کاربر:Mkhaghanif/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

Mkhaghanif (بحث | مشارکت‌ها)
Mkhaghanif (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۲: خط ۴۲:
کتاب ترمیم بکارت از منظر فقه و حقوق، از نخستین و مفصل‌ترین منابعی است که به موضوع [[ترمیم بکارت]] پرداخته است. این کتاب نوشته سید مرتضی میرزاده اهری است و [[مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)]] آن را منتشر کرده است. کتاب در همایش کتاب سال حوزه در سال ۱۳۹۶ش جزو کتاب‌های شایسته تحسین معرفی شده است.<ref>ویژه‌نامه نوزدهمین همایش کتاب سال حوزه، ص۷۱.</ref>
کتاب ترمیم بکارت از منظر فقه و حقوق، از نخستین و مفصل‌ترین منابعی است که به موضوع [[ترمیم بکارت]] پرداخته است. این کتاب نوشته سید مرتضی میرزاده اهری است و [[مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)]] آن را منتشر کرده است. کتاب در همایش کتاب سال حوزه در سال ۱۳۹۶ش جزو کتاب‌های شایسته تحسین معرفی شده است.<ref>ویژه‌نامه نوزدهمین همایش کتاب سال حوزه، ص۷۱.</ref>


کتاب دارای یک مقدمه، سه فصل و یک پی‌گفتار است. در مقدمه اهمیت و جایگاه موضوع و نیز پرسش‌های اصلی و فرعی پژوهش مطرح شده است. فصل اول به کلیات اختصاص دارد و در چهار مبحث و یازده گفتار سامان‌ یافته است. تعریف و معرفی انواع پرده بکارت، تعریف بکارت و ثیبوبت، ازاله بکارت، تاریخچه و بالاخره روش‌های ترمیم بکارت در این فصل آمده است.
==پیکربندی کتاب==
==پیکربندی کتاب==
کتاب دارای یک مقدمه، سه فصل و یک پی‌گفتار است. در مقدمه اهمیت و جایگاه موضوع و نیز پرسش‌های اصلی و فرعی پژوهش مطرح شده است. فصل اول به کلیات اختصاص دارد و در چهار مبحث و یازده گفتار سامان‌ یافته است. تعریف و معرفی انواع پرده بکارت، تعریف بکارت و ثیبوبت، ازاله بکارت، تاریخچه و بالاخره روش‌های ترمیم بکارت در این فصل آمده است.
در مقدمه کتاب پس از اشاره به اهمیت موضوع پرسش‌های اصلی و فرعی تحقیق مشخص شده است. و سپس در فصل اول به طور تفصیلی اصطلاحات کاربردی مرتبط و گاه نامرتبط توضیح داده شده است. اصطلاحاتی مثل بکارت، پرده، ازاله، ثیبوبت. هم‌چنین در این فصل انواع پرده بکارت از منظر پزشکی و گونه‌های آسیب بکارت گزارش شده است.
=== ترمیم بکارت از منظر فقه ===
=== ترمیم بکارت از منظر فقه ===
عنوان فصل دوم ترمیم بکارت از منظر فقه است و در آن نظر مخالفان و موافقان جواز ترمیم گردآوری شده است. این فصل دو مبحث و هشت گفتار دارد. نویسنده نخست دلایل قايلان به عدم جواز و سپس دلایل موافقان جواز ترمیم را مطالعه کرده است.  و در هر بخش نیز نخست از زاویه تکلیف دختران و سپس از زاویه تکلیف پزشکان و مجریان ترمیم به مسئله نگاه کرده است.
عنوان فصل دوم ترمیم بکارت از منظر فقه است و در آن نظر مخالفان و موافقان جواز ترمیم گردآوری شده است. این فصل دو مبحث و هشت گفتار دارد. نویسنده نخست دلایل قايلان به عدم جواز و سپس دلایل موافقان جواز ترمیم را مطالعه کرده است.  و در هر بخش نیز نخست از زاویه تکلیف دختران و سپس از زاویه تکلیف پزشکان و مجریان ترمیم به مسئله نگاه کرده است.
خط ۵۳: خط ۵۴:
وی چند نظریه مبنی بر عدم استحقاق مهر یا استحقاق بخشی از مهریه مطرح شده است. در فرض فسخ نکاح، این که فسخ قبل یا بعد از دخول شوهر باشد حکم مهریه متفاوت خواهد بود. در فرض عدم فسخ نکاح نویسنده ترجیح می‌دهد که زن و شوهر درباره مقدار مهریه مصالحه کنند و در صورت عدم تصالح مهریه زن درصدی از مهر المسمی است که بر اساس تفاوت مهر المثل باکره و غیرباکره سنجیده می‌شود.(ص۳۹۷)
وی چند نظریه مبنی بر عدم استحقاق مهر یا استحقاق بخشی از مهریه مطرح شده است. در فرض فسخ نکاح، این که فسخ قبل یا بعد از دخول شوهر باشد حکم مهریه متفاوت خواهد بود. در فرض عدم فسخ نکاح نویسنده ترجیح می‌دهد که زن و شوهر درباره مقدار مهریه مصالحه کنند و در صورت عدم تصالح مهریه زن درصدی از مهر المسمی است که بر اساس تفاوت مهر المثل باکره و غیرباکره سنجیده می‌شود.(ص۳۹۷)


