کاربر:Salehi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز ←چیستی قانون |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
در مقابل، برخی از فقها با رویکری متفاوت به مفهوم قانون، در کنار قانون جامع الهی، از نوع دیگری قانون سخن میگویند که به حوزه امور غیرمنصوص و مباحات مرتبط است و شارع تصدی قانونگذاری در آن را بر عهده مکلفین گذاشته است<ref>محلاتی، «رساله اللئالی المربوطه»، ص۵۳۹؛ نجفی اصفهانی، «رساله مکالمات مقیم و مسافر»، ص۴۲۹.</ref> و حتی افرادی مانند [[علامه طباطبایی]] معتقد بودند که دین نباید در این حوزهها (احکام متغیر) دستورالعمل صادر کند و با تغییر و تبدل جامعه، قانون نیز تغییر پیدا میکند.<ref>طباطبایی، بررسیهای اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۱۷۶.</ref> به عقیده فقهایی مانند [[آقا روحالله نجفی اصفهانی]]، میرزا فضل علی آقا و [[ ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]]، این نوع قانونگذاری از باب تطبیق جزئی بر احکام کلی<ref>مکارم شیرازی، انوار الاصول، ۱۴۲۸ق، ج۳، ص۲۵۳؛ فیرحی، فقه و سیاست در ایران معاصر، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۳۳۵-۳۳۷.</ref> و ناظر بر فرایندهای اجرای شریعت خواهد بود.<ref>نجفی اصفهانی، «رساله مکالمات مقیم و مسافر»، ص۴۲۷؛ مؤمن، «قوانین ثابت و متغیر»، ص۶۰ و ۷۳-۷۴.</ref> | در مقابل، برخی از فقها با رویکری متفاوت به مفهوم قانون، در کنار قانون جامع الهی، از نوع دیگری قانون سخن میگویند که به حوزه امور غیرمنصوص و مباحات مرتبط است و شارع تصدی قانونگذاری در آن را بر عهده مکلفین گذاشته است<ref>محلاتی، «رساله اللئالی المربوطه»، ص۵۳۹؛ نجفی اصفهانی، «رساله مکالمات مقیم و مسافر»، ص۴۲۹.</ref> و حتی افرادی مانند [[علامه طباطبایی]] معتقد بودند که دین نباید در این حوزهها (احکام متغیر) دستورالعمل صادر کند و با تغییر و تبدل جامعه، قانون نیز تغییر پیدا میکند.<ref>طباطبایی، بررسیهای اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۱۷۶.</ref> به عقیده فقهایی مانند [[آقا روحالله نجفی اصفهانی]]، میرزا فضل علی آقا و [[ ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]]، این نوع قانونگذاری از باب تطبیق جزئی بر احکام کلی<ref>مکارم شیرازی، انوار الاصول، ۱۴۲۸ق، ج۳، ص۲۵۳؛ فیرحی، فقه و سیاست در ایران معاصر، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۳۳۵-۳۳۷.</ref> و ناظر بر فرایندهای اجرای شریعت خواهد بود.<ref>نجفی اصفهانی، «رساله مکالمات مقیم و مسافر»، ص۴۲۷؛ مؤمن، «قوانین ثابت و متغیر»، ص۶۰ و ۷۳-۷۴.</ref> | ||
== مرجع قانونگذاری == | === مرجع قانونگذاری === | ||
رویکرد فقهای شیعه نسبت به نهادهای قانونگذار بسته به دیدگاهی است که درباره مفهوم قانون دارند. فقهایی که قانون را مقولهای در حیطه شرع میدانستند، بر اساس قاعده «ما من واقعة الا و لله فیها حکم»، تشریع و قانونگذاری در همه امور را تنها در اختیار خداوند میدانند.<ref>زرگرینژاد، رسائل مشروطیت، ۱۳۷۴ش، ص۱۶۶.</ref> این گروه از فقها خود به دو دسته تقسیم میشوند؛ به عقیده دسته اول از فقها مانند محمدحسین تبریزی و فضلالله نوری، برای رفع نیازهای ضروری جامعه و امور اجرایی حکومت، دولت یا حاکم باید دستورالعملها یا آییننامههایی را تدوین و آن را با عناوینی چون آداب اجتماعی یا وظیفه دولت نامگذاری کند نه قانون.