کاربر:Abbasi/صفحه تمرین۳: تفاوت میان نسخهها
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) ←آیات مورد استناد برای عدم جواز قضاوت زن: اصلاح مقدمه |
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
==آیات مورد استناد برای عدم جواز قضاوت زن == | ==آیات مورد استناد برای عدم جواز قضاوت زن == | ||
نویسنده در تبیین دلایل قرآنی عدم جواز بهدستگیری مناصب مختلف از سوی زنان، به پنج آیه از قرآن کریم استناد کرده است. مناصب مذکور عبارتند از: قضاوت، ریاستجمهوری، مرجعیت، ولایت امر، و مناصب ولایی. آیات موردنظر عبارتند از: | نویسنده در تبیین دلایل قرآنی عدم جواز بهدستگیری مناصب مختلف از سوی زنان، به پنج آیه از قرآن کریم استناد کرده است. مناصب مذکور عبارتند از: قضاوت، ریاستجمهوری، مرجعیت، ولایت امر، و مناصب ولایی. به نظر نویسنده، هیچکدام از آیات پنجگانه نمیتوانند اثباتکننده شرط مرد بودن و نفیکننده جواز قضاوت، ریاستجمهوری، مرجعیت زنان یا ولایت امر باشند (ص۱۰۵، ۲۳۲، ۲۷۹، ۳۴۱). آیات موردنظر عبارتند از: | ||
# آیه سرپرستی خانواده: [[آیه ۳۴ سوره نساء]]: | # آیه سرپرستی خانواده: [[آیه ۳۴ سوره نساء]] (الرِّجالُ قَوّامونَ عَلَى النِّساءِ): نویسنده در این بخش با بیان نظرات مفسران، ناظر به آیه مذکور، گفته است که این آیه یا ناظر به ولایت جنس مرد بر جنس زن است، و یا تنها در مقام لزوم اطاعت زوجه از زوج در امور زناشویی است؛ بدین ترتیب شیخ طوسی، فضل بن حسن طبرسی و ناصر مکارم شیرازی، از مفسرانی بیان شدهاند که آیه را ناظر به لزوم اطاعت زوجه از زوج تفسیر کردهاند(ص۷۷)، و در مقابل، زمخشری، فخر رازی و علامه طباطبایی، آن را بهمعنای برتری جنس مرد بر جنس زن دانستهاند (ص۷۸). بدین ترتیب به این آیه برای عدم جواز بهدستگیری مناصب مذکور برای زنان، تنها از سوی کسانی استدلال میشود که آیه را ناظر به برتری جنس مرد بر جنس زن تلقی میکنند (ص۷۸-۷۹). به باور نویسنده، قدر متیقن همان ولایت مرد بر زن در امور زندگی است و نفی اهلیت را نمیتوان از آن برداشت کرد (ص۲۲۷، ۳۳۵، ۴۰۸). بدین ترتیب، گفته است که حتی اگر آیه دلالت بر عدم جواز مرجعیت زن داشته باشد، مرجعیت زن بر زنان را نفی نمیکند (ص۲۷۵). | ||
# آیه ناتوانی زن در مقام احتجاج: [[آیه ۱۸ سوره زخرف]] | # آیه ناتوانی زن در مقام احتجاج: [[آیه ۱۸ سوره زخرف]] (أَوَمَن يُنَشَّأُ فِي الحِليَةِ وَهُوَ فِي الخِصامِ غَيرُ مُبينٍ): بهگفته نویسنده، خداوند در این آیه دو ویژگی زنان را بیان کرده: ۱. زنان کمال خود را در آرایستن خود میبینند، و ۲. زنان دستخوش احساساتاند. وی سپس به نظر علامه طباطبایی اشاره کرده که معتقد است قوت عاطفه زن و ضعف تعقل وی موجب میشود نتواند در مناصبی همچون قضاوت مشغول شود (ص۹۰-۹۱). نویسنده با این حال بر آن شده است که اولاً این آیه بازتابنده اعتقاد عرب جاهلی است و حتی اگر اعتقاد اسلامی باشد، ویژگی ذاتی زن نیست و حاصل تعلیم و تربیت است (ص۹۸-۹۹، ۲۲۹، ۴۱۰). علاوه بر این، آیه ناظر به ضعف زنان در تبیین مخاصمات است، نه لزوماً نفی توان قضاوت آنان (ص۹۸-۹۹). بدین ترتیب نویسنده معتقد است این آیه بهمعنای عدم صلاحیت مطلق زنان نیست (ص۹۸-۹۹، ۲۲۹، ۲۷۶، ۳۳۷). | ||
# آیه عده طلاق: [[آیه ۲۲۸ سوره بقره]] | # آیه عده طلاق: [[آیه ۲۲۸ سوره بقره]] (وَلِلرِّجالِ عَلَيهِنَّ دَرَجَةٌ): بهگفته نویسنده، سید محمدرضا گلپایگانی با استناد به این آیه، برتری مردان بر زنان را نتیجه گرفته، اما استدلال دیگری مبنی بر دلالت آیه بر عدم جواز قضاوت زنان نیاورده است (ص۹۹). نویسنده همچنین بدون ذکر نام، گفته است که «برخی از محققین» از این آیه برای بیان لزوم شرط مرد بودن در ولی فقیه بهره بردهاند. با این حال نویسنده خود بر آن است که این آیه در مقام بیان مناسبات زوج و زوجه است و دلالتی بر عدم اهلیت زن در تصدی مناصبی مانند قضا یا ولایت امری ندارد (ص۱۰۲، ۲۳۰، ۲۷۷، ۳۳۸، ۴۱۲). | ||
# آیه تبرج: [[آیه ۳۳ سوره احزاب]] | # آیه تبرج: [[آیه ۳۳ سوره احزاب]] (وَقَرنَ في بُيوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِلِيَّةِ الأولىٰ): نویسنده از سید محمدرضا گلیپایگانی و حسینعلی منتظری نقل کرده است که با اتکا به این آیه، بر آن شدهاند که خداوند زنان را به جلوس در خانه امر کرده، در حالی که به دست گرفتن مناصبی از جمله قضاوت، نیازمند خروج از خانه و شنیده شدن صدای آنها از سوی مردان و اختلاط با مردان است (ص۱۰۲). با این حال نویسنده با نقد استناد به آیه مذکور، بر آن شده است که امر در «وَقَرنَ في بُيوتِكُنَّ» نه مولوی، بلکه ارشادی است؛ چرا که ماندن در خانه برای جلوگیری از تبرج است (ص۱۰۴). وی همچنین بر آن شده که این آیه مختص زنان پیامبر است و نمیتوان از آن برای نفی اهلیت زنان در مناصب را برداشت کرد (ص۲۳۱، ۲۷۹، ۳۴۰، ۴۱۳). | ||
# آیه شهادت: [[آیه ۲۸۲ سوره بقره]]: | # آیه شهادت: [[آیه ۲۸۲ سوره بقره]] (وَاستَشهِدوا شَهيدَينِ مِن رِجالِكُم): بهگفته نویسنده، شیوه استدلال به این آیه مبتنی بر قیاس اولویت است که وقتی شهادت زن بهتنهایی پذیرفته نیست، پس به طریق اولی قضاوت وی نیز پذیرفتنی نیست (ص۱۰۵، ۲۳۲، ۲۷۹، ۳۴۱، ۴۱۳). | ||
== روایات == | == روایات == |