در بخش حقوق کیفری حجم قابل توجهی از بحث نیز به بررسی ماهیت جزایی ترمیم بکارت تحت عنوان فریب در ازدواج اختصاص یافته است. برای تحقق این عنوان قصد فریب باید ثابت شود. و اگر ازاله بکارت ناشی از زنا باشد، عمل پزشک می‌تواند تحت عنوان اخفای ادله جرم(ص۴۲۱) یا معاونت در جرم فریب قرار گیرد. با این حال نویسنده تصریح می‌کند که پزشکی که ترمیم بکارت را انجام می‌دهد مسئولیت حقوقی نسبت به تدلیس در نکاح ندارد(ص۴۰۲)
در بخش حقوق کیفری حجم قابل توجهی از بحث نیز به بررسی ماهیت جزایی ترمیم بکارت تحت عنوان فریب در ازدواج اختصاص یافته است. برای تحقق این عنوان قصد فریب باید ثابت شود. و اگر ازاله بکارت ناشی از زنا باشد، عمل پزشک می‌تواند تحت عنوان اخفای ادله جرم(ص۴۲۱) یا معاونت در جرم فریب قرار گیرد. با این حال نویسنده تصریح می‌کند که پزشکی که ترمیم بکارت را انجام می‌دهد مسئولیت حقوقی نسبت به تدلیس در نکاح ندارد.(ص۴۰۲). نویسنده هم‌چنین در این فصل درباره تاثیر ترمیم بکارت در مهر المثل ازاله بکارتِ ترمیمی بحث کرده است.(ص۳۹۸)
 
* تاثیر ترمیم بکارت در مهر المثل ازاله بکارت ترمیم شده(ص۳۹۸)


==روش‌شناسی، مبانی و مدعیات==
==روش‌شناسی، مبانی و مدعیات==
نویسنده یازده احتمال درباره معنای باکره بودن را از متون فقهی استخراج کرده و سپس نظر خود را بیان کرده است. (ص۸۴-۹۰)از نگاه او زنان از نظر باکرگی به سه قسم تقسیم می‌شوند؛ باکرۀ حقیقی که هیچ‌گونه رابطه جنسی نداشته است، باکرۀ حُکمی که دخول در قُبُل نداشته است و باکرۀ جعلی که هر چند رابطه دخولی از راه حرام داشته است اما چون تحت ولایت ولیّ است باکره محسوب می‌شود.(ص۴۳۹)
نویسنده یازده احتمال درباره معنای باکره بودن را از متون فقهی استخراج کرده و سپس نظر خود را بیان کرده است.(ص۸۴-۹۰) از نگاه او زنان از نظر باکرگی به سه قسم تقسیم می‌شوند؛ باکرۀ حقیقی که هیچ‌گونه رابطه جنسی نداشته است، باکرۀ حُکمی که دخول در قُبُل نداشته است و باکرۀ جعلی که هر چند رابطه دخولی از راه حرام داشته است اما چون تحت ولایت ولیّ است باکره محسوب می‌شود.(ص۴۳۹)
 
از نظر فقهی به فتوای تمام فقیهان شیعه ترمیم بکارت خودبخود حرام نیست و آنچه باعث حرمت آن می‌شود ملازمات آن از قبیل لمس و نگاه نامحرم است. که در این صورت اگر ضرورتی در بین باشد ترمیم بکارت می‌تواند برای زن مجاز باشد.(ص۴۳۸)


از منظر حقوقی نیز ترمیم بکارت عیبی برای زن محسوب نمی‌شود و بنابر این زوج با تکیه بر آن حق فسخ پیدا نمی‌کند(ص۳۵۴) هر چند اگر مصداق تدلیس در نکاح یا تخلف از شرط باشد می‌تواند مجوز فسخ نکاح یا کاهش مهریه باشد. و اگر باعث فریب در نکاح باشد جرم محسوب می‌شود.(ص۳۷۵) و از نظر نویسنده چون معیار باکرگی عدم رابطه دخولی غیرشرعی است بنابر این ترمیم بکارتی که به علت دیگری از بین رفته است مشمول حکم تدلیس یا تخلف از شرط نیست.(ص۳۷۵)
بنابر گزارش نویسنده به فتوای تمام فقیهان شیعه ترمیم بکارت خودبخود حرام نیست و آنچه باعث حرمت آن می‌شود ملازمات آن از قبیل لمس و نگاه نامحرم است. که در این صورت اگر ضرورتی در بین باشد ترمیم بکارت می‌تواند برای زن مجاز باشد.(ص۴۳۸)


