کاربر:Mojtaba61.Abedini/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
==روش شناسی== | ==روش شناسی== | ||
نویسنده تلاش کرده است موضوع غنا را از منظر تاریخی (صفحه ۵۶)، همراه با استناد به دلایل فقهی شامل آیات، روایات و اجماع (صفحات ۹۲ تا ۱۱۱)، و همچنین از جنبههای لغوی (صفحه ۲۳) و اصطلاحی (صفحه ۲۷) مورد بررسی قرار دهد. او علاوه بر این، با استفاده از قواعد اصولی نظیر حمل بر تقیه در تحلیل روایات (صفحه ۱۲۷)، جمع عرفی (صفحه ۱۳۰)، و مباحث خاص و عام و نیز نظرات فقهای متقدمین و متاخر، برای بدست آوردن نتیجه | نویسنده تلاش کرده است موضوع غنا را از منظر تاریخی (صفحه ۵۶)، همراه با استناد به دلایل فقهی شامل آیات، روایات و اجماع (صفحات ۹۲ تا ۱۱۱)، و همچنین از جنبههای لغوی (صفحه ۲۳) و اصطلاحی (صفحه ۲۷) مورد بررسی قرار دهد. او علاوه بر این، با استفاده از قواعد اصولی نظیر حمل بر تقیه در تحلیل روایات (صفحه ۱۲۷)، جمع عرفی (صفحه ۱۳۰)، و مباحث خاص و عام و نیز نظرات فقهای متقدمین و متاخر، برای بدست آوردن نتیجه بهتر، بهره جسته است. | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
==ادله قائلین به حرمت غنا== | ==ادله قائلین به حرمت غنا== | ||
نویسنده در این قسمت ادله قائلین به حرمت غنا را با دلائل فقهی اجماع، آیات و روایات بیان میکند: | |||
===اجماع=== | ===اجماع=== | ||
نویسنده ابتدا به دلایل قائلین به حرمت غنا پرداخته و بیان میکند که فقهایی که نفس غنا را حرام دانستهاند، به اجماع، آیات و اخبار استناد کردهاند. وی در ابتدا به اجماع اشاره کرده و با بهرهگیری از نظرات فقهایی مانند ملا احمد نراقی، صاحب جواهر و شیخ انصاری توضیح میدهد که این فقها به اجماع در حرمت غنا باور دارند. | نویسنده ابتدا به دلایل قائلین به حرمت غنا پرداخته و بیان میکند که فقهایی که نفس غنا را حرام دانستهاند، به اجماع، آیات و اخبار استناد کردهاند. وی در ابتدا به اجماع اشاره کرده و با بهرهگیری از نظرات فقهایی مانند ملا احمد نراقی، صاحب جواهر و شیخ انصاری توضیح میدهد که این فقها به اجماع در حرمت غنا باور دارند. | ||
خط ۴۰: | خط ۴۱: | ||
۱- وجود فقهایی که قائل به حرمت غنا نیستند، | ۱- وجود فقهایی که قائل به حرمت غنا نیستند، | ||
۲- اینکه اجماع مورد ادعا، اجماع مدرکی است نه تعبدی، | ۲- اینکه اجماع مورد ادعا، اجماع مدرکی است نه تعبدی، | ||
۳- | ۳- ملاک حجیت اجماع تعبدی، کاشفیت از رأی معصوم است نه صرف اجماع، و در چنین مواردی مشخص نیست اجماع کاشفیت و اعتبار داشته باشد (ص ۹۰ - ۹۲). | ||
===آیات === | ===آیات === | ||
خط ۶۵: | خط ۶۶: | ||
نویسنده در ادامه بررسی حرمت غنا در آیات، به برخی از آیات اشاره کرده و در آغاز بحث بیان میکند که این آیات دلالتی بر حرمت غنا ندارند (ص ۱۰۹ - ۱۱۱). | نویسنده در ادامه بررسی حرمت غنا در آیات، به برخی از آیات اشاره کرده و در آغاز بحث بیان میکند که این آیات دلالتی بر حرمت غنا ندارند (ص ۱۰۹ - ۱۱۱). | ||
