کاربر:Bazeli/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

Bazeli (بحث | مشارکت‌ها)
Bazeli (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۲۶: خط ۲۶:


==شیوه تحقیق==
==شیوه تحقیق==
شیوه کتاب بیشتر بر گزارش و تحلیل مبتنی است تا تحلیل انتقادی؛ زیرا درباره موضوع کتاب، تحقیق جامعی انجام نشده است و این کتاب جزو نخستین کتاب‌ها در این زمینه به شمار می‌رود.(ص۱۳و۱۴)
شیوه کتاب بیشتر بر گزارش و تحلیل مبتنی است تا تحلیل انتقادی؛ زیرا از نظر نگارنده کتاب، درباره نقش مبانی کلامی در فقه و استنباط، تحقیق جامعی انجام نشده است و این کتاب جزو نخستین کتاب‌ها در این زمینه به شمار می‌رود.(ص۱۳و۱۴)


شیوه نگارنده در کتاب حاضر به این صورت بوده است که:
شیوه نگارنده در کتاب حاضر به این صورت بوده است که:
خط ۳۹: خط ۳۹:


== اثرگذاری مباحث عقلی در فقه و اجتهاد ==
== اثرگذاری مباحث عقلی در فقه و اجتهاد ==
جایگاه مباحث عقلی در اجتهاد در بخش اول کتاب مورد تحقیق قرار گرفته است. نویسنده در این بخش از میان گزاره‌های عقلی، نقش و تأثیر پنج مبحث حسن و قبح عقلی، حسن عدل و قبح ظلم، آزادی و نفی ولایت، آزادی بهره‌برداری از نعمت‌ها و حسن شکر منعم بر اجتهاد و نظریه‌های فقهی را بررسی کرده است.(ص۲۳)  
جایگاه مباحث عقلی در اجتهاد در بخش اول کتاب مورد تحقیق قرار گرفته است. نویسنده در این بخش از میان گزاره‌های عقلی، نقش و تأثیر پنج مبحث حُسن و قبح عقلی، حُسن عدل و قبح ظلم، آزادی و نفی ولایت، آزادی بهره‌برداری از نعمت‌ها و حسن شکر منعم بر اجتهاد و نظریه‌های فقهی را بررسی کرده است.(ص۲۳)  


=== حسن و قبح عقلی ===
=== حسن و قبح عقلی ===
ضیائی‌فر حسن و قبح عقلی را از مهم‌ترین مسائل کلامی است که هم مبنای بسیاری از مسائل کلامی است و هم برخی از مصادیق آن مبنای بعضی از مسائل فقهی و اصولی قرار گرفته است.(ص۳۱) از نظر نویسنده، مسئله حسن و قبح به دو صورت در اصول و فقه اثرگذار است:
ضیائی‌فر حسن و قبح عقلی را از مهم‌ترین مسائل کلامی دانسته که مبنای بسیاری از مسائل کلامی است و برخی از مصادیق آن، مبنای بعضی از مسائل فقهی و اصولی قرار گرفته است.(ص۳۱) از نظر نویسنده، مسئله حسن و قبح به دو صورت در اصول و فقه اثرگذار است: الف: به صورت مستقیم: به این صورت که یکی از مقدمات قیاس قرار می‌گیرد و به واسطه آن حکم شرعی اثبات می‌شود؛ ب: به صورت غیرمستقیم: این گزاره، کبرای گزاره‌های دیگری مانند قبح نقض غرض و قبح تکلیف بمالایطاق که مبانی گزاره‌های اصولی و فقهی هستند، قرار می‌گیرد.(ص۳۲)
 
الف: به صورت مستقیم: به این صورت که یکی از مقدمات قیاس قرار می‌گیرد و به واسطه آن حکم شرعی اثبات می‌شود؛
 
ب: به صورت غیرمستقیم: این گزاره، کبرای گزاره‌های دیگری مانند قبح نقض غرض و قبح تکلیف بمالایطاق که مبانی گزاره‌های اصولی و فقهی هستند، قرار می‌گیرد.(ص۳۲)


