کاربر:Mojtaba61.Abedini/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
نویسنده در ادامه به آیاتی اشاره میکند که دلالت بر جواز خندیدن دارند و با استناد به دو آیه شریفه (توبه ۸۲ و نمل ۱۹) به جواز خندیدن حکم میدهد. سپس روایات خنده را به شش دسته تقسیم میکند: ۱. جواز خندیدن، ۲. مذمت خندیدن، ۳. تشویق به تبسم، ۴. نهی از خندیدن فراوان، ۵. قهقهه دانستن شیطان، ۶. مذمت خندههای بیجا. برای گروه اول (جواز خندیدن)، | نویسنده در ادامه به آیاتی اشاره میکند که دلالت بر جواز خندیدن دارند و با استناد به دو آیه شریفه (توبه ۸۲ و نمل ۱۹) به جواز خندیدن حکم میدهد. سپس روایات خنده را به شش دسته تقسیم میکند: ۱. جواز خندیدن، ۲. مذمت خندیدن، ۳. تشویق به تبسم، ۴. نهی از خندیدن فراوان، ۵. قهقهه دانستن شیطان، ۶. مذمت خندههای بیجا. برای گروه اول (جواز خندیدن)، | ||
مصنف برای هر یک از این گروه ها به روایاتی استناد می کند و پس از بررسی آنها نتیجه میگیرد که برخی روایات درباره کثرت خنده یا خندههای بی جا جنبه ارشادی و اخلاقی دارند، در حالی که روایات دیگر مانند «قهقهه من الشیطان» که دلالت بر نهی مولوی دارند، بر کراهت خندیدن دلالت دارند. (ص۸۷-۹۶) | مصنف برای هر یک از این گروه ها به روایاتی استناد می کند و پس از بررسی آنها نتیجه میگیرد که برخی روایات درباره کثرت خنده یا خندههای بی جا جنبه ارشادی و اخلاقی دارند، در حالی که روایات دیگر مانند «قهقهه من الشیطان» که دلالت بر نهی مولوی دارند، بر کراهت خندیدن دلالت دارند. (ص۸۷-۹۶) | ||
==ظنز در قالب قصه== | |||
در فصل چهارم کتاب، نویسنده به بررسی حکم فقهی طنز در قالب قصه میپردازد. او تأکید دارد که طنز ممکن است به صورت قصهای خیالی و غیرواقعی باشد که حامل پیامهای آموزنده باشد. نویسنده در ابتدا کلمات بزرگانی همچون ابی الصلاح حلبی، ابن ادریس و دیگران مبنی بر منع در بیان قصه ذکر میکند. سپس با استناد به روایاتی (همراه با بحث سندی و دلالتی) در تایید کلمات فقها ذکر می کند. | |||
نویسنده در یک گفتار مستقل به ادله حرمت فقها در منع از قصه خوانی پاسخ میدهد که حرمت قصهگویی در صورتی مطرح است که قصه بهعنوان حقیقت گفته شود، اما اگر قصه انشایی بوده و شنوندگان از عدم واقعیت آن آگاه باشند، ایرادی ندارد. سپس در پاسخ به روایات نهی از قصه خوانی می نویسد: مراد از این روایات، قصه گویانی هستند که در زیر چتر حاکمان جور بر ضد ائمه اطهار(ع) عمل میکردند. (ص۹۷-۱۰۶) |