کاربر:Bazeli/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
=== حکمت الهی === | === حکمت الهی === | ||
از نظر مؤلف کتاب، مراد از حکمت الهی آن است که افعال خداوند از هرگونه نقص و سستی پیراسته است. لازمه این پیراستگی، عالم بودن و هدف معقول داشتن خداوند است.(ص۲۰۳) وی پس از بیان دلایل موافقان و مخالفان هدفداری افعال الهی و پیراستگی افعال او از زشتی و قبیح،(ص۲۰۴-۲۱۲) به پیامدهای این مسئله و صفت در فقه و اصول اشاره کرده است. تبعیت احکام از مصالح و مفاسد واقعی، اعتبار اصول لفظی مانند اصالة الظهور، اعتبار مفاهیم مانند مفهوم شرط یا وصف، تشکیل مقدمات حکمت، جایز نبودن تأخیر بیان از وقت حاجت، تصرف در ادله لفظی مانند تخصیص عام یا تقیید مطلق و هدفدار بودن جعل شرعی، دستیابی به علت و مناط حکم و ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در همه دوران.(ص۲۱۲-۲۴۰) | |||
یکی از نمونههای تأثیرگذاری حکمت الهی در اجتهاد چنین بیان شده است: یکی از مراتب امر به معروف و نهی از منکر، مرتبهای است که نیازمند اقدام عملی مانند ضرب و حبس و حتی قتل است. در فقه امامیه این سؤال مطرح است که آیا این مرتبه بر همه واجب است یا خیر، گروهی از فقها براساس دلیل حکمت الهی از اطلاق ادله دست برداشته و گفتهاند تشریع چنین حکمی موجب هرج و مرج و فساد میشود و ازاینرو، چنین تشریعی مقصود شارع نبوده است.(ص۲۲۸) | |||
=== لطف الهی === | === لطف الهی === | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۸: | ||
افزون بر فهرست محتوا و منابع، فهرستهای گوناگون در آخر کتاب آمده است که از دیگر نقاط قوت کتاب محسوب میشود مانند فهرست آیات، روایات، اشخاص، کتابها، اصطلاحات. همچنین از دیگر محسنات کتاب میتوان به پرمنبع بودن آن اشاره کرد؛ در فهرست منابع ۱۰۷۹ منبع ذکر شده است.(ص۱۰۰۲) | افزون بر فهرست محتوا و منابع، فهرستهای گوناگون در آخر کتاب آمده است که از دیگر نقاط قوت کتاب محسوب میشود مانند فهرست آیات، روایات، اشخاص، کتابها، اصطلاحات. همچنین از دیگر محسنات کتاب میتوان به پرمنبع بودن آن اشاره کرد؛ در فهرست منابع ۱۰۷۹ منبع ذکر شده است.(ص۱۰۰۲) | ||
شاید یکی از نقدها و نقاط ضعف کتاب را بتوان عدم توجه نویسنده به مسائل مستحدثه و جدید فقهی بیان کرد. نویسنده بیشتر مباحثی که مطرح کرده، مربوط به فقه قدیم بوده و کمتر به مسائل مستحدثه مانند فقه اقتصادی، فقه خانواده، فقه پزشکی، فقه رسانه و ... پرداخته است. وی میتوانست به این حوزهها نیز وورود کرده و نشان دهد که مبانی کلامی در این مسائل نیز تأثیرگذارند یا خیر، اگر آری چگونه؟ | * شاید یکی از نقدها و نقاط ضعف کتاب را بتوان عدم توجه نویسنده به مسائل مستحدثه و جدید فقهی بیان کرد. نویسنده بیشتر مباحثی که مطرح کرده، مربوط به فقه قدیم بوده و کمتر به مسائل مستحدثه مانند فقه اقتصادی، فقه خانواده، فقه پزشکی، فقه رسانه و ... پرداخته است. وی میتوانست به این حوزهها نیز وورود کرده و نشان دهد که مبانی کلامی در این مسائل نیز تأثیرگذارند یا خیر، اگر آری چگونه؟ | ||
