کاربر:Mojtaba61.Abedini/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه فقه معاصر
Mojtaba61.Abedini (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Mojtaba61.Abedini (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:


نویسنده در پایان فصل دوم به موضوع اقسام صدای زن در هنگام خوانندگی می‌پردازد. او با تکرار مباحث گذشته، به مسئله تغییر صدای زن به صدای بم، صدای مردان و همچنین صدای کودکانه اشاره می‌کند. در این بخش، نویسنده بدون ذکر فقهی موضوع، مساله را پایان می‌دهد (ص ۶۱).
نویسنده در پایان فصل دوم به موضوع اقسام صدای زن در هنگام خوانندگی می‌پردازد. او با تکرار مباحث گذشته، به مسئله تغییر صدای زن به صدای بم، صدای مردان و همچنین صدای کودکانه اشاره می‌کند. در این بخش، نویسنده بدون ذکر فقهی موضوع، مساله را پایان می‌دهد (ص ۶۱).
==اقوال فقها در حرمت غنا و دلائل آن ==
نویسنده در فصل سوم به بررسی فقهی خوانندگی زن می‌پردازد. او پس از بیان دیدگاه فقهای سنت، به دیدگاه اکثر فقهای شیعه اشاره می‌کند و می‌نویسد که فقهای شیعه درباره حرمت غنا اتفاق نظر دارند. با این حال، در مورد اینکه این حرمت غنا ذاتی است یا به خاطر عوامل خارجی، بین فقها اختلاف نظر وجود دارد.
نویسنده سه دیدگاه را مطرح می‌کند:
۱. حرمت ذاتی غنا
۲. حرمت به خاطر عوامل خارجی
۳. تفصیل بین غنای لهوی و غیر لهوی
او به بحث درباره این سه دیدگاه می‌پردازد (ص ۶۲-۶۶).
نويسنده می‌نويسد:
اکثریت فقهای شیعه درباره خوانندگی زن، با شهرتی که نزدیک به اجماع می‌داند، به حرمت ذاتی غنا قائل شده است. به عنوان نمونه، نظر فقهی ۲۸ نفر از فقهای شیعه از آغاز غیبت کبری تا عصر کنونی بیان می‌شود (ص ۶۷ - ۷۵).
نویسنده در صفحه ۷۵ به بررسی ادله حرمت خوانندگی زن با استناد به آیات، روایات، اجماع و عقل می‌پردازد. وی قبل از ورود به بحث، با طرح این سوال که چرا در قرآن به‌صراحت درباره حرمت غنای زن چیزی بیان نشده، سعی کرده با قاعده اشتراک تکلیف بین زنان و مردان و نیز استعمال لفظ مذکر در معنای اعم، با استناد به کلام جوادی آملی به این سوال پاسخ دهد (ص ۷۵ - ۸۰).
==دلائل حرمت ذاتی غنا==
نویسنده در ص ۷۵ به بررسی ادله حرمت خوانندگی زن با استناد به آیات، روایات، اجماع و عقل می‌پردازد.
===آیات===
به باور او، چون در آیات قرآن از لفظ غنا استفاده نشده و امر و نهی خاصی صریحاً به آن تعلق نگرفته، تمسک‌کنندگان به این آیات به واسطه روایات در این باب بر حرمت غنا کمک گرفته‌اند. در آیات قرآن الفاظی مانند قول زور، باطل و لهو الحدیث آمده که طبق نظر مفسران و روایات رسیده از ائمه(ع) بر غنا و خوانندگی تطبیق می‌شود.
نویسنده در ادامه، آیات ۶ لقمان، ۳۰ حج، ۷۲ فرقان و ۳ مؤمنون را از دیدگاه لغویون، مفسران، فقها و روایات وارده (با تحلیل سندی) مورد بررسی قرار می‌دهد و در پایان مباحث، بر حرمت غنا نتیجه‌گیری می‌کند. او همچنین به کسانی که قائل به عدم اتمام آیات و روایات بر حرمت غنا هستند، پاسخ می‌دهد (ص ۸۰ - ۹۹).

نسخهٔ ‏۱۰ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۰۱

بسم الله الرحمن الرحیم

بررسی فقهی خوانندگی زن در جامعه اسلامی

نویسنده در فصل اول به کلیات مباحثی مانند تبیین مسئله، ضرورت پژوهش و هدف از نگارش کتاب پرداخته است (ص ۱۲-۱۳). در فصل دوم، ابتدا به مفهوم‌شناسی غنا، شامل مفهوم لغوی و اصطلاحی، ارکان تشکیل‌دهنده خوانندگی زن، ترجیح و طرب پرداخته شده است (ص ۱۴-۴۲).


بررسی اعتبار طرب فعلی یا شأنی

نویسنده در فصل دوم به بررسی اعتبار طرب فعلی یا شأنی در صدق خوانندگی زن می‌پردازد. او با استناد به نظر اکثر فقهای شیعه، از جمله شیخ انصاری، سید، خوانساری، امام خمینی، خامنه‌ای، بهجت و دیگران، به معتبر دانستن طرب شأنی اشاره می‌کند (ص ۴۲-۴۶).


