طنز در آیینه فقه (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

Salehi (بحث | مشارکت‌ها)
Mkhaghanif (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۷: خط ۴۷:
* '''چکیده'''
* '''چکیده'''


'''طنز در آیینه فقه''' کتابی به زبان فارسی درباره احکام فقهی طنز در حوزه‌های اجتماعی و فرهنگی است. عزیزالله زارع آملی، کتاب را در سه بخش تألیف کرده است. در بخش اول مباحث مقدماتی مانند مفاهیم پایه طنز و مقایسه آن با مفاهیم مشابه تشریح می‌شود. در بخش دوم احکام فقهی مصادیق مختلف طنز بر اساس منابعی چون قرآن، سنت، اجماع و عقل استنباط شده است. در بخش سوم نیز به استعاره‌ها، کنایه‌ها و تشبیهات در قرآن و روایات اشاره کرده و آنها را با طنز پیوند داده است.
'''طنز در آیینه فقه''' کتابی به زبان فارسی درباره احکام فقهی طنز در حوزه‌های اجتماعی و فرهنگی است. عزیزالله زارع آملی، کتاب را در سه بخش تألیف کرده است. در بخش اول مباحث مقدماتی مانند مفاهیم پایه طنز در مقایسه با مفاهیم مشابه تشریح می‌شود. در بخش دوم احکام فقهی مصادیق مختلف طنز بر اساس قرآن، سنت، اجماع و عقل استنباط شده است. در بخش سوم نیز به استعاره‌ها، کنایه‌ها و تشبیهات در قرآن و روایات اشاره کرده و آنها را با طنز پیوند داده است.


نویسنده، طنز را در ارتباط با موضوعاتی همچون لهو، مبالغه در طنز، امر به معروف، خیرخواهی و هتک حرمت بررسی کرده و نشان داده که طنز به‌شرط رعایت حدود شرعی و اهداف اصلاحی می‌تواند مجاز، بلکه مستحب یا واجب باشد.
نویسنده، طنز را در ارتباط با موضوعاتی همچون لهو، مبالغه در طنز، امر به معروف، خیرخواهی و هتک حرمت بررسی کرده و نشان داده که طنز به‌شرط رعایت حدود شرعی و اهداف اصلاحی می‌تواند مجاز، بلکه مستحب یا واجب باشد.
==معرفی و گزارش ساختار==
==معرفی و گزارش ساختار==
کتاب طنز در آیینه فقه پژوهشی است با هدف تبیین احکام طنز در مقوله‌های فرهنگی و اجتماعی. این کتاب در سال ۱۳۹۳ش و به همت مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) در در ۲۰۷ صفحه به چاپ رسیده است. نویسنده کتاب عزیز الله زارع آملی (زاده ۱۳۴۰ش) محقق و مدرس حوزه علمیه قم است که کتاب «دوجهان بینی اسلام و کمونیسم» نیز ازجمله آثار اوست.
کتاب طنز در آیینه فقه پژوهشی است با هدف تبیین احکام طنز در مقوله‌های فرهنگی و اجتماعی. این کتاب در سال ۱۳۹۳ش و به همت [[مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)]] در در ۲۰۷ صفحه به چاپ رسیده است. نویسنده کتاب عزیز الله زارع آملی (زاده ۱۳۴۰ش) محقق و مدرس حوزه علمیه قم است که کتاب «دوجهان بینی اسلام و کمونیسم» نیز ازجمله آثار اوست.


کتاب در سه بخش و چندین فصل تنظیم شده است. نویسنده در بخش اول، به بررسی مفهوم طنز و مفاهیم مشابه مانند هزل، بذل و لطیفه (ص۲۹-۴۰)، انواع آن و هدف از طنز (ص۴۱-۵۲) و در نهایت به تاریخچه طنز در ایران پرداخته است (ص۵۳-۶۱). در بخش دوم در سیزده فصل، احکام طنز از منظر فقهی با اتکا به ادله فقهی بررسی شده است. در بخش سوم نیز به استعاره‌ها، کنایه‌ها و تشبیهات در قرآن و روایات اشاره کرده و آنها را با طنز پیوند داده تا نشان دهد طنز چگونه می‌تواند در قالب‌های قرآنی و روایی به کار رود.
کتاب در سه بخش و چندین فصل تنظیم شده است. نویسنده در بخش اول، به بررسی مفهوم طنز و مفاهیم مشابه مانند هزل، بذل و لطیفه (ص۲۹-۴۰)، انواع آن و هدف از طنز (ص۴۱-۵۲) و در نهایت تاریخچه طنز در ایران پرداخته است (ص۵۳-۶۱). در بخش دوم در سیزده فصل، احکام طنز از منظر فقهی با اتکا به ادله فقهی بررسی شده است. در بخش سوم نیز به استعاره‌ها، کنایه‌ها و تشبیهات در قرآن و روایات اشاره کرده و آنها را با طنز پیوند داده تا نشان دهد طنز چگونه می‌تواند در قالب‌های قرآنی و روایی به کار رود.


