کاربر:Bazeli/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۴: | ||
در فصل نخست مؤلف این پرسش را مطرح میکند که آیا دین، صرفاً مجموعهای از پیامها، اهداف و قوانین است یا مشتمل است بر نهادی که اجرای آن قوانین را برعهده دارد؟ به تبع تحلیل و تعریفی که از دین ارائه میشود، امامت نیز دو معنا پیدا میکند: نهادی که تنها وظیفهاش، تفسیر شریعت و پاسداری از آن است یا نهادی است که افزون بر وظیفه تفسیر و پاسداری، رهبری و ساماندهی امور جامعه را نیز برعهده دارد.(ص۵۴۹و۵۵۰) وی سپس به گزارشها و تعریف و تحلیلهای متکلمان امامیه از مفهوم امامت و دلایل آنان پرداخته تا روشن سازد کدام دیدگاه با تفکر شیعی سازگارتر است. وی با گزارش عقاید شیعه درباره امامت، به این نتیجه میرسد که امامت، پیشوایی مردم در ابعاد و شئون گوناگونی است پیامبر عهدهدار آنها بود؛ یعنی مرجعیت دینی و دنیایی.(ر.ک: ص۵۵۶-۵۵۹) متکلمان شیعه نیز امامت را به ریاست در دو قلمرو دین و دنیا تعریف کردهاند.(ص۵۶۰-۵۶۵) نفی دخالت مردم در انتخاب زمامدار، عدم عزل منصوبان امام مانند قاضی پس از رحلت امام و و جود احکام ولایی در میان روایات به عنوان نتایج این بحث در فقه بیان شده است.(ص۵۸۵-۵۸۷) | در فصل نخست مؤلف این پرسش را مطرح میکند که آیا دین، صرفاً مجموعهای از پیامها، اهداف و قوانین است یا مشتمل است بر نهادی که اجرای آن قوانین را برعهده دارد؟ به تبع تحلیل و تعریفی که از دین ارائه میشود، امامت نیز دو معنا پیدا میکند: نهادی که تنها وظیفهاش، تفسیر شریعت و پاسداری از آن است یا نهادی است که افزون بر وظیفه تفسیر و پاسداری، رهبری و ساماندهی امور جامعه را نیز برعهده دارد.(ص۵۴۹و۵۵۰) وی سپس به گزارشها و تعریف و تحلیلهای متکلمان امامیه از مفهوم امامت و دلایل آنان پرداخته تا روشن سازد کدام دیدگاه با تفکر شیعی سازگارتر است. وی با گزارش عقاید شیعه درباره امامت، به این نتیجه میرسد که امامت، پیشوایی مردم در ابعاد و شئون گوناگونی است پیامبر عهدهدار آنها بود؛ یعنی مرجعیت دینی و دنیایی.(ر.ک: ص۵۵۶-۵۵۹) متکلمان شیعه نیز امامت را به ریاست در دو قلمرو دین و دنیا تعریف کردهاند.(ص۵۶۰-۵۶۵) نفی دخالت مردم در انتخاب زمامدار، عدم عزل منصوبان امام مانند قاضی پس از رحلت امام و و جود احکام ولایی در میان روایات به عنوان نتایج این بحث در فقه بیان شده است.(ص۵۸۵-۵۸۷) | ||
نویسنده در فصل بعد به ویژگی عصمت امام پرداخته و آن را به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر گزارههای فقهی تأثیرگذار دانسته است. از نظر او، عصمت امام، مبنای بسیاری از مسائل فقهی در فقه امامیه است.(ص۵۹۰) پس از طرح مباحث مقدماتی مانند پیشینه، دلایل و قلمرو عصمت،(ص۵۹۰ نتایج و نقش عصمت در فقه بیان شده است. حجیت سنت اهلبیت اعم از گفتار، رفتار و تقریر آنها که نتیجه عصمت آنها از گناه و کذب، خطا و فراموشی شمرده شده است.(ص۶۳۲) ایجاد سازگاری میان روایات | نویسنده در فصل بعد به ویژگی عصمت امام پرداخته و آن را به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر گزارههای فقهی تأثیرگذار دانسته است. از نظر او، عصمت امام، مبنای بسیاری از مسائل فقهی در فقه امامیه است.(ص۵۹۰) پس از طرح مباحث مقدماتی مانند پیشینه، دلایل و قلمرو عصمت،(ص۵۹۰-۶۳۱) نتایج و نقش عصمت در فقه بیان شده است. حجیت سنت اهلبیت اعم از گفتار، رفتار و تقریر آنها که نتیجه عصمت آنها از گناه و کذب، خطا و فراموشی شمرده شده است.(ص۶۳۲) ایجاد سازگاری میان روایات فقهیِ به ظاهر ناسازگار، حجیت اجماع با ملاک کاشفیت از نظر امام، اطلاقگرفتن از واژههایی که در سخنان اهلبیت(ع) به کار رفته، کنارگذاشتن احادیث در صورت ناسازگار بودن با عصمت امامان، نفی اجتهاد از امامان به جهت عصمت آنان، شرط بودن عصمت در زمامدار از دیگر آثار عصمت در فقه بیان شده است.(ص۶۳۷-۶۴۷) | ||
در فصل شانزدهم، تحت عنوان شئون امام از صفت علم جامع امام به شریعت بحث شده است. | در فصل شانزدهم، تحت عنوان شئون امام از صفت علم جامع امام به شریعت بحث شده است. | ||
خط ۱۴۹: | خط ۱۴۹: | ||
* شاید یکی از نقدها و نقاط ضعف کتاب را بتوان عدم توجه نویسنده به مسائل مستحدثه و جدید فقهی بیان کرد. نویسنده بیشتر مباحثی که مطرح کرده، مربوط به فقه قدیم بوده و کمتر به مسائل مستحدثه مانند فقه اقتصادی، فقه خانواده، فقه پزشکی، فقه رسانه و ... پرداخته است. وی میتوانست به این حوزهها نیز وورود کرده و نشان دهد که مبانی کلامی در این مسائل نیز تأثیرگذارند یا خیر، اگر آری چگونه؟ | * شاید یکی از نقدها و نقاط ضعف کتاب را بتوان عدم توجه نویسنده به مسائل مستحدثه و جدید فقهی بیان کرد. نویسنده بیشتر مباحثی که مطرح کرده، مربوط به فقه قدیم بوده و کمتر به مسائل مستحدثه مانند فقه اقتصادی، فقه خانواده، فقه پزشکی، فقه رسانه و ... پرداخته است. وی میتوانست به این حوزهها نیز وورود کرده و نشان دهد که مبانی کلامی در این مسائل نیز تأثیرگذارند یا خیر، اگر آری چگونه؟ | ||
* از جمله نقاط ضعف کتاب، میتوان پرداخت مبسوط به مباحث کلامی دانست. با توجه به اینکه کتاب، کتاب کلامی نیست؛ بلکه فقهی و به صورت دقیقتر فلسفه فقهی است؛ اما انبوهی از مباحث کلامی به صورت مبسوط و استدلالی در کتاب مطرح شده که حتی گاهی مخاطب را از اصل بحث دور میکند و شاید فراموش کند که کتاب کلامیای روبروی خود دارد. البته ناگفته نماند که مباحث کلامی خوبی در کتاب مطرح شده است؛ اما جای آنها در این کتاب نیست. | |||