کاربر:Mojtaba61.Abedini/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: برگرداندهشده |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: برگرداندهشده |
||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
اشکال سوم، مثبت بودن دو دلیل است؛ زیرا هر جا دو دلیل مثبت باشند، اطلاق و تقیید در مورد مثبتین جاری نیست (ص۸۷-۱۱۴). | اشکال سوم، مثبت بودن دو دلیل است؛ زیرا هر جا دو دلیل مثبت باشند، اطلاق و تقیید در مورد مثبتین جاری نیست (ص۸۷-۱۱۴). | ||
==مواجهه فقها با روایات حرمت آلات لهو== | |||
نویسنده به این موضوع میپردازد که چگونه ممکن است لهو به طور کلی حرام نباشد، ولی فقها در خصوص آلات موسیقی که جنبه لهوی پیدا میکنند، فتوا به حرمت میدهند. به باور نویسنده چند نوع مواجهه در این مسئله از طرف فقها دیده میشود که عبارتند از: | |||
=== بدیهی تلقی کردن حرمت=== | |||
به باور نویسنده، کسانی که حرمت آلات موسیقی را مسلم و قطعی میدانند، مستندشان روایاتی است که از لحاظ سند و دلالت مورد مناقشه قرار دارد. در این صورت، حفظ حکم حرمت مشکل خواهد بود، چرا که حکم حرمت باید یا مستند به قرآن باشد، یا عقلی، یا اجماع فقها. صرف واضح بودن حرمت ناشی از یک سابقه ذهنی است که در جامعه اسلامی نسبت به آلات موسیقی وجود دارد و این امر نمیتواند حجت و اعتبار برای دیگران باشد. لذا باید متممی مانند سیره متشرعه وجود داشته باشد که در کلمات بزرگان نیست. | |||
=== اعتماد به روایات صحیحه=== | |||
به باور نویسنده، از مجموعه روایاتی که در این باره وارد شده، تنها چند روایت معتبر وجود دارد. در نتیجه، قلمرو حرمت در حد قلمرو همان روایات معتبر خواهد بود. حال اگر قائل شویم که روایات معتبر اطلاق ندارد، نتیجه این میشود که باید به قدر متیقن بسنده کنیم که همان لهو محرم باشد، چون روایات اجمال پیدا میکنند. | |||
===اطمینان اجمالی به روایات=== | |||
نویسنده با استناد به کلمات برخی علما میگوید اگرچه امکان مناقشه در تک تک روایات وجود دارد، اما از مجموع آنها برای انسان اطمینان حاصل میشود. به باور نویسنده، مضامین روایات بسیار مختلف است و اگر بخواهیم جمعبندی کنیم و قدر مشترک را استخراج کنیم، حرمت نمیتواند قدر مشترک همه روایات باشد. چرا که مضمون برخی روایات دلالت بر حرمت دارد و برخی دیگر با کراهت سازگار است. پس قدر متیقن، جامع بین حرمت و کراهت، یعنی مبغوضیت است. لذا اگر بخواهیم از مجموع روایات استفاده کنیم، باید بگوییم مبغوضیت به خاطر مقارنات است نه به خاطر نفس عمل. | |||
===اعتماد به اقوال فقها=== | |||
به باور نویسنده، باید اقوال فقها را به عنوان پشتیبان قرار دهیم و بگوییم: فتوای فقها و عمل اصحاب ضعف سند و دلالت را جبران میکند. اما این نظر هم دارای اشکالی است، افزون بر اینکه چرا اصحاب درجه اول ائمه علیهم السلام به روایات باب ملاهی اعتنایی نکردند، جای شگفتی دارد. | |||
=== اجماع=== | |||
آیا در این مسئله جواز انتفاع از آلات لهو برای لهو اجماعی وجود دارد که مورد اتفاق همه فقها باشد؟ پاسخ منفی است. نهایتاً میتوان ادعای عدم خلاف کرد، اما عدم خلاف اعتبار لازم را ندارد. در ادامه، نویسنده به سیر ادعای خَلق اجماع در این مسئله میپردازد (ص۱۱۹-۱۳۹). | |||
== ملاک موسیقی لهوی == | |||