با اینکه نویسنده خود در مواردی تصریح کرده که هدف تحقیق، نشان دادن تأثیر گزارههای کلامی بر استنباط و نظریههای فقهی و اصولی است؛ اما در مواردی برخی از نتایج و گزارههایی که بیان شده، نظریه فقهی یا اصولی به شمار نمیرود برای نمونه تفسیر نسخ(ص۱۹۳م۱۹۴) که بیشتر به مباحث تفسیری ارتباط دارد تا فقهی؛ یا ضرورت تکلیف و قانون الهی(ص۱۹۲) که بیشتر مسئله کلامی است و در کلام بحث میشود. | * با اینکه نویسنده خود در مواردی تصریح کرده که هدف تحقیق، نشان دادن تأثیر گزارههای کلامی بر استنباط و نظریههای فقهی و اصولی است؛ اما در مواردی برخی از نتایج و گزارههایی که بیان شده، نظریه فقهی یا اصولی به شمار نمیرود برای نمونه تفسیر نسخ(ص۱۹۳م۱۹۴) که بیشتر به مباحث تفسیری ارتباط دارد تا فقهی؛ یا ضرورت تکلیف و قانون الهی(ص۱۹۲) که بیشتر مسئله کلامی است و در کلام بحث میشود. | ||
* مؤلف در برخی موارد تأثیر مبانی کلامی بر استنباط و اجتهاد را به روشنی توضیح نداده و به صورت مبهم بیان کرده است. برای نمونه در فصل هفتم و تأثرگذاری حکمت الهی بر اجتهاد، یکی از موارد دستیابی به علت و مناط حکم ذکر شده است؛(ص۲۳۲-۲۳۷) ولی چگونگی تأثیر حکمت الهی در این مورد بیان نشده است. برخی موارد را نیز نویسنده بسیار به اختصار (در حد چند سطر) گذرانده است.'''صصصص....''' | |||
== پانویس == | == پانویس == |
نسخهٔ ۲۸ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۴۴
جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد
معرفی اجمالی
کتاب جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد، تلاش کرده است ضمن شناسایی و بررسی دیدگاههای کلامی تأثیرگذار بر اجتهاد و نظریههای فقهی، با ذکر شواهد و نمونهها، تأثیر دیدگاههای کلامی بر نظریات فقهی و بعضاً اصولی را نشان دهد. نویسنده دلایلی را که برای اثبات یا نفی هر یک از این مسائل کلامی مطرح شده، طرح و تبیین کرده است. هدف اصلی این تحقیق بررسی مبانی کلامیِ مورد قبول طایفه امامیه و تأثیر آنها در استنباط گزارههای فقهی است.
نویسنده در این کتاب ضمن توجه دادن به ارتباط فقه و کلام، درصدد است نشان دهد که چگونه مبانی و باورهای کلامی میتوانند در اجتهاد و استخراج دیدگاههای فقهی فقیهان اثرگذار باشند.
کتاب به قلم سعید ضیائیفر نگارش و در پژوهشکده فقه و حقوق پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تهیه و از سوی انتشارات بوستان کتاب در قم منتشر شده است. تاریخ اتمام نگارش کتاب به سال ۱۳۸۰ش بازمیگردد(ص۱۳) و نخستین بار در سال ۱۳۸۲ش چاپ و منتشر شده است. کتاب، حجیم بوده و تعداد صفحات آن به ۱۰۲۴ صفحه میرسد.