از نظر نویسنده معیار عرفی دوشیزگی عدم رابطه جنسی منجر به دخول از روبرو است. بنابر این اگر دختر رابطه جنسی نداشته باشد و به هر دلیلی بکارت او از بین رفته و سپس ترمیم شده باشد، عمل ترمیم از سوی او تدلیس در نکاح نیست.(ص۳۶۷)
از منظر حقوقی نیز ترمیم بکارت عیبی برای زن محسوب نمی‌شود و بنابر این زوج با تکیه بر آن حق فسخ پیدا نمی‌کند(ص۳۵۴) هر چند اگر مصداق تدلیس در نکاح یا تخلف از شرط باشد می‌تواند مجوز فسخ نکاح یا کاهش مهریه باشد. و اگر باعث فریب در نکاح باشد جرم محسوب می‌شود.(ص۳۷۵) و از نظر نویسنده چون معیار باکرگی عدم رابطه دخولی غیرشرعی است، بنابر این ترمیم بکارتی که به علت دیگری از بین رفته است مشمول حکم تدلیس یا تخلف از شرط نیست.(ص۳۷۵)


نویسنده معتقد است باکرگی موضوعی عرفی است و دخالت فقیهان در آن نمی‌تواند حجت باشد. و آنچه فقیه می‌گوید به اندازه سخن یکی از عرف ارزش دارد.(ص۳۷۴)
در نگاه مؤلف معیار عرفی دوشیزگی عدم رابطه جنسی منجر به دخول از روبرو است. بنابر این اگر دختر رابطه جنسی نداشته باشد و به هر دلیلی بکارت او از بین رفته و سپس ترمیم شده باشد، عمل ترمیم از سوی او تدلیس در نکاح نیست.(ص۳۶۷) نویسنده باکرگی را موضوعی عرفی می‌داند که دخالت فقیهان در آن نمی‌تواند حجت باشد و آنچه فقیه می‌گوید به اندازه سخن یکی از اهل عرف ارزش دارد.(ص۳۷۴)


در بحث از آثار حقوقی ترمیم بکارت، لزوم اذن ولی در ازدواج دختری که ترمیم بکارت کرده است را وابسته به همان مبنای تعرف دوشیزگی می‌داند. بر همین اساس و بر مبنای نویسنده کتاب اگر ازاله بکارت از طریق دخول شرعی نباشد، دختر هم‌چنان نیازمند اذن ولی شرعی است.(ص۳۷۸)
در بحث از آثار حقوقی ترمیم بکارت، لزوم اذن ولی در ازدواج دختری که ترمیم بکارت کرده است را وابسته به همان مبنای تعریف دوشیزگی می‌داند. بنابر این اگر ازاله بکارت از طریق دخول شرعی نباشد، دختر هم‌چنان نیازمند اذن ولی شرعی است.(ص۳۷۸)
===مبانی و روش نویسنده===
===مبانی و روش نویسنده===
مهم‌ترین مبنای نویسنده در جواز ترمیم اصل اباحه است. و حداکثر دلیل بر ممنوعیت آن لوازم غیرشرعی است که ممکن است بر آن مترتب شود.که آن لوازم نیز در صورت ضرورت جایز است.
نویسنده کتاب خود با نظریه جواز ترمیم موافق است و مهم‌ترین دلیل و مبنای جواز ترمیم را اصل اباحه می‌داند. و حداکثر دلیل بر ممنوعیت آن لوازم غیرشرعی است که ممکن است بر آن مترتب شود.که آن لوازم نیز در صورت ضرورت جایز است.


مهم‌ترین مبنای نویسنده در بحث دوشیزگی عرفی بودن آن است و از آن نتیجه می‌گیرد که اظهار نظر فقیهان نیز حداکثر در حد اظهار نظر یکی از عرف است. از سوی دیگر بر اساس نظر نویسنده معیار دوشیزگی از منظر عرف دخول از قبل است. بنابر این اگر بکارت زنی به خاطر رابطه دخولی از بین رفته باشد دوشیزه نیست و احکام دوشیزگی بر او مترتب نمی‌شود.
مهم‌ترین مبنای نویسنده در بحث دوشیزگی عرفی بودن آن است و از آن نتیجه می‌گیرد که اظهار نظر فقیهان نیز حداکثر در حد اظهار نظر یکی از عرف است. از سوی دیگر بر اساس نظر نویسنده معیار دوشیزگی از منظر عرف دخول از قبل است. بنابر این اگر بکارت زنی به خاطر رابطه دخولی از بین رفته باشد دوشیزه نیست و احکام دوشیزگی بر او مترتب نمی‌شود.