===روایات=== | |||
نویسنده سومین دلیل بر حرمت غنا را روایات میداند. او ابتدا با استناد به نظرات شیخ انصاری، فخر محققین در ایضاح و صاحب جواهر، بیان میکند که این آنان به تواتر یا مستفیض بودن اخبار در حرمت غنا معتقد هستند. نویسنده پنج روایت را در مورد حرمت غنا ذکر کرده و پس از تحلیل و بررسی این روایات و رد برخی از آنها، نتیجه میگیرد که غنا به دلیل لهو و باطل بودن حرام است. اگر میان صوت لهوی و باطل در نسب اربعه رابطه تساوی برقرار باشد، که این نظر قویتر نیز به نظر میرسد، میتوان گفت غنا همان صوت لهوی و باطل است. بنابراین، صوت لهوی حرام بوده و در نتیجه غنا نیز که نوعی صوت لهوی است، حرام میباشد (ص۱۱۱-۱۱۹). | نویسنده سومین دلیل بر حرمت غنا را روایات میداند. او ابتدا با استناد به نظرات شیخ انصاری، فخر محققین در ایضاح و صاحب جواهر، بیان میکند که این آنان به تواتر یا مستفیض بودن اخبار در حرمت غنا معتقد هستند. نویسنده پنج روایت را در مورد حرمت غنا ذکر کرده و پس از تحلیل و بررسی این روایات و رد برخی از آنها، نتیجه میگیرد که غنا به دلیل لهو و باطل بودن حرام است. اگر میان صوت لهوی و باطل در نسب اربعه رابطه تساوی برقرار باشد، که این نظر قویتر نیز به نظر میرسد، میتوان گفت غنا همان صوت لهوی و باطل است. بنابراین، صوت لهوی حرام بوده و در نتیجه غنا نیز که نوعی صوت لهوی است، حرام میباشد (ص۱۱۱-۱۱۹). | ||
خط ۷۵: | خط ۷۶: | ||
نویسنده بر این باور است که اصلیترین دلیل حرمت غنا، روایات است. او تأکید میکند که در استناد به روایات، علاوه بر بررسی سند و جهت صدور، باید روایات معارض نیز مورد توجه قرار گیرند. در این زمینه به فقهایی همچون صاحب جواهر، فیض کاشانی، نراقی، صاحب حدایق و امام خمینی اشاره میکند که بیشتر به بررسی تعارض در روایات مربوط به غنا پرداختهاند (ص۱۲۵-۱۲۶). سپس به روایاتی که درباره خرید و فروش مغنیه با یکدیگر تعارض دارند را مطرح کرده و به جمعبندی این روایات میپردازد (ص۱۲۵-۱۳۱). | نویسنده بر این باور است که اصلیترین دلیل حرمت غنا، روایات است. او تأکید میکند که در استناد به روایات، علاوه بر بررسی سند و جهت صدور، باید روایات معارض نیز مورد توجه قرار گیرند. در این زمینه به فقهایی همچون صاحب جواهر، فیض کاشانی، نراقی، صاحب حدایق و امام خمینی اشاره میکند که بیشتر به بررسی تعارض در روایات مربوط به غنا پرداختهاند (ص۱۲۵-۱۲۶). سپس به روایاتی که درباره خرید و فروش مغنیه با یکدیگر تعارض دارند را مطرح کرده و به جمعبندی این روایات میپردازد (ص۱۲۵-۱۳۱). | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