نویسنده
سعید ضیائیفر، اهل کاشان و عضو هیئت علمی و دانشیار پژوهشکده فقه و حقوق در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی است.[۱] وی از دو تن از مراجع تقلید اجازه اجتهاد دریافت کرده است.[۲] او بیش از بیست سال است که در حوزه فقه و فلسفه فقه به پژوهش و آموزش و تدریس مشغول است و در این زمینه کتابهای و مقالات متعددی را منتشر کرده است. برخی از کتابهای وی عبارتند از: پیش درآمدی بر مکتبشناسی فقهی، فلسفه علم فقه، فلسفه علم اصول، تأثیر اخلاق در اجتهاد، مکتبهای اصولی موجود و مطلوب، مبانی کلامی فقه سیاسی، مبانی کلامی فقه شیعه و مبانی کلامی علم اصول.[۳]
ضیائیفر در سال ۱۳۸۹ش به عنوان نخبه فرهنگی کشوری انتخاب شد[۴] و جوایز فراوانی به جهت کتابها و پژوهشهای خود دریافت کرده است که از جمله آنها میتوان به این موارد اشاره کرد: برگزیده شدن کتاب «تأثیر اخلاق در اجتهاد» در یازدهمین دوره کتاب فصل جمهوری اسلامی در ۱۳۸۸ش و رتبه برگزیده پژوهش فرهنگی کشور برای کتاب «مبانی کلامی فقه شیعه» سال ۱۳۸۰ش.[۵]
ساختار اثر
مباحث کتاب در پنج دفتر و بیست فصل سامان یافته است. دفتر اول این اثر با عنوان «مباحث عقلی» مشتمل بر پنج فصل است که عناوین آنها عبارتند از: حسن و قبح عقلی، حسن عدل و قبح ظلم، آزادی و نفی ولایت، آزادی بهرهبرداری از نعمتها و حسن شکر منعم. در دفتر یا بخش دوم به «افعال و صفات الهی» در قالب پنج فصل به ترتیب، عدل الهی، حکمت الهی، لطف الهی، تکلیف الهی، و قانونگذاری اختصاصی الهی پرداخته شده است. سومین دفتر کتاب حاضر مبحث «نبوت» را در سه فصلِ تحلیل مفهوم نبوت، عصمت پیامبر(ص) و شئون پیامبر(ص) مورد مطالعه و بررسی قرار داده است. «امامت» عنوان دفتر چهارم کتاب است که شامل چهار فصل با عناوینِ تحلیل مفهوم امامت، عصمت امامت، شئون امام و دوران غیبت میشود. در پنجمین و آخرین بخش و دفتر از این اثر «ویژگیهای شریعت» در سه فصل جامعیت و کمال شریعت، جاودانگی شریعت و جهانشمولی شریعت بررسی و تحقیق شده است.(ص۵و۶)
اهمیت و جایگاه
جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد و تأثیرگذاری آن مبانی بر فقه و نظریههای فقهی از مسائل نوظهور فلسفه فقه به شمار میرود.(ص۱۳ و ۱۶) پرسش اصلی این پژوهش این است که فقه بر چه گزارههایی استوار شده است که علم کلام متکفل تبیین و اثبات آنهاست و فقیه با مسلم انگاشتن آنها به اجتهاد دست میزند؟ هدف این تحقیق و کتاب، بررسی مبانی کلامیای است که مورد پذیرش متکلمان امامیه است نه مذاهب دیگر. در این راستا، برخی از دیدگاههای خاص متکلمان امامیه نیز مطرح و تأثیر آنها در استنباط فقهی بررسی شده است.(ص۱۶)
تأثیرگذاری مبانی کلامی بر فقه و اجتهاد، در کلام متکلمان و فقیهان متقدم و متأخر مطرح بوده است. برای نمونه شیخ طوسی شناخت صفات خدا و پیامبر(ص) و امام را پیششرط اجتهاد و استنباطِ مقصود آنها ذکر کرده است.[۶] وی همچنین علم به مسائلی چون توحید و صفات الهی مانند علم و عدل الهی، پیامبر(ص) و صفات او(ص)، قرآن و سنت را از شرایط استنباط حکم الهی بیان کرده است.[۷] خواجه نصیرالدین طوسی نیز پرداختن به مسائل کلامی را منطقاً مقدم بر پرداختن به مسائل فقهی و اصولی دانسته است. گروهی از فقها نیز همچون علامه حلی، شهید اول و شهید ثانی، محقق کرکی و وحید بهبهانی به صراحت علم کلام را در زمره علومی دانستهاند که برای اجتهاد و استنباط احکام شرعی ضروری است. دستهای دیگر در لابلای مباحث و استنباطهای فقهی خود به برخی از گزارههای کلامی تصریح کرده یا در مقام استدلال بر نظریه فقهی خویش از مبانی کلامی کمک گرفتهاند یا معارف کلامی را مبنای نظریه فقهی خود قرار دادهاند.(ص۱۷) سید محمد مجاهد در کتاب مفاتیح الاصول، گزارههای کلامی تأثیرگذار در فقه و استنباط فقهی را چنین بیان کرده است: قاعده لطف، قاعده عدم تکلیف به مالایطاق، قاعده عدم صدور قبیح از حکیم و قاعده عصمت.(ص۱۷)
به اعتقاد نویسنده کتاب، نمایان ساختن مواضعی که دیدگاههای کلامی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم بر اجتهاد تأثیر گذاشته و تنقیح قلمرو و شرایط تأثیرگذاری و بررسی ادله آنها، امری مهم و ضروری برای بازنگری در برخی فتاوای فقهی به ویژه در حوزه روابط انسانی است.(ص۱۸) ضیائیفر، مباحث کلامی مؤثر در استنباط فقهی را بیش از این موارد میداند و در کتاب خود افزون بر بررسی موارد فوق، مباحث دیگری را نیز مطرح و بررسیده است.
