشریع به خداوند، خاتمیت، [[جامعیت دین|جامعیت و جهانشمولی شریعت اسلام]]، بر این باورند که هیچ موضوعی خالی از حکم در اسلام وجود ندارد تا نیاز به تصمصمگیری برای آن باشد؛<ref>امینیپژوه و کعبی، «مبانی کلامی قانونگذاری و آثار فقهی و حقوقی آن در حکومت اسلامی»، ص۹-۲۳.</ref> به همین دلیل، مجلس در حکومت اسلامی حق تقنین ندارد و کارویژه آن فقط تشخیص موضوع،<ref>خمینی (امام)، صحیفه امام، ۱۳۷۸ش، ج۱۵، ص۳۱۲</ref> مشاوره و برنامهریزی برای چگونگی اجرای شریعت است.<ref>خمینی (امام)، ولایت فقیه، ص۴۳-۴۴؛ منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۲، ص۵۹؛ سبحانی، «التقنین فی الحکومة الاسلامیة»، ص۲۳۸۰۲۵۸.</ref> | به باور آنها ماهیت قانونگذاری در حکومت اسلامی متفاوت از قانونگذاری در سایر حکومتها بود<ref>منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۵۹.</ref> و آن را شامل سه مرتبه تشریع، تشخیص و برنامهریزی میدانستند.<ref>منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۲، ص۶۰-۶۱؛ امینیپژوه و کعبی، «در جستجوی نظریه قانونگذاری در آثار برخی از فقیهان معاصر امامیه»، ص۶۱.</ref> این گروه از فقها به ویژه [[امام خمینی]] معتقد بودند، حق تشریع و قانونگذاری در اسلام مختص به خداوند است و حتی پیامبر اسلام(ص) نیز با او در این کار شریک نیست<ref>خمینی (امام)، ولایت فقیه، ص۴۴؛ منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۲، ص۶۰؛ جوادی آملی، ولایت در قرآن، ص۱۴۴؛ سبحانی، الهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج۲، ص۸۱.</ref> و بعد از تشریع قانون توسط خدا و ابلاغ آن به وسیله پیامبر(ص)، مرتبه استخراج و تشخیص احکام الهی از منابع دین است که توسط ائمه(ع) با نقل از پیامبر(ص) و اجتهاد فقیهان صورت میگیرد.<ref>منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۲، ص۵۹-۶۰.</ref> طبق این نظر، قانونگذاری عرفی در حکومت اسلامی در اصل، تطبیق حوادث نوپدید بر موازین و مقررات اسلامی خواهد بود.<ref>منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۲، ص۵۹-۶۰.</ref> این گروه از فقها با استناد به برخی گزارههای کلامی مانند انحصار تشریع به خداوند، خاتمیت، [[جامعیت دین|جامعیت و جهانشمولی شریعت اسلام]]، بر این باورند که هیچ موضوعی خالی از حکم در اسلام وجود ندارد تا نیاز به تصمصمگیری برای آن باشد؛<ref>امینیپژوه و کعبی، «مبانی کلامی قانونگذاری و آثار فقهی و حقوقی آن در حکومت اسلامی»، ص۹-۲۳.</ref> به همین دلیل، مجلس در حکومت اسلامی حق تقنین ندارد و کارویژه آن فقط تشخیص موضوع،<ref>خمینی (امام)، صحیفه امام، ۱۳۷۸ش، ج۱۵، ص۳۱۲</ref> مشاوره و برنامهریزی برای چگونگی اجرای شریعت است.<ref>خمینی (امام)، ولایت فقیه، ص۴۳-۴۴؛ منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۲، ص۵۹؛ سبحانی، «التقنین فی الحکومة الاسلامیة»، ص۲۳۸۰۲۵۸.</ref> |