در ادامه، به دیدگاه فقها درباره حکم غنا پرداخته و نظرات شیخ الطایفه، محقق کرکی، مقدس اردبیلی، شهید ثانی، علامه حلی، شیخ انصاری، امام خمینی، محمدتقی خوانساری و همچنین دیدگاه مراجع معاصر را در این زمینه ذکر میکند (ص ۱۳۵ - ۱۳۸). | در ادامه، به دیدگاه فقها درباره حکم غنا پرداخته و نظرات شیخ الطایفه، محقق کرکی، مقدس اردبیلی، شهید ثانی، علامه حلی، شیخ انصاری، امام خمینی، محمدتقی خوانساری و همچنین دیدگاه مراجع معاصر را در این زمینه ذکر میکند (ص ۱۳۵ - ۱۳۸). | ||
==نظر فیض کاشانی و محقق سبزواری درباره غنا== | |||
نویسنده پس از بیان حکم حرمت غنا، به بررسی دیدگاه فقهایی نظیر فیض کاشانی و محقق سبزواری میپردازد که در حرمت اصل غنا شبهه کرده و معتقد بودند غنا تنها در صورتی که همراه با محرمات باشد، حرام است. او همچنین به نظرات شیخ انصاری و امام خمینی در دفاع از دیدگاه فیض اشاره میکند. به اعتقاد نویسنده، آنچه به این دو محدث نسبت داده شده که در صورت لهوی بودن غنا تفصیل قائل شدهاند، از برخی عباراتشان قابل برداشت است، اما باید اذعان داشت که توجیه دقیق کلام این دو بزرگوار امری دشوار به نظر میرسد. (ص ۱۳۸ - ۱۴۴). | نویسنده پس از بیان حکم حرمت غنا، به بررسی دیدگاه فقهایی نظیر فیض کاشانی و محقق سبزواری میپردازد که در حرمت اصل غنا شبهه کرده و معتقد بودند غنا تنها در صورتی که همراه با محرمات باشد، حرام است. او همچنین به نظرات شیخ انصاری و امام خمینی در دفاع از دیدگاه فیض اشاره میکند. به اعتقاد نویسنده، آنچه به این دو محدث نسبت داده شده که در صورت لهوی بودن غنا تفصیل قائل شدهاند، از برخی عباراتشان قابل برداشت است، اما باید اذعان داشت که توجیه دقیق کلام این دو بزرگوار امری دشوار به نظر میرسد. (ص ۱۳۸ - ۱۴۴). | ||
نویسنده پس از پایان بررسی دلایل حرمت غنا، به دلایل طرفداران حلیت غنا میپردازد. او بیان میکند که این گروه معتقدند غنا به خودی خود حرام نیست، مگر زمانی که با شرایطی همراه باشد که آن را حرام میکند. این شرایط شامل حضور مرد نامحرم در کنار زن خواننده، استفاده از آلات موسیقی همراه با غنا، و اجرای غنا برای برپایی مجالس لهو و لعب است. نویسنده با ارائه دلایلی، استدلالهای طرفداران حلیت غنا را رد میکند (ص۱۴۴-۱۵۰).(ص۱۴۴ - ۱۵۰) | نویسنده پس از پایان بررسی دلایل حرمت غنا، به دلایل طرفداران حلیت غنا میپردازد. او بیان میکند که این گروه معتقدند غنا به خودی خود حرام نیست، مگر زمانی که با شرایطی همراه باشد که آن را حرام میکند. این شرایط شامل حضور مرد نامحرم در کنار زن خواننده، استفاده از آلات موسیقی همراه با غنا، و اجرای غنا برای برپایی مجالس لهو و لعب است. نویسنده با ارائه دلایلی، استدلالهای طرفداران حلیت غنا را رد میکند (ص۱۴۴-۱۵۰).(ص۱۴۴ - ۱۵۰) | ||
==مستثنیات حرمت غنا== | |||
به نظر نویسنده، برخی تصور کردهاند که با توجه به روایاتی که گریه در مرثیهها را پسندیده دانستهاند و اخباری که قرائت قرآن با صوت زیبا را مستحب شمردهاند، حکم غنا در مراثی از حکم کلی حرمت غنا مستثنی شده است. که در این قسمت بدان اشاره میشود. | |||