این اثر در جشنوارههای مختلف برگزیده و تقدیر شده است از جمله:
- کتاب برگزیده کتاب سال دانشجویی در سال ۱۳۷۷ش
- کتاب برگزیده پژوهشگران دین و فرهنگ در سال ۱۳۸۰ش
- کتاب برگزیده کتاب سال حوزه در سال ۱۳۸۳ش
- کتاب برگزیده همایش اهل قلم در سال ۱۳۸۴ش
- کتاب برگزیده جشنواره بین المللی فارابی در سال ۱۳۸۹ش[۸]
- كتاب برگزيده در جشنواره آيين و خرد سال ۱۳۸۴ش.[۹]
شیوه تحقیق
شیوه کتاب بیشتر بر گزارش و تحلیل مبتنی است تا تحلیل انتقادی؛ زیرا درباره موضوع کتاب، تحقیق جامعی انجام نشده است و این کتاب جزو نخستین کتابها در این زمینه به شمار میرود.(ص۱۳و۱۴)
شیوه نگارنده در کتاب حاضر به این صورت بوده است که:
- مسائل کلامی تأثیرگذار بر نظریههای فقهی را از میان انبوه مسائل کلامی استخراج کند.
- ادلهای را که برای اثبات یا نفی هر یک از این مسائل کلامی مطرح شده، نقل و در بوته بررسی و نقد قرار دهد.
- نتایجی را که در سخنان فقیهان و اصولیون امامیه بر مبانی کلامی مترتب شده یا میتوان مترتب کرد، در معرض داوری قرار دهد تا در گزینش نظریات فقهی و اصولی، به مبانی این نظریات نیز توجه داشته باشند.
- مواردی را که اختلاف در مبانی کلامی، میتواند در اتخاذ نظریه فقهی یا اصولی تأثر داشته باشد، به صورت مستند نشان دهد و بررسی و نقد کند.
- فقه موجود، محور تحقیق بوده و مبانی کلامی آن را استخراج کرده و نتایجی را که دانشوران فقه و اصول بر آنها مترتب کردهاند، بررسی کند.
- مسائل کلامی تأثیرگذار در فقه را در طرحی منظم، منظومهوار و منسجم قرار دهد؛ چنانکه در این کتاب انجام شده است.(ص۱۸و۱۹)
به طور کلی، رویکرد نویسنده در هر فصل به این صورت است که نخست پیشینه بحث، معانی و نظریات پیرامون آن و دلایل هر یک از موافقان و مخالفان را بیان میکند و سپس به نتایج و پیامدهای آن مسئله و بحث در فقه و اصول میپردازد.