===روش‌شناسی===
===روش‌شناسی===
نویسنده در این کتاب، احکام تکلیفی مربوط به طنز را با استناد به ادله اربعه فقهی قرآن، سنت، اجماع و عقل (ص۱۴۰) بررسی کرده است. وی تلاش کرده است با استفاده از روایات فقهی و اخلاقی و همچنین تحلیل سند و دلالت آن‌ها (۶۴-۷۶)، حکم الهی مربوط به هر موضوع را در حوزه طنز استخراج و بیان کند. وی از قواعد اصولی مانند اصل برائت (ص۶۰)، باب تزاحم (ص۱۶۷) همچنین از قواعد عقلی وجوب دفع افسد به فاسد (ص۱۶۷) نیز بهره جسته است. نویسنده در بعضی از فروعات فقهی با نگاه انتقادی به برخی تحلیل‌های فقهی، نظرات آنان را نقد کرده و سعی کرده نظری جامع ارائه دهد (ص۱۱۶).
نویسنده در این کتاب، احکام تکلیفی مربوط به طنز را با استناد به ادله اربعه فقهی قرآن، سنت، اجماع و عقل (ص۱۴۰) بررسی کرده است. وی تلاش کرده است با استفاده از روایات فقهی و اخلاقی و همچنین تحلیل سند و دلالت آن‌ها (۶۴-۷۶)، حکم هر موضوع را در حوزه طنز استخراج و بیان کند. وی از قواعد اصولی مانند اصل برائت (ص۶۰)، باب تزاحم (ص۱۶۷) همچنین از قواعد عقلی وجوب دفع افسد به فاسد (ص۱۶۷) نیز بهره جسته است. نویسنده در بعضی از فروعات فقهی با نگاه انتقادی به برخی تحلیل‌های فقهی، نظرات آنان را نقد کرده و سعی کرده نظری جامع ارائه دهد (ص۱۱۶).


==حکم اولی در طنز ==
==حکم اولی در طنز ==
نویسنده قبل از ورود به بیان احکام فقهی هر کدام از مصادیق طنز، ابتدا به تأسیس اصل اولی در حکم طنز در موارد مشکوک می‌پردازد. او قاعده برائت را به‌عنوان اصل اولی در موارد مشکوک پذیرفته و بر اساس آن معتقد است هنگام شک در حرمت طنز، حکم به جواز آن می‌دهد. این استدلال بر اساس آیات، روایات و نیز قاعده «قبح عقاب بلا بیان» است. به گفته نویسنده در صورتی که حکم حرام بودن طنز به وضوح ثابت نشود، به‌طور پیش‌فرض می‌توان آن را مجاز دانست (ص۵۹-۶۱).
نویسنده قبل از ورود به بیان احکام فقهی مصادیق طنز، ابتدا به تأسیس اصل اولی در حکم طنز در موارد مشکوک می‌پردازد. او قاعده برائت را به‌عنوان اصل اولی در موارد مشکوک پذیرفته و بر اساس آن معتقد است هنگام شک در حرمت طنز، حکم آن جواز است. پس بنابر  قاعده «قبح عقاب بلا بیان» در صورتی که حکم حرام بودن طنز به وضوح ثابت نشود، به‌طور پیش‌فرض می‌توان آن را مجاز دانست (ص۵۹-۶۱).


