کاربر:Mojtaba61.Abedini/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

Mojtaba61.Abedini (بحث | مشارکت‌ها)
اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام
برچسب: برگردانده‌شده
Mojtaba61.Abedini (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: برگردانده‌شده
خط ۴: خط ۴:


نویسنده در فصل اول به ادله حرمت غنا بر اساس اجماع، آیات و روایات پرداخته است.
نویسنده در فصل اول به ادله حرمت غنا بر اساس اجماع، آیات و روایات پرداخته است.


===اجماع===
===اجماع===
خط ۳۰: خط ۲۹:
به باور نویسنده، برخی افراد برای جواز غنا دلایل خاصی را بیان کرده‌اند. او به دلایل واضحی که دلالت بر جواز غنا دارد اشاره می‌کند و به خاطر طولانی نشدن بحث، از بررسی سایر ادله صرف‌نظر می‌کند. نویسنده معتقد است که با ارائه ادله واضح، به طریق اولی جواب سایر ادله مشخص می‌شود. او تأکید می‌کند که در میان فقها، هیچ‌کس به جواز مطلق غنا فتوا نداده است، هرچند برخی افراد گمان کرده‌اند که فیض کاشانی و سبزواری چنین نظری دارند، اما او این گمان را مردود می‌داند. او همچنین اشاره می‌کند که در کتاب (غنا، موسیقی) ۲۵ دلیل بر جواز غنا ذکر شده است، اما دلالت اکثر این دلایل بر جواز غنا واضح نیست و از بحث اصلی غنا خارج می‌شود (۱۳۳)
به باور نویسنده، برخی افراد برای جواز غنا دلایل خاصی را بیان کرده‌اند. او به دلایل واضحی که دلالت بر جواز غنا دارد اشاره می‌کند و به خاطر طولانی نشدن بحث، از بررسی سایر ادله صرف‌نظر می‌کند. نویسنده معتقد است که با ارائه ادله واضح، به طریق اولی جواب سایر ادله مشخص می‌شود. او تأکید می‌کند که در میان فقها، هیچ‌کس به جواز مطلق غنا فتوا نداده است، هرچند برخی افراد گمان کرده‌اند که فیض کاشانی و سبزواری چنین نظری دارند، اما او این گمان را مردود می‌داند. او همچنین اشاره می‌کند که در کتاب (غنا، موسیقی) ۲۵ دلیل بر جواز غنا ذکر شده است، اما دلالت اکثر این دلایل بر جواز غنا واضح نیست و از بحث اصلی غنا خارج می‌شود (۱۳۳)
نویسنده در ادامه به بررسی دو روایتی می‌پردازد که به حلیت غنا به‌طور مطلق دلالت دارند. اما وی به بخاطر ضعف سندی و دلالتی و نیز خارج بودن از بحث غنا هر دو روایت را رد می‌کند.(ص۱۳۴-۱۳۷)
نویسنده در ادامه به بررسی دو روایتی می‌پردازد که به حلیت غنا به‌طور مطلق دلالت دارند. اما وی به بخاطر ضعف سندی و دلالتی و نیز خارج بودن از بحث غنا هر دو روایت را رد می‌کند.(ص۱۳۴-۱۳۷)


==غنا در قرائت قرآن==
==غنا در قرائت قرآن==
خط ۳۶: خط ۳۴:


۱. روایاتی که غنا در قرآن را جایز می‌دانند.
۱. روایاتی که غنا در قرآن را جایز می‌دانند.
نویسنده معتقد است که روایات مربوط به ترجیع در قرائت به دلیل اینکه به بلند کردن صدا در هنگام قرائت مربوط می‌شوند و ملازمه‌ای با غنا ندارند، از بحث غنا در قرآن خارج هستند.
نویسنده معتقد است که روایات مربوط به ترجیع در قرائت به دلیل اینکه به بلند کردن صدا در هنگام قرائت مربوط می‌شوند و ملازمه‌ای با غنا ندارند، از بحث غنا در قرآن خارج هستند.


