کاربر:Bazeli/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
خط ۱۳۶: | خط ۱۳۶: | ||
نویسنده در فصل بعد به ویژگی عصمت امام پرداخته و آن را به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر گزارههای فقهی تأثیرگذار دانسته است. از نظر او، عصمت امام، مبنای بسیاری از مسائل فقهی در فقه امامیه است.(ص۵۹۰) پس از طرح مباحث مقدماتی مانند پیشینه، دلایل و قلمرو عصمت،(ص۵۹۰-۶۳۱) نتایج و نقش عصمت در فقه بیان شده است. حجیت سنت اهلبیت اعم از گفتار، رفتار و تقریر آنها که نتیجه عصمت آنها از گناه و کذب، خطا و فراموشی شمرده شده است.(ص۶۳۲) ایجاد سازگاری میان روایات فقهیِ به ظاهر ناسازگار، حجیت اجماع با ملاک کاشفیت از نظر امام، اطلاقگرفتن از واژههایی که در سخنان اهلبیت(ع) به کار رفته، کنارگذاشتن احادیث در صورت ناسازگار بودن با عصمت امامان، نفی اجتهاد از امامان به جهت عصمت آنان، شرط بودن عصمت در زمامدار از دیگر آثار عصمت در فقه بیان شده است.(ص۶۳۷-۶۴۷) | نویسنده در فصل بعد به ویژگی عصمت امام پرداخته و آن را به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر گزارههای فقهی تأثیرگذار دانسته است. از نظر او، عصمت امام، مبنای بسیاری از مسائل فقهی در فقه امامیه است.(ص۵۹۰) پس از طرح مباحث مقدماتی مانند پیشینه، دلایل و قلمرو عصمت،(ص۵۹۰-۶۳۱) نتایج و نقش عصمت در فقه بیان شده است. حجیت سنت اهلبیت اعم از گفتار، رفتار و تقریر آنها که نتیجه عصمت آنها از گناه و کذب، خطا و فراموشی شمرده شده است.(ص۶۳۲) ایجاد سازگاری میان روایات فقهیِ به ظاهر ناسازگار، حجیت اجماع با ملاک کاشفیت از نظر امام، اطلاقگرفتن از واژههایی که در سخنان اهلبیت(ع) به کار رفته، کنارگذاشتن احادیث در صورت ناسازگار بودن با عصمت امامان، نفی اجتهاد از امامان به جهت عصمت آنان، شرط بودن عصمت در زمامدار از دیگر آثار عصمت در فقه بیان شده است.(ص۶۳۷-۶۴۷) | ||
در فصل شانزدهم، تحت عنوان شئون امام | نویسنده در فصل شانزدهم، تحت عنوان شئون امام، معتقد است که امام همه شئون و وظایف پیامبر(ص) به جز دریافت وحی را برعهده دارد؛ اما در این فصل تنها به شأن تفسیر و تشریع پرداخته است.(ص۶۵۰) | ||
وی پس از اثبات شأن تفسیر شریعت برای امامان، دو سؤال مطرح میکند و به پاسخ آن میپردازد: یکم: آیا علم امام به شریعت از طریق قواعد و ضوابط بود مانند ملکه اجتهاد یا علم آنان به صورت شخصی و جزئی و از راه شنیدن، خواندن یا الهام بوده است؟ دوم: شیوه امامان در تفسیر شریعت، شیوه منحصر به خود آنان بود یا شیوهای عقلایی و قابل تعلیم و تعلم؟(ص۶۵۳) در پاسخ به سؤال اول سه احتمال بیان شده است: بیان تمام جزئیات شریعت و گردآوری آن توسط امام علی(ع)؛ بیان کلیات شریعت توسط قرآن و پیامبر(ص) و تعلیم قواعد استخراج جزئیات به امامان و برخورداری از علم غیب. هر یک از این سه احتمال تأثیرات خاصی در فقه دارد به ویژه احتمال سوم که به گفته نویسنده، بیشترین تأثیر را داشته است.(ص۶۵۵-۶۶۹) در پاسخ به پرسش دوم نیز دو احتمال ذکر شده که هر یک طرفدارانی دارد: برخی از اخباریان شیوه تفسیر شریعتِ امامان را شیوه خاص و منحصر شمرده؛ ولی اصولیون شیوه برداشت از شریعت را شیوهای عقلایی و قابل یادگیری دانستهاند.(ص۶۶۹ و ۶۷۰) | |||
مؤلف پس از شأن تفسیری امامان، ولایت بر تشریع امامان را مطرح میکند. پرسش این است که آیا ایشان چنین ولایتی داشتند یا خیر؟ بسیاری از فقها چنین ولایت و حقی برای امامان قائل نیستند. | |||