== جمع‌بندی روایات مرتبط با طنز ==
== جمع‌بندی روایات مرتبط با طنز ==
خط ۶۸: خط ۶۸:
==مصادیق طنز==
==مصادیق طنز==


نگارنده برای بیان احکام فقهی طنز، آن را در ارتباط با موضوعاتی چون قصه، لهو، خیرخواهی مطرح و پس از بیان ادله فقهی و بحث‌های سندی و محتوایی روایات به جمع‌بندی و بیان حکم طنز در ارتباط با آن موضوع می‌پردازد.
نگارنده برای بیان احکام فقهی طنز، آن را در ارتباط با موضوعاتی چون قصه، لهو و خیرخواهی مطرح و پس از بیان ادله فقهی و بحث‌های سندی و محتوایی روایات به جمع‌بندی و بیان حکم طنز در ارتباط با آن موضوع می‌پردازد.


=== طنز به صورت قصه ===
=== طنز به صورت قصه ===
اولین موضوع مطرح شده توسط نویسنده، حکم طنز به صورت قصه است. به گفته نگارنده، طنز گاهی در قالب قصه‌ای که واقعیت خارجی ندارد؛ ولی حامل پیامی زیبایی است، گفته می‌شود. این در حالی است که بعضی از روایات ظهور بر حرمت چنین قصه‌هایی دارند و فقها نیز بر حرمت کذب در قصه فتوای داده‌اند. نویسنده پس از بررسی آرای برخی از فقها مبنی بر منع قصه‌گویی و بررسی سندی و دلالی چهار روایت مشتمل بر نهی از قصه‌خوانی، معتقد است که حرمت قصه‌گویی در صورتی است که ‌إخبار از واقع باشد نه زمانی که انشایی است و مستمعین از عدم واقعیت آن مطلع هستند. به باور او، روایات منظور از روایات در این مورد نیز قصه گویانی هستند که در زیر چتر حاکمان جور بر ضد ائمه اطهار(ع) عمل می‌کردند. (ص۹۷-۱۰۶)
اولین موضوع مطرح شده توسط نویسنده، حکم طنز به صورت قصه است. به گفته نگارنده، طنز گاهی در قالب قصه‌ای بیان می‌شود که واقعیت خارجی ندارد؛ ولی حامل پیامی زیبا است. این در حالی است که بعضی از روایات ظهور بر حرمت چنین قصه‌هایی دارند و فقها نیز بر حرمت کذب در قصه فتوا داده‌اند. نویسنده پس از بررسی آرای برخی از فقها مبنی بر منع قصه‌گویی و بررسی سندی و دلالی چهار روایت مشتمل بر نهی از قصه‌خوانی، معتقد است که حرمت قصه‌گویی در صورتی است که ‌إخبار از واقع باشد نه زمانی که انشایی است و مستمعین از عدم واقعیت آن مطلع هستند. به باور او، منظور از روایات در این مورد نیز قصه‌گویانی هستند که در زیر چتر حاکمان جور بر ضد ائمه اطهار(ع) عمل می‌کردند (ص۹۷-۱۰۶).


===رابطه طنز و لهو===
===رابطه طنز و لهو===
نگارنده ذیل عنوان رابطه طنز و لهو درصدد پاسخ به این سوال است که آیا طنز مصداقی از لهو است تا حرام محسوب شود؟ او با استناد به [[آیه ۶ سوره لقمان]] و کلمات فقها به حرام بودن لهو اذغان دارد؛ ولی آیا عنوان لهو شامل طنز نیز می‌شود؟ به گفته او طبق چنین رویکردی باید برنامه‌های سرگرم‌کننده رادیو و تلویزیون نیز مصداق لهو حرام باشند (ص۱۰۶).
نگارنده ذیل عنوان رابطه طنز و لهو درصدد پاسخ به این سوال است که آیا طنز مصداقی از لهو است تا حرام محسوب شود؟ او با استناد به [[آیه ۶ سوره لقمان]] و کلمات فقها به حرام‌بودن لهو اذغان دارد؛ ولی آیا عنوان لهو شامل طنز نیز می‌شود؟ به گفته او طبق چنین رویکردی باید برنامه‌های سرگرم‌کننده رادیو و تلویزیون نیز مصداق لهو حرام باشند (ص۱۰۶).


