فلسفه فقه: تفاوت میان نسخه‌ها

Ma.sultanmoradi (بحث | مشارکت‌ها)
Ma.sultanmoradi (بحث | مشارکت‌ها)
منابع فقه: اصلاح ارقام، اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی
خط ۳۰: خط ۳۰:
'''عقل'''
'''عقل'''


#منظور از عقلی که جزو منابع فقه است چیست؟ این‌که در فقه (به ویژه فقه امامیه) حکم عقل معتبر دانسته‌اند مبتنی است بر پیش‌فرض‌هایی دربارۀ انسان، و همچنین رابطۀ آنها با دیگر منابع فقه است. <ref>عابدی شاهرودی و دیگران، «اقتراح؛ فلسفه فقه در نظرخواهی از دانشوران»، ص: ۴۵.</ref> بررسی‌ این پیش‌فرضها نشان خواهد داد که منظور فقه از عقل و نسبت مفهوم عقل با این قوای ادراکی انسان ـ به شکلی که در انسان‌شناسی فلسفی مطرح می‌شود ـ چیست. سید محمدباقر صدر مراد از عقل را در عبارت «حکم عقلی در فقه»، حکم قوه عاقله به معنی فلسفی آن نیست، بلکه مراد حکمی است که عقل به طور جزم و یقین بدون استناد به قرآن و سنت آن را صادر میکند.  
منظور از عقلی که جزو منابع فقه است چیست؟ بحث از عقل در آثار فقهی و اصولی به شکل وسیعی دچار اضطراب و عدم یک‌دستی است. بسیاری از بحث‌های فقهی و اصولی دربارۀ عقل با اشاره به روایاتی آغاز می‌شود که یا به غایت دینی و اخلاقی عقل اشاره دارند<ref>ما عبد به الرحمان و اکتسب به الجنان. </ref> یا آن را در معنایی وجودشناختی و ذیل اصطلاح‌شناسی فلسفه کلاسیک و فلسفه اسلامی بررسی می‌کنند.<ref>منبع </ref> علاوه بر این، مدلول واژۀ عقل نیز محل اختلاف آثار فقهی و اصولی است. برخی از آن تأویل به «حکم عقلی» کرده‌اند؛ یعنی حکمی که عقل به شکل یقینی و بدون استناد به قرآن و سنت صادر می‌کند،<ref>صدر، بحوث فی علم‌الاصول، ج ۴، ص ۱۱۹. </ref> برخی با جمع میان معنای عقل و معقول، آن را مجموعه یافته‌های بشری است که به نحوی در گسترۀ فقه استفاده می‌شود دانسته‌اند.<ref>عدة الاصول، ج‏۱، ص‏۲۳: «والعقل هو مجموع علوم اذا حصلت کان الانسان عاقلا.». </ref> و برخی دیگر از آن به مثابه یک قوه نام برده‌اند. <ref>نیازمند منبع </ref> در مجموع، بررسی مباحث، سوالات و منزاعات علمی درگرفته بر سر «عقل» نشان می‌دهد، منظور از عقل نزد فقیهان به طور عمومی قوه عقل نظری و ـ بیش از آن ـ قوه عقل عملی و اعتبار احکام آنها به مثابه منبعی حجیت‌زا (در معانی چندگانه حجت خود) برای فقیه است.
#کارکردهای عقل نظری در فقه: ۱.  
 
منظور از این عقل نمی‌تواند عقل نظری باشد. هنگامی که سخن از محدوده‌های جواز فعالیت عقل به میان می‌آید، می‌توان با برداشت مفهوم مخالف به حوزه‌هایی در فقه اشاره کرد که عقل اجازۀ فعالیت در آنها را ندارد. حال اگر منظور فقیهان از عقل صِرف ابزار شاختی بشر باشد خلاف فرض خواهد بود؛ چرا که پذیرش امری غیرمعقول در فقه به منزله پذیرش چیزی شناخته نشده (نادانسته) در گستره یک علم است و در نتیجه یکی از دو قسیمِ این تقسیم مفقود و چنین تقسیمی بی‌معنا خواهد بود. بنا بر این بایستی معنای عقلی که کارکردهایش مقسمِ تقسیم بالا واقع شده است را روشن ساخت.  
#«عقل» مفهومی ابزاری دارد و اشاره به آن به مثابه منبع بایستی حمل بر معنایی مجازی شود.  
#«عقل» مفهومی ابزاری دارد و اشاره به آن به مثابه منبع بایستی حمل بر معنایی مجازی شود.  