۲. روایاتی که غنا در قرآن را نهی می‌کنند: نویسنده در این بخش به بررسی روایاتی می‌پردازد که صراحتاً بر جواز غنا در قرآن دلالت دارند و به لفظ غنا اشاره کرده‌اند. او تأکید می‌کند که تعداد این روایات بیش از سه روایت نیست و همچنین سند هر سه روایت دارای مشکل است. در نتیجه، نویسنده نتیجه می‌گیرد که دلیلی بر جواز غنا در قرآن وجود ندارد. حتی اگر فرض کنیم که روایتی بر جواز غنا دلالت کند، در برابر روایات متعدد معارض، این روایت کنار گذاشته خواهد شد (ص ۱۳۷-۱۴۳).  
۲. روایاتی که غنا در قرآن را نهی می‌کنند: نویسنده در این بخش به بررسی روایاتی می‌پردازد که صراحتاً بر جواز غنا در قرآن دلالت دارند و به لفظ غنا اشاره کرده‌اند. او تأکید می‌کند که تعداد این روایات بیش از سه روایت نیست و همچنین سند هر سه روایت دارای مشکل است. در نتیجه، نویسنده نتیجه می‌گیرد که دلیلی بر جواز غنا در قرآن وجود ندارد. حتی اگر فرض کنیم که روایتی بر جواز غنا دلالت کند، در برابر روایات متعدد معارض، این روایت کنار گذاشته خواهد شد (ص ۱۳۷-۱۴۳).  
خط ۴۷: خط ۴۵:
حداء به صدای مرجع گفته می شود که ساربان برای حرکت دادن شتر می‌خواند.
حداء به صدای مرجع گفته می شود که ساربان برای حرکت دادن شتر می‌خواند.
به باور نویسنده یکی از قیودی که در تعریف غنا بیان شده بود این بود که غنا صدایی است که موجب تحریک شهوت جنسی می‌شود اگر این قید قابل تطبیق بر حداء باشد در این صورت حدا حرام است و برای تخصیص آن از حکم غنا نیاز به دلیل است و اگر این قید قابل تطبیق بر حدا نباشد یعنی حدا این کیفیت را ایجاد نکند در این صورت حلال است و تخصصاً از حکم غنا خارج است ظاهر این است که حداء موجب تحریک شهوت جنسی نمی‌شود زیرا غرض از خواندن آن سرعت دادن به حرکت شتر است نه تحریک شهوت.
به باور نویسنده یکی از قیودی که در تعریف غنا بیان شده بود این بود که غنا صدایی است که موجب تحریک شهوت جنسی می‌شود اگر این قید قابل تطبیق بر حداء باشد در این صورت حدا حرام است و برای تخصیص آن از حکم غنا نیاز به دلیل است و اگر این قید قابل تطبیق بر حدا نباشد یعنی حدا این کیفیت را ایجاد نکند در این صورت حلال است و تخصصاً از حکم غنا خارج است ظاهر این است که حداء موجب تحریک شهوت جنسی نمی‌شود زیرا غرض از خواندن آن سرعت دادن به حرکت شتر است نه تحریک شهوت.
روایتی هم که دلالت بر حلیت حداء تخصیصاً یا تخصصاً دارد روایت سکونی است که سند آن بدون اشکال است و فقها نیز حداء را جزو مستثنیات غنا دانستند به اعتقاد نویسنده اگر حداء را تخصصاً از موضوع غنا خارج بدانیم تعدی آن از شتر به موارد دیگر اشکالی ندارد اما اشکال زمانی است که غنا را تخصیصاً خارج بدانیم (ص۱۶۹-۱۷۵).


روایتی هم که دلالت بر حلیت حداء تخصیصاً یا تخصصاً دارد روایت سکونی است که سند آن بدون اشکال است و فقها نیز حداء را جزو مستثنیات غنا دانستند به اعتقاد نویسنده اگر حداء را تخصصاً از موضوع غنا خارج بدانیم تعدی آن از شتر به موارد دیگر اشکالی ندارد اما اشکال زمانی است که غنا را تخصیصاً خارج بدانیم (ص۱۶۹-۱۷۵).


===غنا در وقت مشایعت عروسی===
===غنا در وقت مشایعت عروسی===
خط ۵۷: خط ۵۵:
===غنا در اعیاد و شادی‌ها===
===غنا در اعیاد و شادی‌ها===
نویسنده در سومین مورد از مستثنیات حرمت غنا، غنا در اعیاد و شادی را مطرح می‌کند. او ابتدا نظر اهل سنت را درباره جواز غنا در اعیاد بیان کرده و سپس به نظر شیعه می‌پردازد. باور نویسنده این است که در میان شیعه، کسی از قدما بر جواز غنا در اعیاد سخنی نگفته است؛ هرچند که آنها به طور نفیاً و اثباتاً به این بحث نپرداخته‌اند. بنابراین باید طبق عمومات منع از غنا، حکم حرمت در اعیاد را به آنها نسبت داد (ص۱۸۸-۱۹۵).
نویسنده در سومین مورد از مستثنیات حرمت غنا، غنا در اعیاد و شادی را مطرح می‌کند. او ابتدا نظر اهل سنت را درباره جواز غنا در اعیاد بیان کرده و سپس به نظر شیعه می‌پردازد. باور نویسنده این است که در میان شیعه، کسی از قدما بر جواز غنا در اعیاد سخنی نگفته است؛ هرچند که آنها به طور نفیاً و اثباتاً به این بحث نپرداخته‌اند. بنابراین باید طبق عمومات منع از غنا، حکم حرمت در اعیاد را به آنها نسبت داد (ص۱۸۸-۱۹۵).


===غنا در مراثی===
===غنا در مراثی===