Mkhaghanif (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۱۸: خط ۱۸:
موضوع رقص کمتر در منابع متقدم فقهی مورد بحث قرار گرفته است. طبق آنچه در کتب فقهی آمده، بسیاری از فقها حکم به حرمت مطلق رقص داده و عده‌ای نیز موارد محدودی از آن را استثنا کرده‌اند. به دنبال تحولات صورت گرفته در این عرصه در دوران معاصر، سؤالات جدیدی طرح می‌شود؛ از جمله آنکه آیا رقص مطلقاً حکم حرمت دارد یا می‌توان مواردی را استثنا کرد. امروزه برخی از رشته‌های ورزشی همراه با نوعی رقص انجام می‌گیرد که دارای غرض عقلایی است، آیا چنین رقص‌هایی نیز حرام است؟ حکم رقص‌های محلی و آیینی یا رقص‌درمانی چیست؟ آیا می‌توان فقط رقص‌هایی را حرام دانست که به قصد افساد انجام می‌شود و غیر آن را از این حکم استثنا کرد؟ آیا می‌توان رقص را به‌طور کلی از موضوع حکم شرعی خارج سازیم، آن را مباح بدانیم و فقط بر اساس عناوین منطبق بر آن حکم کنیم؟
موضوع رقص کمتر در منابع متقدم فقهی مورد بحث قرار گرفته است. طبق آنچه در کتب فقهی آمده، بسیاری از فقها حکم به حرمت مطلق رقص داده و عده‌ای نیز موارد محدودی از آن را استثنا کرده‌اند. به دنبال تحولات صورت گرفته در این عرصه در دوران معاصر، سؤالات جدیدی طرح می‌شود؛ از جمله آنکه آیا رقص مطلقاً حکم حرمت دارد یا می‌توان مواردی را استثنا کرد. امروزه برخی از رشته‌های ورزشی همراه با نوعی رقص انجام می‌گیرد که دارای غرض عقلایی است، آیا چنین رقص‌هایی نیز حرام است؟ حکم رقص‌های محلی و آیینی یا رقص‌درمانی چیست؟ آیا می‌توان فقط رقص‌هایی را حرام دانست که به قصد افساد انجام می‌شود و غیر آن را از این حکم استثنا کرد؟ آیا می‌توان رقص را به‌طور کلی از موضوع حکم شرعی خارج سازیم، آن را مباح بدانیم و فقط بر اساس عناوین منطبق بر آن حکم کنیم؟


بسیاری از مراجع تقلید معاصر، از جمله [[حسینعلی منتظری]] و [[سید علی سیستانی]]، رقص را به‌طور کلی حرام می‌دانند. برخی دیگر همچون [[سید ابوالقاسم خویی]] و [[سید علی خامنه‌ای]]، قائل به حرمت مطلق رقص نیستند و محرک شهوت بودن یا وجود مفسده را در حرمت برخی از انواع رقص، دخیل می‌دانند.{{مدرک}}
بسیاری از مراجع تقلید معاصر، از جمله [[حسینعلی منتظری]] و [[سید علی سیستانی]]، رقص را به‌طور کلی حرام می‌دانند. برخی دیگر همچون [[سید ابوالقاسم خویی]] و [[سید علی خامنه‌ای]]، قائل به حرمت مطلق رقص نیستند و محرک شهوت بودن یا وجود مفسده را در حرمت برخی از انواع رقص، دخیل می‌دانند.
===تعریف رقص===
===تعریف رقص===
خط ۳۰: خط ۳۰:
در فقه اسلامى به مسائلى چون غِناء يا كاربرد آلات لهو همواره پرداخته شده، اما درباره حكم فقهى رقص و فروعات آن، به‌ويژه در منابع متقدم، كمتر بحث شده است. در بین قدمای شیعه، اولین و تنها اثری که در آن عنوان «رقص» ذکر شده، کتاب «السرائر» ابن‌ادریس (۵۴۳-۵۹۸ق) است که در ذیل مکاسب محرمه، آن هم به‌اختصار و بدون ذکر دلایل فقهی، بیان شده است.<ref>حلی، السرائر، ج۲، ص۲۱۵.</ref> بعد از ابن‌ادریس، علامه حلی (۶۴۸-۷۲۶ق) در کتاب فتوایی خود «نهایة الاحکام»<ref>حلی(علامه)، نهاية الاحکام، ج۲، ص۵۲۹.</ref> درباره «رقص» فتوا داده است.<ref>خامنه‌ای، غنا و موسیقی، ص۵۱۲.</ref>  
در فقه اسلامى به مسائلى چون غِناء يا كاربرد آلات لهو همواره پرداخته شده، اما درباره حكم فقهى رقص و فروعات آن، به‌ويژه در منابع متقدم، كمتر بحث شده است. در بین قدمای شیعه، اولین و تنها اثری که در آن عنوان «رقص» ذکر شده، کتاب «السرائر» ابن‌ادریس (۵۴۳-۵۹۸ق) است که در ذیل مکاسب محرمه، آن هم به‌اختصار و بدون ذکر دلایل فقهی، بیان شده است.<ref>حلی، السرائر، ج۲، ص۲۱۵.</ref> بعد از ابن‌ادریس، علامه حلی (۶۴۸-۷۲۶ق) در کتاب فتوایی خود «نهایة الاحکام»<ref>حلی(علامه)، نهاية الاحکام، ج۲، ص۵۲۹.</ref> درباره «رقص» فتوا داده است.<ref>خامنه‌ای، غنا و موسیقی، ص۵۱۲.</ref>  