در توصیف‌هایی همچون «کاشف حکم الهی»، کاشف «ملاک فقهی» <ref>قماشی، «زمینه‌های بهره‌گیری از عقل در فقه شیعه»، ص ۱۱۱. </ref> کاشف «الزامات و استلزامات»  
واژۀ عقل در توصیف‌هایی همچون «کاشف حکم الهی»، کاشف «ملاک فقهی» <ref>قماشی، «زمینه‌های بهره‌گیری از عقل در فقه شیعه»، ص ۱۱۱. </ref> کاشف «الزامات و استلزامات»<ref>عرب‌صالحی، کارکردهای عقل عملی در فقه، ص ???  </ref> به معنای عقل نظری است. در تاریخ فقه هیچ‌گاه مخالفتی در استفاده از این عقل  وجود نداشته است.<ref>علیدوست، فقه و عقل، ص 34. </ref>؛ چرا که کاربستش را در هر فرایند علمی ضروری<ref>قماشی، «زمینه‌های بهره‌گیری از عقل در فقه شیعه»، ص ۱۱۹. </ref> و مخالفت با آن را غیر عقلانی دانسته‌اند.<ref>علیدوست، فقه و عقل، ص 34. </ref>


منظور از این عقل نمی‌تواند عقل نظری در معنای فهم متعارف (عقل عرفی) باشد. هنگامی که سخن از محدوده‌های جواز فعالیت عقل به میان می‌آید، می‌توان با برداشت مفهوم مخالف به حوزه‌هایی در فقه اشاره کرد که عقل اجازۀ فعالیت در آنها را ندارد. حال اگر منظور فقیهان از عقل صِرف ابزار شاختی بشر باشد خلاف فرض خواهد بود؛ چرا که پذیرش امری غیرمعقول در فقه به منزله پذیرش چیزی شناخته نشده (نادانسته) در گستره یک علم است و در نتیجه یکی از دو قسیمِ این تقسیم مفقود و چنین تقسیمی بی‌معنا خواهد بود. بنا بر این بایستی معنای عقلی که کارکردهایش مقسمِ تقسیم بالا واقع شده است را روشن ساخت.
استفادۀ استقلالی از عقل عملی:
در تاریخ فقه هیچ‍‌گاه مخالفتی در استفاده از این عقل وجود نداشته است.<ref>علیدوست، فقه و عقل، ص 34. </ref>؛ چرا که کاربستش را در هر فرایند علمی ضروری<ref>قماشی، «زمینه‌های بهره‌گیری از عقل در فقه شیعه»، ص ۱۱۹. </ref> و مخالفت با آن را غیر عقلانی دانسته‌اند.<ref>علیدوست، فقه و عقل، ص 34. </ref>
آنچه گاه بین اندیشمندان مورد اختلاف قرار گرفته، استفاده استقلالی از عقل است، به این معنی که هر گاه عقل محض و خالص، حسن یا قبح عملی را درک کرد و حکم نمود که فاعل فعل اول مستحق مدح و ثواب است و فاعل فعل دوم مستحق ذم و عقاب، آیا شرع اقدس هم همین حکم را دارد یا نه؟ و این مطلب همان است که از زمانهای کهن با عنوان «ملازمه یا عدم ملازمه بین حکم عقل و شرع» مطرح بوده است. کسانی که به «منبع بودن عقل برای استنباط احکام» معتقد بوده‌اند [[قانون ملازمه]] را پذیرفته‌اند و جمعی که با منبع بودن عقل مخالف بوده‌اند.<ref>علیدوست، فقه و عقل، ص ؟؟؟. </ref> ملازمه بین حسن و قبح عقلی با احکام شرعی است و گاهی مراد از آن ملازمه بین باید و نبایدهای عقلی بـا احکام شرعی است و گاهی ملازمه بین درک مصالح و مفاسد عقلی با احکام شرعی مورد نظر است. در صورت اول و دوم، بحث در ارتباط با احکام عقل عملی است و وجه سوم، با احکام عقل نظری مرتبط است؛ زیرا درک حسن و قبح و حکم باید و نباید در اختیار عقل عملی و درک مصالح و مفاسد از شئون عقل نظری است و ایـن سه وجه در کلمات اصولیان کمتر از هم تفکیک گردیده است.<ref>عرب‌صالحی، کارکردهای عقل عملی در فقه، ص ۱۱۵. از: محقق اصفهانی، نهایة، ج۲ ،صص۳۲۷ــ ۳۲۸ ،۴۶۸ و ۶۴۲  </ref>