زارعی در پاسخ این مسأله معتقد است که اطلاق روایات لهو انصراف به قسم خاصی از لهو دارد و به‌صورت مطلق حرام نیست. او با استناد به گفته شیخ انصاری، حرمت مطلق لهو را خلاف نظر مشهور و سیره متشرعه می‌داند. بنابراین تنها نوعی از لهو را ممنوع می‌داند که انسان را از امور مهم بازدارد و فاقد هدف عقلایی و شرعی باشد. در مقابل به باور او، طنزی که برای آگاهی‌بخشی به جامعه یا نقد ناهنجاری‌های اجتماعی به کار رود، از دایره لهو خارج بوده و جایز است (ص۱۰۷ - ۱۱۰).
زارعی در پاسخ این مسأله معتقد است که اطلاق روایات لهو انصراف به قسم خاصی از لهو دارد و به‌صورت مطلق حرام نیست. او با استناد به گفته شیخ انصاری، حرمت مطلق لهو را خلاف نظر مشهور و سیره متشرعه می‌داند. بنابراین تنها نوعی از لهو را ممنوع می‌داند که انسان را از امور مهم بازدارد و فاقد هدف عقلایی و شرعی باشد. به باور او، طنزی که برای آگاهی‌بخشی به جامعه یا نقد ناهنجاری‌های اجتماعی به کار رود، از دایره لهو خارج بوده و جایز است (ص۱۰۷ - ۱۱۰).


===مبالغه در ادبیات طنز===
===مبالغه در ادبیات طنز===
خط ۸۴: خط ۸۴:
===طنز و اعانه بر مکروه===
===طنز و اعانه بر مکروه===


نویسنده با اشاره کراهت خندیدن زیاد و قهقه، این پرسش را مطرح می‌کند که آیا طنزی که موجب خندیدن زیاد و قهقهه شود از باب اعانه بر مکروه، خودش نیز مکروه است (ص۱۱۵)؟ وی با استناد به نظر [[سید ابوالقاسم خویی]] که کمک به انجام کار حرام یا مکروه را به خودی خود حرام نمی‌داند، معتقد است هدف اصلی طنز گاه انتقال پیام جدی و ارزشمند است و خنداندن صرفاً نتیجه جانبی طنز است؛ بنابراین طنز منجر به خنده زیاد یا قهقه کمک به انجام مکروه محسوب نمی‌شود؛ البته به نظر او اگر هدف طنزپرداز فقط خنداندن و ایجاد قهقهه باشد، از این جهت مکروه خواهد بود (ص۱۱۶-۱۱۹).
نویسنده با اشاره کراهت خندیدن زیاد و قهقه، این پرسش را مطرح می‌کند که آیا طنزی که موجب خندیدن زیاد و قهقهه شود از باب اعانه بر مکروه، خودش نیز مکروه است (ص۱۱۵)؟ وی با استناد به نظر [[سید ابوالقاسم خویی]] که کمک به انجام کار حرام یا مکروه را به خودی خود حرام نمی‌داند، معتقد است هدف اصلی طنز گاه انتقال پیام جدی و ارزشمند است و خنداندن صرفاً نتیجه جانبی طنز است؛ بنابراین طنز منجر به خنده زیاد یا قهقهه کمک به انجام مکروه محسوب نمی‌شود؛ البته به نظر او اگر هدف طنزپرداز فقط خنداندن و ایجاد قهقهه باشد، از این جهت مکروه خواهد بود (ص۱۱۶-۱۱۹).


=== ادخال سرور، خیرخواهی و امر به معروف در ارتباط با طنز===
=== ادخال سرور، خیرخواهی و امر به معروف در ارتباط با طنز===
در فصل هشتم، نویسنده به بررسی ارتباط سه موضوع ادخال سرور، خیرخواهی و امر به معروف با طنز می‌پردازد. او در پاسخ به این سوال که آیا طنز با هدف ایجاد خنده بدون انجام حرام یا مکروه، می‌تواند ذیل عنوان «ادخال سرور در دل مؤمن» مستحب باشد؛ به این نکته اشاره می‌کند که روایات متعددی بر استحباب ایجاد سرور در دل مؤمنان وجود دارد و به نقل روایات همراه با بحث سندی می‌پردازد که شوخی و شاد کردن مؤمن را تأیید می‌کنند (ص۱۲۱-۱۲۳). نویسنده برای تأیید این موضوع از کتاب‌هایی همچون زهرالربیع اثر سیدنعمت الله جزایری و خزائن ملا احمد نرافی را نام می‌برد که افزون بر مطالب دقیق علمی حاوی لطایف و فکاهی‌هاست که مصداق ادخال سرور در دل مؤمن هستند (ص۱۲۳).
در فصل هشتم، نویسنده به بررسی ارتباط سه موضوع ادخال سرور، خیرخواهی و امر به معروف با طنز می‌پردازد. او با نقل و بررسی روایات استحباب شوخی و شاد کردن مؤمن را تأیید می‌کند (ص۱۲۱-۱۲۳) و برای تأیید سخن خود از کتاب‌هایی همچون زهرالربیع اثر سیدنعمت الله جزایری و خزائن ملا احمد نراقی نام می‌برد (ص۱۲۳).