اثرگذاری مباحث عقلی در فقه و اجتهاد
جایگاه مباحث عقلی در اجتهاد در بخش اول کتاب مورد تحقیق قرار گرفته است. نویسنده در این بخش از میان گزارههای عقلی، نقش و تأثیر پنج مبحث حسن و قبح عقلی، حسن عدل و قبح ظلم، آزادی و نفی ولایت، آزادی بهرهبرداری از نعمتها و حسن شکر منعم بر اجتهاد و نظریههای فقهی را بررسی کرده است.(ص۲۳)
حسن و قبح عقلی
ضیائیفر حسن و قبح عقلی را از مهمترین مسائل کلامی است که هم مبنای بسیاری از مسائل کلامی است و هم برخی از مصادیق آن مبنای بعضی از مسائل فقهی و اصولی قرار گرفته است.(ص۳۱) از نظر نویسنده، مسئله حسن و قبح به دو صورت در اصول و فقه اثرگذار است:
الف: به صورت مستقیم: به این صورت که یکی از مقدمات قیاس قرار میگیرد و به واسطه آن حکم شرعی اثبات میشود؛
ب: به صورت غیرمستقیم: این گزاره، کبرای گزارههای دیگری مانند قبح نقض غرض و قبح تکلیف بمالایطاق که مبانی گزارههای اصولی و فقهی هستند، قرار میگیرد.(ص۳۲)
پس از اشاره به معانی حسن و قبح ذاتی و عقلی و دلایل مخالفان (اشاعره) و موافقان (عدلیه)(ر.ک:ص۳۸-۴۶)، به ملازمه حکم عقل به حسن و قبح و حکم شرعی پرداخته شده و نظر اخباریان (منکران ملازمه) و اصولیون (طرفداران ملازمه) و دلایل هر یک بیان شده است.(ص۴۷-۶۳) به گفته نویسنده، بسیاری از متکلمان و متفکران و فقیهان مسلمان، حسن و قبح عقلی و ملازمه آن با حکم شرعی را پذیرفتهاند.(ص۵۵)
برخی از نتایج مهمی که از پذیرش حسن و قبح عقلی، در فقه و اصول به دست میآید، چنین بیان شده است:
- لزوم اطاعت از خداوند: از مهمترین نتایج پذیرش حسن و قبح عقلی، الزام به اطاعت از خداوند و دستورات اوست. وجوب عقلی توبه، حکم عقل به قبح اعانت بر معصیت و وجوب امر به معروف و نهی از منکر از مصادیق این بحث شمرده شده است؛(ص۶۴ و ۶۵)
- لزوم احتیاط
- قبح عقاب بلابیان (برائت عقلی)
- تصرف در ادله نقلی هنگام تعارض میان دلیل عقلی و شرعی
- استکشاف حکم شرعی: حکم عقل کاشف از حکم شرعی است؛
- حجیت ظواهر
- حرمت تشریع
- حکم عقل به لزوم انتخاب حاکم در دوران غیبت.(ص۶۴-۷۲)
حسن عدل و قبح ظلم
در فصل دوم از بخش نخست، پس از بیان پیشینه، جایگاه و تعریف و دلایل مسئله حُسن عدالت و قُبح ظلم،(ص۷۶-۹۳) نقش این مسئله در فقه بیان شده است. از جمله نتایج این بحث در فقه و اصول عبارتند از:
- ملاک و مرجِّح بودن عدالت برای انتخاب یک نظریه در جایی که در میان نظرهای فقهی اختلاف نظر وجود دارد، برای نمونه یکی از قرائن حرمت احتکار، حکم عقل به قبح ظلم بیان شده است.(ص۱۰۳و۱۰۴)
- تضییق مفاد متون دینی: یکی از نتایج حسن عدل و قبح ظلم، تصرف در ادله نقلی به صورت تقیید یا تخصص است.(ص۱۰۴)
- توسعه موضوع احکام: مثلا فقها در مواردی که حرمت چیزی به ملاک قبح ظلم است، آن را به هر مصداقی که ظلم بر آن صدق کند، توسعه دادهاند مانند احتکار که هرچند روایات به چند کالای خاص منحصرند، ولی برخی از فقها آن را به طعامها و هر آنچه که مردم بدان نیازمندند، توسعه دادند و دلیل آن را قبح ظلم و عدم رضایت شارع ذکر کردهاند.(ص۱۰۵و۱۰۶)
طرد روایاتی که با حسن عدل و قبح ظلم ناسازگارند،(ص۱۰۶) اشتراط عدالت در مناصب اجتماعی،(ص۱۰۷)، تأسیس قاعده فقهی عدالت،(ص۱۰۰) حجیت قطع، قاعده قبح عقاب بلابیان مبتنی بر قبح ظلم(ص۹۴-۹۶) از دیگر پیامدهای این قاعده در فقه و اصول بیان شده است.