<ref>ورعی، مجموعه اسناد و مدارک تدوین قانون اساسی،۱۳۹۱ش، ج۵، ص۳۸۴.</ref> به باور آنها این کار ارتباطی با حوزه قانونگذاری ندارد.<ref>نامشخص، «رساله تذکره الغافل»، ج۱، ص۵۸.</ref> این گروه از فقها بهدلیلهمین برداشت از مفهوم قانون، معتقد به غیرمشروع بودن تأسیس نهادهای قانونگذار در جامعه اسلامی بودند.<ref>ورعی، مجموعه اسناد و مدارک تدوین قانون اساسی، ج۵، ص۳۸۴-۳۹۱.</ref> آنها تشکیل چنین مجالسی را در اورپا به دلیل فقدان قانون شرع میدانستند.<ref>ترکمان، رسائل، مکتوبات، ج۱، ص۲۶۷.</ref> دسته دیگری از فقها که بیشتر در پیروزی انقلاب اسلامی ایران نقش داشتند، با وجود اعتقاد به اختصاص حق قانونگذاری به خدا، نهادهای قانونگذاری مانند مجلس را در حد مجلس برنامهریزی و مشاوره میپذیرفتند.<ref>خمینی (امام)، ولایت فقیه، ص۴۴؛ منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۲، ص۵۹؛ سبحانی، «التقنین فی الحکومة الاسلامیة»، ص۲۳۸۰۲۵۸.</ref> به باور آنها کار نهادهای قانونگذاری چون مجلس شورا تقنین محسوب نمیشود؛<ref>عمید زنجانی، حقوق اساسی ایران، ص۱۰۷.</ref> بلکه صرفا اعلام احکام شرعی میکند و منظور آنها از وضع قوانین توسط مجلس، بیان قوانین الهی است.<ref>اردبیلی، حقوق جزای عمومی، ج۱، ص۱۸۷.</ref> | رویکرد فقهای شیعه نسبت به نهادهای قانونگذار بسته به دیدگاهی است که درباره مفهوم قانون دارند. فقهایی که قانون را مقولهای در حیطه شرع میدانستند، بر اساس قاعده «ما من واقعة الا و لله فیها حکم»، تشریع و قانونگذاری در همه امور را تنها در اختیار خداوند میدانند.<ref>زرگرینژاد، رسائل مشروطیت، ۱۳۷۴ش، ص۱۶۶.</ref> این گروه از فقها خود به دو دسته تقسیم میشوند؛ به عقیده دسته اول از فقها مانند محمدحسین تبریزی و فضلالله نوری، برای رفع نیازهای ضروری جامعه و امور اجرایی حکومت، دولت یا حاکم باید دستورالعملها یا آییننامههایی را تدوین و آن را با عناوینی چون آداب اجتماعی یا وظیفه دولت نامگذاری کند نه قانون.<ref>ورعی، مجموعه اسناد و مدارک تدوین قانون اساسی،۱۳۹۱ش، ج۵، ص۳۸۴.</ref> به باور آنها این کار ارتباطی با حوزه قانونگذاری ندارد.<ref>نامشخص، «رساله تذکره الغافل»، ج۱، ص۵۸.</ref> این گروه از فقها بهدلیلهمین برداشت از مفهوم قانون، معتقد به غیرمشروع بودن تأسیس نهادهای قانونگذار در جامعه اسلامی بودند.<ref>ورعی، مجموعه اسناد و مدارک تدوین قانون اساسی، ج۵، ص۳۸۴-۳۹۱.</ref> آنها تشکیل چنین مجالسی را در اورپا به دلیل فقدان قانون شرع میدانستند.<ref>ترکمان، رسائل، مکتوبات، ج۱، ص۲۶۷.</ref> دسته دیگری از فقها که بیشتر در پیروزی انقلاب اسلامی ایران نقش داشتند، با وجود اعتقاد به اختصاص حق قانونگذاری به خدا، نهادهای قانونگذاری مانند مجلس را در حد مجلس برنامهریزی و مشاوره میپذیرفتند.<ref>خمینی (امام)، ولایت فقیه، ص۴۴؛ منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۲، ص۵۹؛ سبحانی، «التقنین فی الحکومة الاسلامیة»، ص۲۳۸۰۲۵۸.</ref> به باور آنها کار نهادهای قانونگذاری چون مجلس شورا تقنین محسوب نمیشود؛<ref>عمید زنجانی، حقوق اساسی ایران، ص۱۰۷.</ref> بلکه صرفا اعلام احکام شرعی میکند و منظور آنها از وضع قوانین توسط مجلس، بیان قوانین الهی است.<ref>اردبیلی، حقوق جزای عمومی، ج۱، ص۱۸۷.</ref> | ||