نویسنده به موضوع استثنای حرمت غنا پرداخته و به بررسی غنا در مراثی و قرآن میپردازد. او ابتدا به غنا در مرثیه اشاره کرده و بیان میکند که مقدس اردبیلی با ارائه دلایلی، غنا در مراثی را از حرمت غنا مستثنی دانسته است. با این حال، نویسنده با رد دلایل مقدس اردبیلی معتقد است که غنا در مراثی از نظر موضوعی از بحث غنا جداست، نه از نظر حکم | ===غنا در مراثی=== | ||
نویسنده به موضوع استثنای حرمت غنا پرداخته و به بررسی غنا در مراثی و قرآن میپردازد. او ابتدا به غنا در مرثیه اشاره کرده و بیان میکند که مقدس اردبیلی با ارائه دلایلی، غنا در مراثی را از حرمت غنا مستثنی دانسته است. با این حال، نویسنده با رد دلایل مقدس اردبیلی معتقد است که غنا در مراثی از نظر موضوعی از بحث غنا جداست، نه از نظر حکم. | |||
===غنا در قرآن=== | |||
نویسنده در ادامه به موضوع استثنا بودن حرمت غنا در قرآن پرداخته و این نظر را به محقق سبزواری نسبت میدهد که با استناد به روایات متعدد، حرمت غنا در قرآن را استثنا کرده است. نویسنده در نقد دیدگاه سبزواری بیان میکند که روایات مورد استناد از نظر سند دارای اشکال هستند و محتوای آنها نیز به لهو و لعب اشارهای ندارد. به باور نویسنده، این مسئله همانند غنای در مراثی موضوعاً خارج است، زیرا غنای حرام در اینجا مطرح نیست (ص۱۵۴ - ۱۵۷). | |||
==غنای مجاز== | |||
نویسنده به بررسی غناهای مجاز پرداخته و بیان میکند که مشهور فقها برخی از انواع غنا را از حکم حرمت استثنا کردهاند. این موارد عبارتاند از: | نویسنده به بررسی غناهای مجاز پرداخته و بیان میکند که مشهور فقها برخی از انواع غنا را از حکم حرمت استثنا کردهاند. این موارد عبارتاند از: | ||
۱- | ۱- حُداء | ||
۲- غنای در عروسی | ۲- غنای در عروسی | ||
===حداء=== | |||
در مورد حداء، نویسنده به نظر محقق سبزواری اشاره میکند که معتقد است مشهور فقها حداء را استثنا کردهاند و روایتی از پیامبر اکرم (ص) نیز در تأیید این استثنا نقل شده است. اما نویسنده به سند و دلالت این حدیث اشکال وارد کرده و نظر امام خمینی را مطرح میکند که استثنا در حداء را نپذیرفته است. به باور نویسنده، حداء اساساً از موضوع غنا خارج است و نیازی به استثنا از حکم غنا ندارد. | در مورد حداء، نویسنده به نظر محقق سبزواری اشاره میکند که معتقد است مشهور فقها حداء را استثنا کردهاند و روایتی از پیامبر اکرم (ص) نیز در تأیید این استثنا نقل شده است. اما نویسنده به سند و دلالت این حدیث اشکال وارد کرده و نظر امام خمینی را مطرح میکند که استثنا در حداء را نپذیرفته است. به باور نویسنده، حداء اساساً از موضوع غنا خارج است و نیازی به استثنا از حکم غنا ندارد. | ||
===غنای در عروسی=== | |||