از نظر نویسنده کتاب برخی از گزارههای فقهی که از قاعده حسن عدل و قبح ظلم استنباط شده یا قابل استنباط است، عبارتند از:
- امضا و تأیید مالکیت خصوصی با ملاک قبح و نفی ظلم؛(ص۹۸)
- براساس حَسَن بودن عدالت، اگر شخصی کالایی را غصب کرد و آن کالا به حسب زمان و مکانهای مختلف، ارزش متفاوتی داشت، در صورتی که مالک، غاصب را در مکانی غیر از مکان غصب ببنید میتوان مثل یا قیمت آن کالا را در همان مکان از غاصب مطالبه کند؛(ص۹۷و۹۸)
- لزوم پرداخت قیمت کالای تلف شده براساس قبیح بودن ظلم؛(ص۹۹)
- احترام اموال کافر ذمی براساس قبح ظلم.(ص۹۹)
آزادی اراده و نفی ولایت
آزادی اراده و اختیار انسان، از جمله احکام عقلی است که متکلمان و فقیهان شیعه «اصل عدم ولایت کسی بر دیگری» را از آن استخراج کردهاند. این اصل به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر مسائل فقهی و اصولی تأثیرگذار است.(ص۱۰۹) ازاینرو، نویسنده پس از بررسی پیشینه، تعریف و دلایل آن اصل،(ص۱۱۰-۱۱۶) به نتایج زیر در فقه و اصول امامیه رسیده است:
برائت از تکلیف، برائت از مجازات، تضییق قلمرو ولایت و اختیارات ولی،(ص۱۱۹) تقلیل اختیارات فقیه در دوران غیبت،(ص۱۲۰) حکومت انتخابی در دوران غیبت،(ص۱۲۰) قاعده سلطنت بر اموال خویش(ص۱۲۳)، تأویل متون دینی(ص۱۲۶) و صحت ازدواج دختر رشید. در اینکه ازدواج دختر باکره رشیده بدون اذن ولی صحیح است یا خیر، یکی از نظریات براساس آزادی و اختیار انسان، صحت ازدواج است.(ص۱۲۸و۱۲۹)
یکی دیگر از نمونههای تأثیرگذاری اختیار و آزادی اراده در فقه، عدم جواز نرخگذاری بر کالای احتکارشده ذکر شده است که مبتنی بر قاعده سلطنت است که خود این قاعده هم مبتنی بر مسئله آزادی اراده انسان است.(ص۱۲۴)
آزادی بهرهبرداری از نعمتها
آزادی بهرهبرداری از نعمتها، مربوط به رابطه انسان با طبیعت است که از احکام عقلی شمرده شده است.(ص۱۳۳) در این فصل مانند فصول دیگر، پیشینه،(ص۱۳۳و۱۳۴) مفاد و معنای گزاره،(ص۱۳۴-۱۳۷) نظریههای موجود و دلایل آنها(ص۱۳۷-۱۵۲) و سرانجام نقش و تأثیر آن در فقه و اصول(ص۱۵۲-۱۵۷) بیان شده است.
مسئله این است که آیا هرگونه بهرهبرداری از طبیعت مجاز است مگر اینکه شریعت از آن نهی کند(اصل اباحه) یا برعکس، اصل ممنوعیت است مگر اینکه شرع آن را تجویز کند (اصل حظر)؟(ص۱۳۳) سه دیدگاه در مسئله وجود دارد: توقف، اصالة الحظر و اصالة الاباحة. نویسنده با رد دلایل نظریه اول و دوم، قائل به اصالة الاباحه شده و از اینرو، به نتایج و تأثیرات آن بر فقه و اصول پرداخته است(ص۱۳۷-۱۵۲).