پس از اشاره به معانی حسن و قبح ذاتی و عقلی و دلایل مخالفان (اشاعره) و موافقان (عدلیه)(ر.ک:ص۳۸-۴۶)، به ملازمه حکم عقل به حسن و قبح و حکم شرعی پرداخته شده و نظر اخباریان (منکران ملازمه) و اصولیون (طرفداران ملازمه) و دلایل هر یک بیان شده است.(ص۴۷-۶۳) به گفته نویسنده، بسیاری از متکلمان و متفکران و فقیهان مسلمان، حسن و قبح عقلی و ملازمه آن با حکم شرعی را پذیرفته‌اند.(ص۵۵)
پس از اشاره به معانی حسن و قبح ذاتی و عقلی و دلایل مخالفان (اشاعره) و موافقان (عدلیه)(ر.ک:ص۳۸-۴۶)، به ملازمه حکم عقل به حسن و قبح و حکم شرعی پرداخته شده و نظر اخباریان (منکران ملازمه) و اصولیون (طرفداران ملازمه) و دلایل هر یک بیان شده است.(ص۴۷-۶۳) به گفته نویسنده، بسیاری از متکلمان و متفکران و فقیهان مسلمان، حسن و قبح عقلی و ملازمه آن با حکم شرعی را پذیرفته‌اند.(ص۵۵)


برخی از نتایج مهمی که از پذیرش حسن و قبح عقلی، در فقه و اصول به دست می‌آید، چنین بیان شده است:
برخی از نتایج مهمی که از پذیرش حسن و قبح عقلی، در فقه و اصول به دست می‌آید، چنین بیان شده است: ۱. لزوم اطاعت از خداوند: از مهم‌ترین نتایج پذیرش حسن و قبح عقلی، الزام به اطاعت از خداوند و دستورات اوست. وجوب عقلی توبه، حکم عقل به قبح اعانت بر معصیت و وجوب امر به معروف و نهی از منکر از مصادیق این بحث شمرده شده است؛(ص۶۴ و ۶۵) ۲. لزوم احتیاط؛ ۳. قبح عقاب بلابیان (برائت عقلی)؛ ۴. تصرف در ادله نقلی هنگام تعارض میان دلیل عقلی و شرعی؛ ۵. استکشاف حکم شرعی: حکم عقل کاشف از حکم شرعی است؛ ۶. حجیت ظواهر؛ ۷. حرمت تشریع؛ ۸. حکم عقل به لزوم انتخاب حاکم در دوران غیبت.(ص۶۴-۷۲)
 
* لزوم اطاعت از خداوند: از مهم‌ترین نتایج پذیرش حسن و قبح عقلی، الزام به اطاعت از خداوند و دستورات اوست. وجوب عقلی توبه، حکم عقل به قبح اعانت بر معصیت و وجوب امر به معروف و نهی از منکر از مصادیق این بحث شمرده شده است؛(ص۶۴ و ۶۵)
* لزوم احتیاط
* قبح عقاب بلابیان (برائت عقلی)
* تصرف در ادله نقلی هنگام تعارض میان دلیل عقلی و شرعی
* استکشاف حکم شرعی: حکم عقل کاشف از حکم شرعی است؛
* حجیت ظواهر
* حرمت تشریع
* حکم عقل به لزوم انتخاب حاکم در دوران غیبت.(ص۶۴-۷۲)


=== حسن عدل و قبح ظلم ===
=== حسن عدل و قبح ظلم ===


در فصل دوم از بخش نخست، پس از بیان پیشینه، جایگاه و تعریف و دلایل مسئله حُسن عدالت و قُبح ظلم،(ص۷۶-۹۳) نقش این مسئله در فقه بیان شده است. از جمله نتایج این بحث در فقه و اصول عبارتند از:  
در فصل دوم از بخش نخست، پس از بیان پیشینه، جایگاه، تعریف و دلایل مسئله حُسن عدالت و قُبح ظلم،(ص۷۶-۹۳) نقش این مسئله در فقه بیان شده است. از جمله نتایج این بحث در فقه و اصول عبارتند از:  