موضوع رقص در فقه اهل‌سنت پررنگ‌تر از شیعه مطرح شده و همگی قائل به کراهت آن شده‌اند،<ref>سبحانی، درس خارج فقه، ۶ بهمن ۱۳۹۷.</ref> ولى در غالب موارد بحث آنها ناظر به سماع (حركات آميخته با وجد و خلسه عرفانی) است، نه رقص به‌معناى عام.<ref>مهربانی و احمدی جلفایی، «رقص».</ref> در مقاله‌ای پژوهشی گفته شده که يكى از علل كمبود نگاشته‌هاى اسلامى درباره رقص، نگاه تحقيرآميز غالب به رقص و رقصندگان در سرزمين‌هاى اسلامى، و غافل بودن این نگاه از مفهوم هنری و حرفه‌ای رقص بوده است.<ref>مهربانی و احمدی جلفایی، «رقص».</ref> بدین ترتیب با رواج آشكار رقص در سده‌هاى اخير در كشورهاى اسلامى، به‌تدریج موضوع رقص دغدغه ذهنى متديّنان شد و به‌تبع، فقیهان بيشتر به آن پرداختند.<ref>مهربانی و احمدی جلفایی، «رقص».</ref>  
موضوع رقص در فقه اهل‌سنت پررنگ‌تر از شیعه مطرح شده و همگی قائل به کراهت آن شده‌اند،<ref>سبحانی، درس خارج فقه، ۶ بهمن ۱۳۹۷.</ref> ولى در غالب موارد بحث آنها ناظر به سماع (حركات آميخته با وجد و خلسه عرفانی) است، نه رقص به‌معناى عام.<ref>مهربانی و احمدی جلفایی، «رقص».</ref> در مقاله‌ای پژوهشی گفته شده که يكى از علل كمبود نگاشته‌هاى اسلامى درباره رقص، نگاه تحقيرآميز غالب به رقص و رقصندگان در سرزمين‌هاى اسلامى، و غافل بودن این نگاه از مفهوم هنری و حرفه‌ای رقص بوده است.<ref>مهربانی و احمدی جلفایی، «رقص».</ref> بدین ترتیب با رواج آشكار رقص در سده‌هاى اخير در كشورهاى اسلامى، به‌تدریج موضوع رقص دغدغه ذهنى متديّنان شد و به‌تبع، فقیهان بيشتر به آن پرداختند.<ref>مهربانی و احمدی جلفایی، «رقص».</ref>


==پیشینه روایی رقص==
==پیشینه روایی رقص==