نویسنده در ادامه به رابطه طنز و خیرخواهی پرداخته و هدف اصلی طنزپرداز را نصیحت و خیرخواهی برای جامعه معرفی می‌کند. به گفته او، خیرخواهی گاهی واجب و گاهی مستحب است و در این زمینه، به [[آیه ۱۰۴ سوره آل‌عمران]] و نیز روایاتی همچون «الدال علی الخیر کفاعله» اشاره می‌کند. نویسنده همچنین به سخن شیخ انصاری مبنی بر وجوب خیرخواهی استناد می‌کند. در نهایت اذعان می‌کند که اگر تنها راه آموزش، تربیت و حل اختلافات میان مسلمانان از طریق طنز امکان‌پذیر باشد، این طنز واجب می‌شود (ص۱۲۳ -۱۲۷).
نویسنده در ادامه هدف اصلی طنزپرداز را نصیحت و خیرخواهی برای جامعه معرفی می‌کند. به گفته او، بر اساس [[آیه ۱۰۴ سوره آل‌عمران]] و نیز روایاتی همچون «الدال علی الخیر کفاعله» خیرخواهی گاهی واجب و گاهی مستحب است و اگر آموزش، تربیت و حل اختلافات میان مسلمانان تنها از طریق طنز امکان‌پذیر باشد، این طنز واجب می‌شود (ص۱۲۳ -۱۲۷).


نگارنده به ارتباط طنز با [[امر به معروف و نهی از منکر]] نیز می‌پردازد و معتقد است اگر امکان امر و نهی مستقیم وجود نداشته باشد، اما طنز بتواند مردم را به انجام کارهای خوب و ترک کارهای بد تشویق کند، در این صورت طنز به نوعی مصداق امر به معروف و نهی از منکر می‌شود و واجب خواهد بود. نویسنده در پاسخ به اعتراضی بعضی‌ها مبنی بر اینکه طنز تنها به نقد اجتماعی و اخلاقی می‌پردازد و در آن امر به معروف یا نهی از منکر صریحی وجود ندارد، می‌گوید که اگرچه طنز به‌طور مستقیم امر به معروف یا نهی از منکر نمی‌کند، اما اگر از طریق طنز بتوان مردم را به انجام کارهای نیک و ترک کارهای زشت ترغیب کرد، در این صورت طنز می‌تواند به‌طور غیرمستقیم نقش امر به معروف و نهی از منکر را ایفا کند (ص۱۲۷-۱۲۹).
نگارنده در زمینه [[امر به معروف و نهی از منکر]] معتقد است اگر امکان امر و نهی مستقیم وجود نداشته باشد، اما طنز بتواند مردم را به انجام کارهای خوب و ترک کارهای بد تشویق کند، در این صورت طنز به عنوان مصداق امر به معروف و نهی از منکر واجب خواهد بود (ص۱۲۷-۱۲۹).