* ملاک و مرجِّح بودن عدالت برای انتخاب یک نظریه در جایی که در میان نظرهای فقهی اختلاف نظر وجود دارد، برای نمونه یکی از قرائن حرمت احتکار، حکم عقل به قبح ظلم بیان شده است.(ص۱۰۳و۱۰۴)
* ملاک و مرجِّح بودن عدالت برای انتخاب یک نظریه در جایی که در میان نظرهای فقهی اختلاف نظر وجود دارد، برای نمونه یکی از قرائن حرمت احتکار، حکم عقل به قبح ظلم بیان شده است.(ص۱۰۳و۱۰۴)
* تضییق مفاد متون دینی: یکی از نتایج حسن عدل و قبح ظلم، تصرف در ادله نقلی به صورت تقیید یا تخصص است.(ص۱۰۴)
* تضییق مفاد متون دینی: یکی از نتایج حسن عدل و قبح ظلم، تصرف در ادله نقلی به صورت تقیید یا تخصص است.(ص۱۰۴)
* توسعه موضوع احکام: مثلا فقها در مواردی که حرمت چیزی به ملاک قبح ظلم است، آن را به هر مصداقی که ظلم بر آن صدق کند، توسعه داده‌اند مانند احتکار که هرچند روایات به چند کالای خاص منحصرند، ولی برخی از فقها آن را به طعام‌ها و هر آنچه که مردم بدان نیازمندند، توسعه دادند و دلیل آن را قبح ظلم و عدم رضایت شارع ذکر کرده‌اند.(ص۱۰۵و۱۰۶)
* توسعه موضوع احکام: برای نمونه فقها در مواردی که حرمت چیزی با ملاک قبح ظلم است، آن را به هر مصداقی که ظلم بر آن صدق کند، توسعه داده‌اند مانند احتکار که هرچند روایات به چند کالای خاص منحصرند، ولی برخی از فقها با استناد به قبح ظلم، آن را به هر آنچه که مردم بدان نیازمندند، توسعه دادند.(ص۱۰۵و۱۰۶)
طرد روایاتی که با حسن عدل و قبح ظلم ناسازگارند،(ص۱۰۶) اشتراط عدالت در مناصب اجتماعی،(ص۱۰۷)، تأسیس قاعده فقهی عدالت،(ص۱۰۰) حجیت قطع، قاعده قبح عقاب بلابیان مبتنی بر قبح ظلم(ص۹۴-۹۶) از دیگر پیامدهای این قاعده در فقه و اصول بیان شده است.
طرد روایاتی که با حسن عدل و قبح ظلم ناسازگارند،(ص۱۰۶) اشتراط عدالت در مناصب اجتماعی،(ص۱۰۷)، تأسیس قاعده فقهی عدالت،(ص۱۰۰) حجیت قطع، قاعده قبح عقاب بلابیان مبتنی بر قبح ظلم(ص۹۴-۹۶) از دیگر پیامدهای این قاعده در فقه و اصول بیان شده است.


از نظر نویسنده کتاب برخی از گزاره‌های فقهی که از قاعده حسن عدل و قبح ظلم استنباط شده یا قابل استنباط است، عبارتند از:
از نظر نویسنده، برخی از گزاره‌های فقهی که از قاعده حسن عدل و قبح ظلم استنباط شده یا قابل استنباط است، چنین‌اند: ۱. امضا و تأیید مالکیت خصوصی با ملاک قبح و نفی ظلم؛(ص۹۸) ۲. براساس حَسَن بودن عدالت، اگر شخصی کالایی را غصب کرد و آن کالا به حسب زمان و مکان‌های مختلف، ارزش متفاوتی داشت، در صورتی که مالک، غاصب را در مکانی غیر از مکان غصب ببنید می‌توان مثل یا قیمت آن کالا را در همان مکان از غاصب مطالبه کند؛(ص۹۷و۹۸) ۳. لزوم پرداخت قیمت کالای تلف شده براساس قبیح بودن ظلم؛(ص۹۹) ۴. احترام اموال کافر ذمی براساس قبح ظلم.(ص۹۹)
 
* امضا و تأیید مالکیت خصوصی با ملاک قبح و نفی ظلم؛(ص۹۸)
* براساس حَسَن بودن عدالت، اگر شخصی کالایی را غصب کرد و آن کالا به حسب زمان و مکان‌های مختلف، ارزش متفاوتی داشت، در صورتی که مالک، غاصب را در مکانی غیر از مکان غصب ببنید می‌توان مثل یا قیمت آن کالا را در همان مکان از غاصب مطالبه کند؛(ص۹۷و۹۸)
* لزوم پرداخت قیمت کالای تلف شده براساس قبیح بودن ظلم؛(ص۹۹)
* احترام اموال کافر ذمی براساس قبح ظلم.(ص۹۹)