حکم:
مراد از حکم‌ عقلی، حکم‌ قوه‌ عاقله‌ به‌ معنی‌ فلسفی‌ آن‌ نیست‌ بلکه‌ مراد حکمی‌ است‌ که‌ عقل‌ بطور جزم‌ و یقین، بدون‌ استناد به‌ قرآن‌ و سنت‌ آن‌ را صادر می‌کند.<ref>صدر، بحوث‌ فی‌ علم‌الاصول، ج‌ 4، ص‌ 119. </ref>
مجموعه یافته‌های بشری:
منظور از عقل هرگونه یافته بشری است که می‌تواند در قلمرو مباحث احکام از آن استفاده کرد. <ref>عدة الاصول، ج‏1، ص‏23: «والعقل هو مجموع علوم اذا حصلت کان الانسان عاقلا.». </ref>
استفادۀ استقلالی از عقل عملی:
آنچه‌ گاه‌ بین‌ اندیشمندان‌ مورد اختلاف‌ قرار گرفته، استفاده‌ استقلالی‌ از عقل‌ است، به‌ این‌ معنی‌ که‌ هر گاه‌ عقل‌ محض‌ و خالص، حسن‌ یا قبح‌ عملی‌ را درک‌ کرد و حکم نمود که‌ فاعل‌ فعل‌ اول‌ مستحق‌ مدح‌ و ثواب‌ است‌ و فاعل‌ فعل‌ دوم‌ مستحق‌ ذم‌ و عقاب، آیا شرع‌ اقدس‌ هم‌ همین‌ حکم‌ را دارد یا نه؟ و این‌ مطلب‌ همان‌ است‌ که‌ از زمانهای‌ کهن‌ با عنوان‌ «ملازمه‌ یا عدم‌ ملازمه‌ بین‌ حکم‌ عقل‌ و شرع» مطرح‌ بوده‌ است. کسانی‌ که‌ به‌ «منبع‌ بودن‌ عقل‌ برای‌ استنباط‌ احکام» معتقد بوده‌اند قانون‌ ملازمه‌ را پذیرفته‌اند و جمعی‌ که‌ با منبع‌ بودن‌ عقل‌ مخالف‌ بوده‌اند.<ref>علیدوست، فقه و عقل، ص ؟؟؟. </ref>
مخالفان عقل‌گرایی در فقه علاوه بر استناد دسته‌ای از روایات<ref>روایات ذکر شود</ref> چنین استدلال کرده‌اند که حکم عقلی خطاپذیری بیشتری در مقایسه با احکام نقلی دارد<ref>منابع ذکر شود</ref> و در کنار این حقیقت، اساساً ملاک احکام توقیفی و اعتباری فقه خارج از گسترۀ عقل و در حوزۀ علم الهی است<ref>منابع ذکر شود</ref>.  
مخالفان عقل‌گرایی در فقه علاوه بر استناد دسته‌ای از روایات<ref>روایات ذکر شود</ref> چنین استدلال کرده‌اند که حکم عقلی خطاپذیری بیشتری در مقایسه با احکام نقلی دارد<ref>منابع ذکر شود</ref> و در کنار این حقیقت، اساساً ملاک احکام توقیفی و اعتباری فقه خارج از گسترۀ عقل و در حوزۀ علم الهی است<ref>منابع ذکر شود</ref>.  


فقیهان امامیه قائل به تقدم دیگر منابع فقهی بر مسائل عقلی هستند. یکی از سوالاتی که فلسفه فقه بایستی به آن بپردازد، بررسی این مسئله است که چرا در این نظام اندیشه، تأخر عقل به چه معنا است و چرا دیگر منابع متقدم هستند. این پرسش‌ها سوال دیگری به دنبال خود دارند. چگونه ممکن است نظامی به معتقد به تلازم احکام خود با حکم عقل باشد؛ اما عقل را منبعی متأخر از دیگر منابع بداند؟ <ref>عابدی شاهرودی و دیگران، «اقتراح؛ فلسفه فقه در نظرخواهی از دانشوران»، ص: ۴۶.</ref> در علم اصول فقه، داوریهایی دربارۀ نسبت حکم عقل و شرع وجود دارد که منجر به تعیین روشی برای استنباط حکم فقهی می‌گردد. در مجموع، بررسی این داوریها، مبانی و پیش‌فرض‌هایشان و معناشاسی مبادی تصوری آنها ر حوزۀ مسائل فلسفۀ فقه خواهد بود.


#فقیهان امامیه قائل به تقدم دیگر منابع فقهی بر مسائل عقلی هستند. یکی از سوالاتی که فلسفه فقه بایستی به آن بپردازد، بررسی این مسئله است که چرا در این نظام اندیشه، تأخر عقل به چه معنا است و چرا دیگر منابع متقدم هستند. این پرسش‌ها سوال دیگری به دنبال خود دارند. چگونه ممکن است نظامی به معتقد به تلازم احکام خود با حکم عقل باشد؛ اما عقل را منبعی متأخر از دیگر منابع بداند؟ <ref>عابدی شاهرودی و دیگران، «اقتراح؛ فلسفه فقه در نظرخواهی از دانشوران»، ص: ۴۶.</ref> در علم اصول فقه، داوریهایی دربارۀ نسبت حکم عقل و شرع وجود دارد که منجر به تعیین روشی برای استنباط حکم فقهی می‌گردد. در مجموع، بررسی این داوریها، مبانی و پیش‌فرض‌هایشان و معناشاسی مبادی تصوری آنها ر حوزۀ مسائل فلسفۀ فقه خواهد بود.
این‌که در فقه (به ویژه فقه امامیه) حکم عقل معتبر دانسته‌اند مبتنی است بر پیش‌فرض‌هایی دربارۀ انسان، و همچنین رابطۀ آنها با دیگر منابع فقه است. <ref>عابدی شاهرودی و دیگران، «اقتراح؛ فلسفه فقه در نظرخواهی از دانشوران»، ص: ۴۵.</ref> بررسی این پیش‌فرضها نشان خواهد داد که منظور فقه از عقل و نسبت مفهوم عقل با این قوای ادراکی انسان ـ به شکلی که در انسان‌شناسی فلسفی مطرح می‌شود ـ چیست.


===ماهیت احکام فقهی===
===ماهیت احکام فقهی===