وجوب شکر منعم
نویسنده پس از بیان پشینه و تعریف و دلایل حسن و وجوب شکر منعم،(ص۱۶۰-۱۶۹) این گزاره را در برخی نظریات فقهی تأثیرگذار دانسته است همچون وجوب معرفت خداوند، وجوب عبادت خدا، استحباب سجده، وجوب اطاعت از خدا، وجوب امر به معروف و نهی از منکر، وجوب اطاعت از والدین، وجوب اطاعت از زمامدار عادل.(ص۱۶۹-۱۷۹)
تأثیر افعال و صفات الهی در نظریات فقهی
از میان افعال و صفات الهی، تأثیر پنج صفت و فعل خداوند در استنباط گزارههای فقهی مورد پژوهش قرار گرفته است که عبارتند از: علم الهی، حکمت الهی، لطف الهی، تکلیف الهی و قانونگذاری اختصاصی الهی.(ص۱۸۶)
علم الهی
به گفته نویسنده، دانشوران فقه و کلام، صفت علم الهی را در نگاه کلان، مبنای همه گزارههای شرعی و فقهی دانستهاند و در واقع، این صفت یکی از مبانی مهم شرع و قانون الهی شمار میرود. افزون بر آن، این صفت در موارد خاص نیز مبنای استدلالها و استنباطهای فقهی قرار گرفته است.(ص۱۸۸) برخی از این نتایج از این قرارند: ضرورت تکلیف و قانون الهی، واحد بودن حکم الهی، تحلیل مفاد صیغه امر هنگام استعمال در غیر طلب، بطلان عول در ارث و بطلان تعصیب.(ص۱۹۲-۱۹۹)
حکمت الهی
از نظر مؤلف کتاب، مراد از حکمت الهی آن است که افعال خداوند از هرگونه نقص و سستی پیراسته است. لازمه این پیراستگی، عالم بودن و هدف معقول داشتن خداوند است.(ص۲۰۳) وی پس از بیان دلایل موافقان و مخالفان هدفداری افعال الهی و پیراستگی افعال او از زشتی و قبیح،(ص۲۰۴-۲۱۲) به پیامدهای این مسئله و صفت در فقه و اصول اشاره کرده است. تبعیت احکام از مصالح و مفاسد واقعی، اعتبار اصول لفظی مانند اصالة الظهور، اعتبار مفاهیم مانند مفهوم شرط یا وصف، تشکیل مقدمات حکمت، جایز نبودن تأخیر بیان از وقت حاجت، تصرف در ادله لفظی مانند تخصیص عام یا تقیید مطلق و هدفدار بودن جعل شرعی، دستیابی به علت و مناط حکم و ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در همه دوران.(ص۲۱۲-۲۴۰)
یکی از نمونههای تأثیرگذاری حکمت الهی در اجتهاد چنین بیان شده است: یکی از مراتب امر به معروف و نهی از منکر، مرتبهای است که نیازمند اقدام عملی مانند ضرب و حبس و حتی قتل است. در فقه امامیه این سؤال مطرح است که آیا این مرتبه بر همه واجب است یا خیر، گروهی از فقها براساس دلیل حکمت الهی از اطلاق ادله دست برداشته و گفتهاند تشریع چنین حکمی موجب هرج و مرج و فساد میشود و ازاینرو، چنین تشریعی مقصود شارع نبوده است.(ص۲۲۸)
لطف الهی
تکلیف الهی
قانونگذاری اختصاصی الهی
نقش مباحث پیرامون نبوت در اجتهاد
نقش مباحث امامت در اجتهاد
تأثیرگذاری ویژگیهای شریعت بر نظریههای فقهی و اجتهاد
نقاط قوت و ضعف
از نقاط قوت کتاب، میتوان به گزارش و تحلیل دیدگاههای مختلف در باب موضوع تحقیق اشاره کرد؛ اما عدم ارائه دیدگاههای شخصی نویسنده و عدم موضعگیری او را میتوان از جمله نقاط ضعف به شمار آورد.