معیار تشخیص مطرب بودن صدای زن

نویسنده در زیر تیتر (معیار تشخیص مطرب بودن صدای زن) به این موضوع می‌پردازد که آیا این معیار، مردم، عرف متدینین، عرف خاص، یا شخص مکلف است. او نظر فقها را به چند دسته تقسیم کرده و بدون آنکه نظری بدهد، کلام فقهایی نظیر صاحب جواهر، شیخ انصاری، خویی، گلپایگانی، صافی گلپایگانی، خامنه‌ای و مکارم را نقل می‌کند (ص ۴۶-۴۹).


ملاک صدق غنا

همچنین، نویسنده در زیر تیتر (ملاک صدق غنا) به این موضوع اشاره می‌کند که آیا ملاک غنا صوت است یا کلام. او با استناد به نظر اکثر فقهای معاصر، غنا را کیفیتی در صدا می‌داند که شامل ترجیح طرب‌انگیز است و در حرام بودن آن، فرقی نمی‌بیند که شعر باشد یا نثر، مرثیه، قرآن یا دعا (ص ۴۹-۵۲).


غنا با صدای زن

نویسنده در ابتدا به تفاوت بین صدای زن و خوانندگی زن می‌پردازد و می‌نویسد: بر اساس کلمات فقهایی مانند فاضل لنکرانی، نوری همدانی و خامنه‌ای، آوازهای مرجع و طرب‌انگیز زن حرام است، نه صرفاً صدای زن.

سپس، نویسنده با استناد به برخی کتب فقهی، صوت زن را به دو دسته تقسیم می‌کند: ۱. حرمت اظهار صدای زن به‌طور مطلق و حرمت استماع آن ۲. حرمت اظهار صوت زن به‌صورت مهیج و حرمت استماع آن به قصد لذت.

نویسنده قول دوم را با استناد به کلمات فقهای معاصر و برخی روایات، مشهور می‌داند (ص ۵۲-۶۱).


نویسنده در پایان فصل دوم به موضوع اقسام صدای زن در هنگام خوانندگی می‌پردازد. او با تکرار مباحث گذشته، به مسئله تغییر صدای زن به صدای بم، صدای مردان و همچنین صدای کودکانه اشاره می‌کند. در این بخش، نویسنده بدون ذکر فقهی موضوع، مساله را پایان می‌دهد (ص ۶۱).

اقوال فقها در حرمت غنا و دلائل آن

نویسنده در فصل سوم به بررسی فقهی خوانندگی زن می‌پردازد. او پس از بیان دیدگاه فقهای سنت، به دیدگاه اکثر فقهای شیعه اشاره می‌کند و می‌نویسد که فقهای شیعه درباره حرمت غنا اتفاق نظر دارند. با این حال، در مورد اینکه این حرمت غنا ذاتی است یا به خاطر عوامل خارجی، بین فقها اختلاف نظر وجود دارد.

نویسنده سه دیدگاه را مطرح می‌کند: ۱. حرمت ذاتی غنا ۲. حرمت به خاطر عوامل خارجی ۳. تفصیل بین غنای لهوی و غیر لهوی

او به بحث درباره این سه دیدگاه می‌پردازد (ص ۶۲-۶۶).

نويسنده می‌نويسد: اکثریت فقهای شیعه درباره خوانندگی زن، با شهرتی که نزدیک به اجماع می‌داند، به حرمت ذاتی غنا قائل شده است. به عنوان نمونه، نظر فقهی ۲۸ نفر از فقهای شیعه از آغاز غیبت کبری تا عصر کنونی بیان می‌شود (ص ۶۷ - ۷۵).

نویسنده در صفحه ۷۵ به بررسی ادله حرمت خوانندگی زن با استناد به آیات، روایات، اجماع و عقل می‌پردازد. وی قبل از ورود به بحث، با طرح این سوال که چرا در قرآن به‌صراحت درباره حرمت غنای زن چیزی بیان نشده، سعی کرده با قاعده اشتراک تکلیف بین زنان و مردان و نیز استعمال لفظ مذکر در معنای اعم، با استناد به کلام جوادی آملی به این سوال پاسخ دهد (ص ۷۵ - ۸۰).

دلائل حرمت ذاتی غنا

نویسنده در ص ۷۵ به بررسی ادله حرمت خوانندگی زن با استناد به آیات، روایات، اجماع و عقل می‌پردازد.

آیات

به باور او، چون در آیات قرآن از لفظ غنا استفاده نشده و امر و نهی خاصی صریحاً به آن تعلق نگرفته، تمسک‌کنندگان به این آیات به واسطه روایات در این باب بر حرمت غنا کمک گرفته‌اند. در آیات قرآن الفاظی مانند قول زور، باطل و لهو الحدیث آمده که طبق نظر مفسران و روایات رسیده از ائمه(ع) بر غنا و خوانندگی تطبیق می‌شود.

نویسنده در ادامه، آیات ۶ لقمان، ۳۰ حج، ۷۲ فرقان و ۳ مؤمنون را از دیدگاه لغویون، مفسران، فقها و روایات وارده (با تحلیل سندی) مورد بررسی قرار می‌دهد و در پایان مباحث، بر حرمت غنا نتیجه‌گیری می‌کند. او همچنین به کسانی که قائل به عدم اتمام آیات و روایات بر حرمت غنا هستند، پاسخ می‌دهد (ص ۸۰ - ۹۹).