=== آزادی اراده و نفی ولایت ===
=== آزادی اراده و نفی ولایت ===


آزادی اراده و اختیار انسان، از جمله احکام عقلی است که متکلمان و فقیهان شیعه «اصل عدم ولایت کسی بر دیگری» را از آن استخراج کرده‌اند. این اصل به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر مسائل فقهی و اصولی تأثیرگذار است.(ص۱۰۹) ازاین‌رو، نویسنده پس از بررسی پیشینه، تعریف و دلایل آن اصل،(ص۱۱۰-۱۱۶) به نتایج زیر در فقه و اصول امامیه رسیده است:
آزادی اراده و اختیار انسان، از جمله احکام عقلی است که متکلمان و فقیهان شیعه «اصل عدم ولایت کسی بر دیگری» را از آن استخراج کرده‌اند. این اصل به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر مسائل فقهی و اصولی تأثیر گذاشته است.(ص۱۰۹) ازاین‌رو، نویسنده پس از بررسی پیشینه، تعریف و دلایل آن اصل،(ص۱۱۰-۱۱۶) پیامدهای این مسئله در فقه و اصول امامیه را چنین بیان کرده است: برائت از تکلیف، برائت از مجازات، تضییق قلمرو ولایت و اختیارات ولی،(ص۱۱۹) تقلیل اختیارات فقیه در دوران غیبت،(ص۱۲۰) حکومت انتخابی در دوران غیبت،(ص۱۲۰) قاعده سلطنت بر اموال خویش(ص۱۲۳)، تأویل متون دینی(ص۱۲۶) و صحت ازدواج دختر رشیده براساس اصل آزادی انسان.(ص۱۲۸و۱۲۹) از دیگر نمونه‌های تأثیرگذاری اختیار و آزادی اراده در فقه، عدم جواز نرخ‌گذاری بر کالای احتکارشده ذکر شده که مبتنی بر قاعده سلطنت است و خود این قاعده هم مبتنی بر مسئله آزادی اراده انسان است.(ص۱۲۴)
 
برائت از تکلیف، برائت از مجازات، تضییق قلمرو ولایت و اختیارات ولی،(ص۱۱۹) تقلیل اختیارات فقیه در دوران غیبت،(ص۱۲۰) حکومت انتخابی در دوران غیبت،(ص۱۲۰) قاعده سلطنت بر اموال خویش(ص۱۲۳)، تأویل متون دینی(ص۱۲۶) و صحت ازدواج دختر رشید. در اینکه ازدواج دختر باکره رشیده بدون اذن ولی صحیح است یا خیر، یکی از نظریات براساس آزادی و اختیار انسان، صحت ازدواج است.(ص۱۲۸و۱۲۹)
 
یکی دیگر از نمونه‌های تأثیرگذاری اختیار و آزادی اراده در فقه، عدم جواز نرخ‌گذاری بر کالای احتکارشده ذکر شده است که مبتنی بر قاعده سلطنت است که خود این قاعده هم مبتنی بر مسئله آزادی اراده انسان است.(ص۱۲۴)


=== آزادی بهره‌برداری از نعمت‌ها ===
=== آزادی بهره‌برداری از نعمت‌ها ===


آزادی بهره‌برداری از نعمت‌ها، مربوط به رابطه انسان با طبیعت است که از احکام عقلی شمرده شده است.(ص۱۳۳) در این فصل مانند فصول دیگر، پیشینه،(ص۱۳۳و۱۳۴) مفاد و معنای گزاره،(ص۱۳۴-۱۳۷) نظریه‌های موجود و دلایل آنها(ص۱۳۷-۱۵۲) و سرانجام نقش و تأثیر آن در فقه و اصول(ص۱۵۲-۱۵۷) بیان شده است.
آزادی بهره‌برداری از نعمت‌ها، مربوط به رابطه انسان با طبیعت است که از احکام عقلی شمرده شده است.(ص۱۳۳) در فصل چهارم، پیشینه،(ص۱۳۳و۱۳۴) مفاد و معنای گزاره،(ص۱۳۴-۱۳۷) نظریه‌های موجود و دلایل آنها(ص۱۳۷-۱۵۲) و سرانجام نقش و تأثیر آن در فقه و اصول(ص۱۵۲-۱۵۷) بیان شده است.


مسئله این است که آیا هرگونه بهره‌برداری از طبیعت مجاز است مگر اینکه شریعت از آن نهی کند(اصل اباحه) یا برعکس، اصل ممنوعیت است مگر اینکه شرع آن را تجویز کند (اصل حظر)؟(ص۱۳۳) سه دیدگاه در مسئله وجود دارد: توقف، اصالة الحظر و اصالة الاباحة. نویسنده با رد دلایل نظریه اول و دوم، قائل به اصالة الاباحه شده و از این‌رو، به نتایج و تأثیرات آن بر فقه و اصول پرداخته است(ص۱۳۷-۱۵۲).
مسئله این است که آیا هرگونه بهره‌برداری از طبیعت مجاز است مگر اینکه شریعت از آن نهی کند(اصل اباحه) یا برعکس، اصل ممنوعیت است مگر اینکه شرع آن را تجویز کند (اصل حظر)؟(ص۱۳۳) سه دیدگاه در مسئله وجود دارد: توقف، اصالة الحظر و اصالة الاباحة. نویسنده با رد دلایل نظریه اول و دوم، قائل به اصالة الاباحه شده و از این‌رو، به نتایج و تأثیرات آن بر فقه و اصول پرداخته است.(ص۱۳۷-۱۵۲)
=== وجوب شکر منعم ===
=== وجوب شکر منعم ===