کاربر:Mojtaba61.Abedini/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
در فصل هفتم، نویسنده به بررسی رابطه طنز با مفهوم اعانه(کمک) بر مکروه پرداخته است. او به این سوال پاسخ میدهد، آیا طنزی که باعث خندیدن زیاد و قهقهه میشود، ممکن است از منظر فقهی مکروه باشد چون به نوعی به انجام عمل مکروه کمک میکند. در این بخش، نویسنده نظر مرحوم خویی را ذکر میکند که بر این باور است که کمک به انجام کار حرام یا مکروه به خودی خود حرام نیست و دلایل قرآنی، عقلی و اجماعی برای حرمت آن را قبول ندارد. اما نویسنده این نظر را نقد کرده و تأکید میکند که هدف اصلی طنز، انتقال پیام جدی و ارزشمند است و خنداندن صرفاً نتیجهای جانبی طنز است. افزون بر آنکه در اعانت بر حرام و مکروه قصد مدخلیت دارد. بنابراین، چون قصد اصلی طنزپرداز خنداندن نیست، این کمک به انجام مکروه محسوب نمیشود. البته اگر هدف طنزپرداز تنها خنداندن و ایجاد قهقهه باشد، از این جهت مکروه است. (ص۱۱۷ - ۱۱۹) | در فصل هفتم، نویسنده به بررسی رابطه طنز با مفهوم اعانه(کمک) بر مکروه پرداخته است. او به این سوال پاسخ میدهد، آیا طنزی که باعث خندیدن زیاد و قهقهه میشود، ممکن است از منظر فقهی مکروه باشد چون به نوعی به انجام عمل مکروه کمک میکند. در این بخش، نویسنده نظر مرحوم خویی را ذکر میکند که بر این باور است که کمک به انجام کار حرام یا مکروه به خودی خود حرام نیست و دلایل قرآنی، عقلی و اجماعی برای حرمت آن را قبول ندارد. اما نویسنده این نظر را نقد کرده و تأکید میکند که هدف اصلی طنز، انتقال پیام جدی و ارزشمند است و خنداندن صرفاً نتیجهای جانبی طنز است. افزون بر آنکه در اعانت بر حرام و مکروه قصد مدخلیت دارد. بنابراین، چون قصد اصلی طنزپرداز خنداندن نیست، این کمک به انجام مکروه محسوب نمیشود. البته اگر هدف طنزپرداز تنها خنداندن و ایجاد قهقهه باشد، از این جهت مکروه است. (ص۱۱۷ - ۱۱۹) | ||
==طنز و | ==طنز و تحلیل فقهی تأثیرات طنز در رفتارهای انسانی== | ||
در فصل هشتم، نویسنده به سه موضوع طنز و ادخال سرور، طنز و خیرخواهی، و طنز و امر به معروف میپردازد. ابتدا، او بررسی میکند که آیا طنزی که هدف آن ایجاد خندهای دلنشین و متعالی بدون امر حرام یا مکروه است، میتواند تحت عنوان «ادخال سرور در دل مؤمن» قرار گیرد و مستحب باشد. نویسنده استدلال میکند که روایات متعددی بر استحباب ایجاد سرور در دل مؤمنین تأکید دارند و به نقل روایات و بابی از کتاب کافی «باب ادخال السرور علی المؤمنین» اشاره میکند که شوخی و شاد کردن مؤمن را تأیید میکنند (ص۱۲۱-۱۲۳). | در فصل هشتم، نویسنده به سه موضوع طنز و ادخال سرور، طنز و خیرخواهی، و طنز و امر به معروف میپردازد. ابتدا، او بررسی میکند که آیا طنزی که هدف آن ایجاد خندهای دلنشین و متعالی بدون امر حرام یا مکروه است، میتواند تحت عنوان «ادخال سرور در دل مؤمن» قرار گیرد و مستحب باشد. نویسنده استدلال میکند که روایات متعددی بر استحباب ایجاد سرور در دل مؤمنین تأکید دارند و به نقل روایات و بابی از کتاب کافی «باب ادخال السرور علی المؤمنین» اشاره میکند که شوخی و شاد کردن مؤمن را تأیید میکنند (ص۱۲۱-۱۲۳). | ||
در ادامه به رابطه طنز و خیرخواهی پرداخته و هدف اصلی طنزپرداز را نصیحت و خیرخواهی برای جامعه معرفی میکند. او بیان میکند که خیرخواهی گاهی واجب و گاهی مستحب است. در این زمینه، به آیه (آل عمران/۱۰۴) و روایاتی همچون «الدال علی الخیرکفاعله» اشاره میکند که بر اهمیت خیرخواهی تاکید دارند. همچنین به کلام شیخ انصاری اشاره کرده که به برخی روایات که به وجوب خیرخواهی دلالت دارند و کلمه «یجب» در روایت آمده، استناد کرده است. نویسنده در پاسخ به دو روایت از کلام شیخ انصاری نتیجه میگیرد که این روایات الزام شرعی ندارند، حتی اگر در آنها از کلمات وجوب استفاده شده باشد. در نهایت، نویسنده اذعان میکند که اگر تنها راه آموزش، تربیت و حل اختلافات میان مسلمانان از طریق طنز باشد، این طنز واجب میشود.(ص۱۲۳ -۱۲۷) | در ادامه به رابطه طنز و خیرخواهی پرداخته و هدف اصلی طنزپرداز را نصیحت و خیرخواهی برای جامعه معرفی میکند. او بیان میکند که خیرخواهی گاهی واجب و گاهی مستحب است. در این زمینه، به آیه (آل عمران/۱۰۴) و روایاتی همچون «الدال علی الخیرکفاعله» اشاره میکند که بر اهمیت خیرخواهی تاکید دارند. همچنین به کلام شیخ انصاری اشاره کرده که به برخی روایات که به وجوب خیرخواهی دلالت دارند و کلمه «یجب» در روایت آمده، استناد کرده است. نویسنده در پاسخ به دو روایت از کلام شیخ انصاری نتیجه میگیرد که این روایات الزام شرعی ندارند، حتی اگر در آنها از کلمات وجوب استفاده شده باشد. در نهایت، نویسنده اذعان میکند که اگر تنها راه آموزش، تربیت و حل اختلافات میان مسلمانان از طریق طنز باشد، این طنز واجب میشود.(ص۱۲۳ -۱۲۷) |