در خصوص غنای در عروسی، مشهور فقها آن را به شرط رعایت مواردی مانند حضور نداشتن نامحرم، استفاده نکردن از آلات موسیقی و پرهیز از گفتن حرفهای باطل، از حرمت غنا استثنا کردهاند. این فقها به روایاتی برای تأیید نظر خود استناد کردهاند، اما نویسنده معتقد است که سند این روایات معتبر نیست و شهرتی که ضعف سند را جبران کند نیز ثابت نشده است. همچنین اشاره میکند که شیخ مفید، سید قاضی، صاحب ایضاح و صاحب تذکره، غنا در عروسیها را منع کردهاند. | در خصوص غنای در عروسی، مشهور فقها آن را به شرط رعایت مواردی مانند حضور نداشتن نامحرم، استفاده نکردن از آلات موسیقی و پرهیز از گفتن حرفهای باطل، از حرمت غنا استثنا کردهاند. این فقها به روایاتی برای تأیید نظر خود استناد کردهاند، اما نویسنده معتقد است که سند این روایات معتبر نیست و شهرتی که ضعف سند را جبران کند نیز ثابت نشده است. همچنین اشاره میکند که شیخ مفید، سید قاضی، صاحب ایضاح و صاحب تذکره، غنا در عروسیها را منع کردهاند. | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۱۰: | ||
(ص ۱۵۷ تا ۱۶۰). | (ص ۱۵۷ تا ۱۶۰). | ||
==حکم غنا در موارد مشکوک == | |||
نویسنده در ادامه بحث به حکم غنا در موارد مشکوک میپردازد و توضیح میدهد که اگر شک در موضوع یا مصداق وجود داشته باشد، مانند مواردی که حرمت غنا و آواز به طور قطعی مشخص نشده است، شنیدن آن از نظر شرعی اشکالی ندارد. این به دلیل قاعده حلیت و اصل برائت است، زیرا در اینجا شک در اصل تکلیف وجود دارد و به همین دلیل به اصل برائت رجوع میشود. حتی اگر شک مفهومی هم مطرح باشد، حکم به حلیت داده میشود. به همین دلیل، چه شک موضوعی باشد و چه مفهومی، غنا حلال تلقی میشود. صاحب جواهر نیز همین نظر را تأیید کرده است. اما اگر یقین به امتثال نهی حرمت متیقن حاصل نشد، چون فراق ذمه حاصل نگردیده اینجا باید از باب مقدمه از همگی اجتناب کرد (ص۱۶۰ - ۱۶۲). | نویسنده در ادامه بحث به حکم غنا در موارد مشکوک میپردازد و توضیح میدهد که اگر شک در موضوع یا مصداق وجود داشته باشد، مانند مواردی که حرمت غنا و آواز به طور قطعی مشخص نشده است، شنیدن آن از نظر شرعی اشکالی ندارد. این به دلیل قاعده حلیت و اصل برائت است، زیرا در اینجا شک در اصل تکلیف وجود دارد و به همین دلیل به اصل برائت رجوع میشود. حتی اگر شک مفهومی هم مطرح باشد، حکم به حلیت داده میشود. به همین دلیل، چه شک موضوعی باشد و چه مفهومی، غنا حلال تلقی میشود. صاحب جواهر نیز همین نظر را تأیید کرده است. اما اگر یقین به امتثال نهی حرمت متیقن حاصل نشد، چون فراق ذمه حاصل نگردیده اینجا باید از باب مقدمه از همگی اجتناب کرد (ص۱۶۰ - ۱۶۲). | ||
==حکم نوار و گرامافون== | ==حکم نوار و گرامافون== | ||