افزون بر فهرست محتوا و منابع، فهرستهای گوناگون در آخر کتاب آمده است که از دیگر نقاط قوت کتاب محسوب میشود مانند فهرست آیات، روایات، اشخاص، کتابها، اصطلاحات. همچنین از دیگر محسنات کتاب میتوان به پرمنبع بودن آن اشاره کرد؛ در فهرست منابع ۱۰۷۹ منبع ذکر شده است.(ص۱۰۰۲)
- شاید یکی از نقدها و نقاط ضعف کتاب را بتوان عدم توجه نویسنده به مسائل مستحدثه و جدید فقهی بیان کرد. نویسنده بیشتر مباحثی که مطرح کرده، مربوط به فقه قدیم بوده و کمتر به مسائل مستحدثه مانند فقه اقتصادی، فقه خانواده، فقه پزشکی، فقه رسانه و ... پرداخته است. وی میتوانست به این حوزهها نیز وورود کرده و نشان دهد که مبانی کلامی در این مسائل نیز تأثیرگذارند یا خیر، اگر آری چگونه؟
- با اینکه نویسنده خود در مواردی تصریح کرده که هدف تحقیق، نشان دادن تأثیر گزارههای کلامی بر استنباط و نظریههای فقهی و اصولی است؛ اما در مواردی برخی از نتایج و گزارههایی که بیان شده، نظریه فقهی یا اصولی به شمار نمیرود برای نمونه تفسیر نسخ(ص۱۹۳م۱۹۴) که بیشتر به مباحث تفسیری ارتباط دارد تا فقهی؛ یا ضرورت تکلیف و قانون الهی(ص۱۹۲) که بیشتر مسئله کلامی است و در کلام بحث میشود.
- مؤلف در برخی موارد تأثیر مبانی کلامی بر استنباط و اجتهاد را به روشنی توضیح نداده و به صورت مبهم بیان کرده است. برای نمونه در فصل هفتم و تأثرگذاری حکمت الهی بر اجتهاد، یکی از موارد دستیابی به علت و مناط حکم ذکر شده است؛(ص۲۳۲-۲۳۷) ولی چگونگی تأثیر حکمت الهی در این مورد بیان نشده است. برخی موارد را نیز نویسنده بسیار به اختصار (در حد چند سطر) گذرانده است.صصصص....
پانویس
- ↑ «سعید ضیائیفر»، پژوهشکده فقه و حقوق پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
- ↑ «سعید ضیائیفر»، وبگاه اندیشوران.
- ↑ «سعید ضیائیفر؛ لیست کتب»، وبگاه اندیشوران.
- ↑ «سعید ضیائیفر»، وبگاه اندیشوران.
- ↑ «سعید ضیائیفر»، پژوهشکده فقه و حقوق پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
- ↑ شیخ طوسی، عدة الأصول، ج۱، ص۴۲.
- ↑ شیخ طوسی، عدة الأصول، ج۲، ص۷۲۷ و ۷۲۸.
- ↑ «کتاب جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد به چاپ چهارم رسید»، خبرگزاری شفقنا.
- ↑ «سعید ضیائیفر»، پژوهشکده فقه و حقوق پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
منابع
- «سعید ضیائیفر»، وبگاه اندیشوران، تاریخ بازدید: ۳ آذر ۱۴۰۳ش.
- «سعید ضیائیفر؛ لیست کتب»، وبگاه اندیشوران.
- «سعید ضیائیفر»، پژوهشکده فقه و حقوق پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، تاریخ بازدید: ۳ آذر ۱۴۰۳ش.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، عدة الأصول (العدة فی الاصول الفقه)، تحقیق محمدرضا انصاری، قم، انتشارات ستاره، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
- ضیائیفر، سعید، جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد، قم، بوستان کتاب، چاپ چهارم، ۱۴۰۱ش.
- «کتاب جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد به چاپ چهارم رسید»، خبرگزاری شفقنا، تاریخ درج مطلب: ۱۶ آبان ۱۴۰۱ش، تاریخ بازدید: ۱۶ آبان ۱۴۰۳ش.