نویسنده به یک بحث موضوعشناسانه اشاره میکند که ملاک و تشخیص آهنگ لهوی از غیر لهوی چیست. آیا با توجه به منابع فقهی، از جمله آیات و روایات، میتوانیم قلمرو لهوی را تعیین کنیم؟ به باور نویسنده، دو تفسیر برای رفع مفهوم لهو بیان شده است که دارای اجمال میباشد. | |||
=== تفسیر اول: آهنگ لهوی متناسب با مجالس لهو و لعب === | |||
نویسنده معتقد است که فقها موسیقی لهوی را همان موسیقی متناسب با مجالس لهو و لعب، فسق و فجور دانستهاند. با این حال، مشخص نکردهاند که چه آهنگی متناسب با اینگونه مجالس است و این معیار، معیاری نیست که دلیل خاصی از کتاب و سنت برای آن وجود داشته باشد. | |||
=== تفسیر دوم: معیارهای موسیقی لهوی === | |||
==== تحریک شهوت ==== | |||
به گفته نویسنده، نخستین ضابطهای که از کلمات برخی فقها برای تشخیص لهو بودن موسیقی به دست میآید، محرک شهوت بودن موسیقی در انسان است. نویسنده با اشکالاتی که به کلمات فقها میکند، نتیجه میگیرد که نمیتوانیم از کبرای کلی استفاده کنیم که هر جا موسیقی تهیج شهوت کرد، در نتیجه موسیقی لهوی و حرام است؛ زیرا روشن نبودن تهیج شهوت در ملاک لهو، این نتیجهگیری را تضعیف میکند. | |||
==== مضمون و محتوای لهو ==== | |||
به گفته نویسنده، فقها لهو را به چیزی تعریف کردهاند که به انسانیت انسان یا به ایمان او لطمه بزند. در نتیجه، دو ملاک یعنی ملاک انسانی و ملاک ایمانی در کلمات فقها دیده میشود. به گفته نویسنده، در ملاک انسانی، لهو چیزی است که موجب اختلال در شخصیت انسان و سلب عقل و اراده وی میشود، | |||
و در ملاک ایمانی، آن چیزی که به ایمان انسان آسیب بزند و او را به گناه و معصیت تشویق کند، جنبه لهوی دارد. | |||
نویسنده در ادامه به نظر آیتالله خویی و شهید بهشتی میپردازد. (ص ۱۴۱-۱۵۷) | |||
==استفاده از آلات مشترک== | |||
نویسنده در این بخش به این سوال میپردازد که آیا مجاز هستیم از آلات لهو برای استفادههای غیر لهوی بهرهبرداری کنیم. | |||
===نظریه ممنوعیت مطلق=== | |||
نویسنده در ابتدا نظر مرحوم نراقی را به صورت مفصل بیان میکند. به اعتقاد نراقی، استفاده از آلات لهو برای غیر لهو ممنوع است. نویسنده بر این باور است که نظریه مرحوم نراقی قابل نقد است، زیرا برای حرمت جمیع انتفاعات در آلات مشترک باید دلیلی وجود داشته باشد، اما چنین دلیلی بر حرمت وجود ندارد. | |||
===نظریه ممنوعیت مقید=== | |||
نویسنده پس از تقسیمبندی اشیا به منافع محلله، منافع محرمه و منافع مشترک، میگوید که اکثر آنچه انسان در زندگی اختیار دارد، جزو آلات مشترک هستند. او بیان میکند که اگر شخصی وسیلهای را به قصد انتفاع حلال تهیه کند، خرید و فروش آن برای او جایز است و این یک قاعده مقبول در فقه است. به باور نویسنده، هر مقدار که متدینین از آلات مشترک بیشتر در جهت حلال استفاده کنند، آن ابزار از جنبه اختصاص به لهوی بودن خارج خواهد شد و در نتیجه، حکم مسئله تغییر میکند (ص ۱۶۱-۱۷۴). | |||
ملاک لهو بودن یک ابزار | |||
نویسنده این بحث را مطرح کرده که چه زمانی یک شیء آله اللهو میشود؟ | |||
نویسنده چهار احتمال برای تشخیص ابزار لهو بودن تعریف میکند که به باور وی اشاراتی به هر یک از احتمالات در کلمات فقها میتوان یافت. در ادامه نویسنده به موضوعات لهو میپردازد و بدون آنکه بحث را به نتیجه برساند آن را به اتمام میرساند | |||
(ص۱۷۵-۲۰۶). |