نویسنده در این بخش بیان میکند که برخی معتقدند غنای حرامی که از وسایل جدید مانند ضبط صوت یا تلویزیون شنیده میشود، چون صدای خود انسان نیست بلکه شبیه به صدای اوست، از حرمت غنا خارج بوده و شامل دلایل حرمت نمیشود. اما نویسنده این نظر را نقد میکند و معتقد است که تفاوتی بین آواز مستقیم انسان و صدایی که از وسایل پخش میشود وجود ندارد. او بر این باور است که وقتی ملاک لهو بودن قطعی است، این ویژگی در نوار هم وجود دارد. | نویسنده در این بخش بیان میکند که برخی معتقدند غنای حرامی که از وسایل جدید مانند ضبط صوت یا تلویزیون شنیده میشود، چون صدای خود انسان نیست بلکه شبیه به صدای اوست، از حرمت غنا خارج بوده و شامل دلایل حرمت نمیشود. اما نویسنده این نظر را نقد میکند و معتقد است که تفاوتی بین آواز مستقیم انسان و صدایی که از وسایل پخش میشود وجود ندارد. او بر این باور است که وقتی ملاک لهو بودن قطعی است، این ویژگی در نوار هم وجود دارد. | ||
این منصوص العله است که با یافتن قطع به ملاک، جاری میشود البته در صورتی که تنقیح مناط قطعی باشد نه ظنی (ص۱۶۲ - ۱۶۳). | این منصوص العله است که با یافتن قطع به ملاک، جاری میشود البته در صورتی که تنقیح مناط قطعی باشد نه ظنی (ص۱۶۲ - ۱۶۳). | ||
==حکم آلات موسیقی== | ==حکم آلات موسیقی== | ||
خط ۱۱۶: | خط ۱۲۱: | ||
وی پس از تقسیم بندی آلات موسیقی به آلات مشترکه و مختصه و تعریف هر یک از آن دو، میگوید خرید و فروش آلات مشترک جایز است چرا که اکثر لوازم زندگی گونهای هست که مصرف حلال دارد البته در هنگام خرید باید بصورت ارتکازی عدم قصد منافع محرمه را داشته باشدبر خلاف آلات مختصه که مصرف در حرام دارد. | وی پس از تقسیم بندی آلات موسیقی به آلات مشترکه و مختصه و تعریف هر یک از آن دو، میگوید خرید و فروش آلات مشترک جایز است چرا که اکثر لوازم زندگی گونهای هست که مصرف حلال دارد البته در هنگام خرید باید بصورت ارتکازی عدم قصد منافع محرمه را داشته باشدبر خلاف آلات مختصه که مصرف در حرام دارد. | ||
و اگر در روایت پیامبر(ص) نی زدن حرام دانسته شده (خواه نی از آلات مختصه باشد یا مشترکه) در اینجا باید قائل به انصراف شویم بدین منظور که در زمان حضرت(ص) غلبه در حرام بوده و اگر امروزه از آلات مشترکه شمرده شود مصرف حلال هم خواهد اشت (ص۱۶۳ - ۱۶۵). نویسنده در ادامه به بررسی غنا از دیدگاه چهار مذهب فقهی میپردازد (ص ۱۶۵ - ۱۶۸). | و اگر در روایت پیامبر(ص) نی زدن حرام دانسته شده (خواه نی از آلات مختصه باشد یا مشترکه) در اینجا باید قائل به انصراف شویم بدین منظور که در زمان حضرت(ص) غلبه در حرام بوده و اگر امروزه از آلات مشترکه شمرده شود مصرف حلال هم خواهد اشت (ص۱۶۳ - ۱۶۵). نویسنده در ادامه به بررسی غنا از دیدگاه چهار مذهب فقهی میپردازد (ص ۱۶۵ - ۱۶۸). | ||
==فصل چهارم: خاتمه و نتیجه== | ==فصل چهارم: خاتمه و نتیجه== | ||