===طنز و هتک حرمت نسبت به اشخاص===
===طنز و هتک حرمت نسبت به اشخاص===
بررسی مسئله طنز و ارتباط آن با هتک حرمت افراد، موضوع دیگر مورد بحث نویسنده است. وی در این زمینه به دو دسته از افراد را اشاره می‌کند. دسته اول افراد هستند که سوژه طنز قرار می‌گیرند و در دین حرمتی ندارند، مانند اهل بدعت، پیشوایان ظالم، و فاسقانی که فسق خود را آشکار می‌کنند. مصنف چهار روایات برای این دسته از افراد نقل می‌کند و با استنناد به آن روایات و بررسی سندی آن، نتیجه می‌گیرد که طنز نسبت به این افراد اشکالی ندارد (ص۱۳۱-۱۳۷) او در ادامه به افرادی اشاره می‌کند که دارای آبرو و ویژگی‌های عقیدتی سالم هستند. نویسنده با استناد به آیات قرآن ([[آیه ۵۸ سوره احزاب]] و [[آیه ۳۰ سوره حج]]) و تعدادی از روایات درباره حرمت توهین و تحقیر مؤمن و نیز اطلاق ادله احترام مؤمن، نتیجه می‌گیرد که اطلاق ادله آیات، روایات، اجماع و عقل بر لزوم احترام به مؤمن دلالت دارد؛ بنابراین سوژه طنز قرار دادن مؤمن جایز نیست (ص۱۳۸ - ۱۴۴).
بررسی مسئله طنز و ارتباط آن با هتک حرمت افراد، موضوع دیگر مورد بحث نویسنده است. وی در این زمینه به دو دسته از افراد را اشاره می‌کند. دسته اول افراد هستند که سوژه طنز قرار می‌گیرند و در دین حرمتی ندارند، مانند اهل بدعت، پیشوایان ظالم، و فاسقانی که فسق خود را آشکار می‌کنند. مصنف چهار روایات برای این دسته از افراد نقل می‌کند و با استنناد به آن روایات و بررسی سندی آن، نتیجه می‌گیرد که طنز نسبت به این افراد اشکالی ندارد (ص۱۳۱-۱۳۷) او در ادامه به افرادی اشاره می‌کند که دارای آبرو و ویژگی‌های عقیدتی سالم هستند. نویسنده با استناد به آیات قرآن ([[آیه ۵۸ سوره احزاب]] و [[آیه ۳۰ سوره حج]]) و تعدادی از روایات درباره حرمت توهین و تحقیر مؤمن و نیز اطلاق ادله احترام مؤمن، نتیجه می‌گیرد سوژه طنز قرار دادن مؤمن جایز نیست (ص۱۳۸ - ۱۴۴).


=== طنز درباره اقوام و اصناف===
=== طنز درباره اقوام و اصناف===


در فصل دهم، نویسنده به موضوع طنز در مورد گروه‌ها و اقوام مختلف می‌پردازد و سوال می‌کند که اگر صنفی مثل پزشکان، معلمان، یا طایفه‌ای مثل ترک‌ها یا لرها سوژه طنز قرار گیرند، حکم فقهی آن چیست؟ او ابتدا به نقل از شیخ انصاری می‌گوید استفاده از الفاظ عمومی مانند «همه» یا «تمام» ممکن است حرام باشد، چون اهانت به کل یک صنف یا قوم محسوب می‌شود و باعث آزار مؤمنان خواهد شد. او سپس با استناد به کلام صاحب جواهر می‌نویسد که اگر از الفاظ عام استفاده نشود و قرینه وجود داشته باشد که نشان‌دهنده قصد اشاره به کل گروه نباشد، ممکن است چنین طنزپردازی اشکال نداشته باشد و روایتی از امام باقر(ع) را مؤید این حکم ذکر کرده است. نویسنده در نهایت نتیجه می‌گیرد که در هنگام طنزپردازی درباره گروه‌ها باید از کلمه «بعضی» استفاده شود تا اهانت کلی به همه افراد آن صنف یا طایفه محسوب نشود (ص۱۴۵ -۱۴۸).
در فصل دهم، نویسنده به موضوع طنز در مورد گروه‌ها و اقوام مختلف می‌پردازد و ابتدا به نقل از شیخ انصاری می‌گوید استفاده از الفاظ عمومی مانند «همه» یا «تمام» ممکن است حرام باشد، چون اهانت به کل یک صنف یا قوم محسوب می‌شود و باعث آزار مؤمنان خواهد شد. او سپس با استناد به کلام صاحب جواهر می‌نویسد که اگر از الفاظ عام استفاده نشود و قرینه وجود داشته باشد که نشان‌دهنده قصد اشاره به کل گروه نباشد، ممکن است چنین طنزپردازی اشکال نداشته باشد و روایتی از امام باقر(ع) را مؤید این حکم ذکر کرده است (ص۱۴۵ -۱۴۸).


==تزاحم دو مصلحت درباره طنز==
==تزاحم دو مصلحت درباره طنز==