فلسفه فقه: تفاوت میان نسخهها
←روششناسی فقه: اصلاح ارقام |
|||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
===روششناسی فقه=== | ===روششناسی فقه=== | ||
بسیاری از مسائلی که در علم فقه و اصول فقه از جهت تأثیر روش پژوهش فقهی بررسی میشوند قابلیت بررسی از نظر فلسفی را نیز دارند. برای مثال، اصول فقه از دلالت «صیغۀ امر» یا «صیغۀ نهی» میپرسد؛ اما پرسش فلسفی درباره این موضع این خواهد بود که با چه روشی میتوان به حقیقت مدلول این دو صیغه یا دیگر واژگان دخیل در استنباط حکم فقهی رسید. اصول فقه نیز، بنا بر مسائلی که به طور سنتی در آن وجود دارند میتواند بحث کند که آیا رجوع عمومی به عرف، یا تحقیق علمی بر اساس روشهایی همچون شاخههای مختلف زبانشناسی، نشانهشناسی، معناشناسی و مانند اینها نشاندهندۀ حقیقت مدلول آن (در علم اصول فقه: ارادۀ شارع) هست یا خیر؛ اما در ادامه بایستی به سراغ سوالی رفت که به طور تخصصی در حوزۀ فلسفه قرار دارد: چه ارتباطی میان نتایج روش تحقیق مذکور و روش استنباط احکام وجود دارد که باعث شده علم فقه آن را بپذیرد یا رد کند؟ آیا ممکن است در حالی که بر اساس یکی از روشهای مذکور به یقین علمی دربارۀ مدلول واژگان دخیل در استنباط حکم فقهی رسیدهایم، با استدلالی نشان داد که علمی دیگر (در اینجا فقه) مجاز است تا از این نتایج در احکام خود بهره نبرد؟ مسئله اخیر نه به لحاظر روششناختی و نه بنا بر سنت موجود، در حوزۀ هیچ یک از علم فقه یا اصول فقه نیست. | بسیاری از مسائلی که در علم فقه و اصول فقه از جهت تأثیر روش پژوهش فقهی بررسی میشوند قابلیت بررسی از نظر فلسفی را نیز دارند. برای مثال، اصول فقه از دلالت «صیغۀ امر» یا «صیغۀ نهی» میپرسد؛ اما پرسش فلسفی درباره این موضع این خواهد بود که با چه روشی میتوان به حقیقت مدلول این دو صیغه یا دیگر واژگان دخیل در استنباط حکم فقهی رسید. اصول فقه نیز، بنا بر مسائلی که به طور سنتی در آن وجود دارند میتواند بحث کند که آیا رجوع عمومی به عرف، یا تحقیق علمی بر اساس روشهایی همچون شاخههای مختلف زبانشناسی، نشانهشناسی، معناشناسی و مانند اینها نشاندهندۀ حقیقت مدلول آن (در علم اصول فقه: ارادۀ شارع) هست یا خیر؛ اما در ادامه بایستی به سراغ سوالی رفت که به طور تخصصی در حوزۀ فلسفه قرار دارد: چه ارتباطی میان نتایج روش تحقیق مذکور و روش استنباط احکام وجود دارد که باعث شده علم فقه آن را بپذیرد یا رد کند؟ آیا ممکن است در حالی که بر اساس یکی از روشهای مذکور به یقین علمی دربارۀ مدلول واژگان دخیل در استنباط حکم فقهی رسیدهایم، با استدلالی نشان داد که علمی دیگر (در اینجا فقه) مجاز است تا از این نتایج در احکام خود بهره نبرد؟ مسئله اخیر نه به لحاظر روششناختی و نه بنا بر سنت موجود، در حوزۀ هیچ یک از علم فقه یا اصول فقه نیست. | ||
#آیا کنشهای بشری نیز مانند واژگان توان قرار گرفتن در جایگاه مستند حکم فقهی را دارند؟ بسیاری از کنشهای فردی معصومان در طول تاریخ حیاتشان، موجب نشده تا فقیهان به جز «اباحه» دریافت دیگری از آن داشته باشند. استنباط حکم شرعی از فعل یا تقریر معصومان (ع) مبنتی بر پیشفرضهایی است که فلسفۀ فقه عهدهدار آنهاست. | #آیا کنشهای بشری نیز مانند واژگان توان قرار گرفتن در جایگاه مستند حکم فقهی را دارند؟ بسیاری از کنشهای فردی معصومان در طول تاریخ حیاتشان، موجب نشده تا فقیهان به جز «اباحه» دریافت دیگری از آن داشته باشند. استنباط حکم شرعی از فعل یا تقریر معصومان (ع) مبنتی بر پیشفرضهایی است که فلسفۀ فقه عهدهدار آنهاست. <ref>عابدی شاهرودی و دیگران، ص ۵۳.<ref> | ||
#آیا در همۀ ابواب فقهی میتوان با یک شیوه استدلال کرد؟ برای مثال میتوان به همان شیوهای که در عبادات استدلال نمود که در معاملات؟ | #آیا در همۀ ابواب فقهی میتوان با یک شیوه استدلال کرد؟ برای مثال میتوان به همان شیوهای که در عبادات استدلال نمود که در معاملات؟<ref>عابدی شاهرودی و دیگران، ص ۵۲</ref> | ||
#احتمالی بودن احکام فقهی به چه معناست؟ آیا اعمال شیوههای استدلال فقهی به چیزی بیش از علم احتمالی به وظایف آدمی نمیانجامد و علم یقینی نمیهد؟ اگر چنین است گریزی از احتمالگروی (probablism) هست یا خیر؟ | #احتمالی بودن احکام فقهی به چه معناست؟ آیا اعمال شیوههای استدلال فقهی به چیزی بیش از علم احتمالی به وظایف آدمی نمیانجامد و علم یقینی نمیهد؟ اگر چنین است گریزی از احتمالگروی (probablism) هست یا خیر؟ </ref>عابدی شاهرودی و دیگران، ص ۵۲.</ref> | ||
===رابطه فقه با علوم دیگر=== | ===رابطه فقه با علوم دیگر=== |