در این فصل، نویسنده به بررسی موضوعاتی مرتبط با غنا و موسیقی بهعنوان «خاتمه و نتیجه» میپردازد. مباحثی مانند تأثیرات موسیقی، موسیقیدرمانی، محتوای موسیقی، آثار موسیقی حرام و موارد دیگر در صفحات ۱۶۹ تا ۱۸۹ مطرح شدهاند. | در این فصل، نویسنده به بررسی موضوعاتی مرتبط با غنا و موسیقی بهعنوان «خاتمه و نتیجه» میپردازد. مباحثی مانند تأثیرات موسیقی، موسیقیدرمانی، محتوای موسیقی، آثار موسیقی حرام و موارد دیگر در صفحات ۱۶۹ تا ۱۸۹ مطرح شدهاند. | ||
بخش دوم: رقص در اسلام | ==بخش دوم: رقص در اسلام == | ||
==تاریخچه رقص و حکم انواع رقص== | |||
نویسنده فصل اول این بخش را به بررسی تاریخچه رقص اختصاص داده است (ص۱۹۳ - ۲۰۸). | نویسنده فصل اول این بخش را به بررسی تاریخچه رقص اختصاص داده است (ص۱۹۳ - ۲۰۸). | ||
در فصل دوم بخش دوم، نویسنده به بررسی انواع رقص و احکام مرتبط با آن پرداخته است. او در این بخش، رقصها را در فرهنگهای مختلف مورد توجه قرار داده و آنها را به دو گروه کلی رقصهای مجاز و رقصهای حرام تقسیم کرده است. نویسنده پس از قرار دادن رقصهای کودکانه، محلی، بومی و ورزشی در دسته رقصهای مجاز؛ و رقصهای صوفیانه، رقصهای مبتذل و رقصهای شادی در دسته رقصهای حرام، حکم شرعی هر یک را بر اساس نظرات مراجع عظام ارائه کرده است. (ص۲۰۹ -۲۳۱). | در فصل دوم بخش دوم، نویسنده به بررسی انواع رقص و احکام مرتبط با آن پرداخته است. او در این بخش، رقصها را در فرهنگهای مختلف مورد توجه قرار داده و آنها را به دو گروه کلی رقصهای مجاز و رقصهای حرام تقسیم کرده است. نویسنده پس از قرار دادن رقصهای کودکانه، محلی، بومی و ورزشی در دسته رقصهای مجاز؛ و رقصهای صوفیانه، رقصهای مبتذل و رقصهای شادی در دسته رقصهای حرام، حکم شرعی هر یک را بر اساس نظرات مراجع عظام ارائه کرده است. (ص۲۰۹ -۲۳۱). | ||
==مسائل مختلف رقص== | |||
نویسنده در صفحات ۲۳۱ تا ۲۳۳ به تعریف رقص از دیدگاه مراجع تقلید پرداخته و احکام مربوط به آن را از نظر مراجع عظام بیان کرده است (ص ۲۳۱ - ۲۳۳). | نویسنده در صفحات ۲۳۱ تا ۲۳۳ به تعریف رقص از دیدگاه مراجع تقلید پرداخته و احکام مربوط به آن را از نظر مراجع عظام بیان کرده است (ص ۲۳۱ - ۲۳۳). | ||
وی همچنین به موضوع رقص زن برای زن، رقص در میان محارم و رقص عروس و داماد اشاره میکند و حکم شرعی آنرا از دیدگاه مراجع عظام در صفحات ۲۳۴ تا ۲۳۵ بیان میکند. | وی همچنین به موضوع رقص زن برای زن، رقص در میان محارم و رقص عروس و داماد اشاره میکند و حکم شرعی آنرا از دیدگاه مراجع عظام در صفحات ۲۳۴ تا ۲۳۵ بیان میکند. | ||
نویسنده در فصل سوم بخش دوم، با استناد به آیات و روایات گوناگون، دلایل حرمت رقص از منظر قرآن و احادیث را بررسی کرده و سپس به تفاوت میان موسیقی و رقص میپردازد (ص ۲۳۶-۲۷۰). | نویسنده در فصل سوم بخش دوم، با استناد به آیات و روایات گوناگون، دلایل حرمت رقص از منظر قرآن و احادیث را بررسی کرده و سپس به تفاوت میان موسیقی و رقص میپردازد (ص ۲۳۶-۲۷۰). |