کاربر:Mahjoor60/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
مقام سوم در دو فصل ارائه شده است: ۱. تجسس به سود و مصلحت کفر و ۲. تجسس به مصلحت اسلام و نظام اسلامی.<br> | مقام سوم در دو فصل ارائه شده است: ۱. تجسس به سود و مصلحت کفر و ۲. تجسس به مصلحت اسلام و نظام اسلامی.<br> | ||
فصل نخست سه بحث دارد. در بحث نخست حکم جاسوس مسلمان در فتاوای فقهای شیعه (شیخ طوسی، قاضی ابنبراج طرابلسی، علامه حلی، محقق قمی و آقای منتظری) و آرا و سخنان فقهای عامه (ابویوسف، بستی و عینی) مطرح شده، سپس ادله روایی حکم آورده شده است. <br> | فصل نخست سه بحث دارد. در بحث نخست حکم جاسوس مسلمان در فتاوای فقهای شیعه (شیخ طوسی، قاضی ابنبراج طرابلسی، علامه حلی، محقق قمی و آقای منتظری) و آرا و سخنان فقهای عامه (ابویوسف، بستی و عینی) مطرح شده، سپس ادله روایی حکم آورده شده است. <br> | ||
'''مقام چهارم: درباره عریف و نقیب''' | '''مقام چهارم: درباره عریف و نقیب''' | ||
خط ۲۹: | خط ۲۴: | ||
==محتوای کتاب== | ==محتوای کتاب== | ||
نویسنده نتیجه نهایی حکم جاسوس مسلمان را چنین میآورد: «مقتضای اصل اولی و مقتضای احتیاط در خون و جان انسانها آن است که جاسوس مسلمان کشته نشود، افزون بر اینکه عنوان افساد و محاربه بر وی صادق نیست. عنوان تجسس به خودی خود موجب کشتن نیست، گرچه اگر حاکم مصلحت بداند، جاسوس تعزیز و به شدت مجازت میشود؛ اما با حکم قتل موافق نیستیم». در ادامه نیز برای سخن خویش شواهدی را از فتاوای قاضی ابنبراج طرابلسی، علامه حلی و محقق کرکی میآورد.<br> | |||
=== دلیل اول === | === دلیل اول === | ||
داستان حاطب بنابیبلتعه است که نویسنده، صدور روایت را قطعی میداند و آن را از تفسیر قمی، آثار شیخ طبرسی و تفسیر فرات کوفی نقل میکند. در این بخش و ذیل نقل روایت از آثار طبرسی، نویسنده به جمله آخر روایت که «شاید خدا به اهل بدر توجه داشته، پس آنان را بخشوده و بدانان فرموده باشد: هر کار میخواهید بکنید که شما را آمرزیدم» (ص ۳۹) ایراد اعتقادی وارد میکند، سپس پاسخ علامه طباطبایی به آن اشکال را میآورد. به نظر میرسد نویسنده در این بحث، که حدود هفت صفحه است، از موضوع نوشته دور شده است. <br> | |||
نویسنده نتیجه نهایی حکم جاسوس مسلمان را چنین میآورد: «مقتضای اصل اولی و مقتضای احتیاط در خون و جان انسانها آن است که جاسوس مسلمان کشته نشود، افزون بر اینکه عنوان افساد و محاربه بر وی صادق نیست. عنوان تجسس به خودی خود موجب کشتن نیست، گرچه اگر حاکم مصلحت بداند، جاسوس تعزیز و به شدت مجازت میشود؛ اما با حکم قتل موافق نیستیم». در ادامه نیز برای سخن خویش شواهدی را از فتاوای قاضی ابنبراج طرابلسی، علامه حلی و محقق کرکی میآورد.<br> | نویسنده نتیجه نهایی حکم جاسوس مسلمان را چنین میآورد: «مقتضای اصل اولی و مقتضای احتیاط در خون و جان انسانها آن است که جاسوس مسلمان کشته نشود، افزون بر اینکه عنوان افساد و محاربه بر وی صادق نیست. عنوان تجسس به خودی خود موجب کشتن نیست، گرچه اگر حاکم مصلحت بداند، جاسوس تعزیز و به شدت مجازت میشود؛ اما با حکم قتل موافق نیستیم». در ادامه نیز برای سخن خویش شواهدی را از فتاوای قاضی ابنبراج طرابلسی، علامه حلی و محقق کرکی میآورد.<br> | ||
=== دلیل دوم === | === دلیل دوم === | ||
در بحث حکم جاسوس مسلمان، اقدام امام حسن مجتبی(ع) در قتل جاسوسان معاویه است که نویسنده آن را از اربلی به نقل از شیخ مفید و نیز ابوالفرج در الأغاني و ابنابیالحدید نقل میکند. نویسنده پس از نقل روایت با بیان سه نکته دلالت آن بر جواز قتل جاسوس را رد میکند: ۱. با توجه به روایت، شاید حکم از باب افساد به جهت ترور و فریب بوده است، نه از باب صدق عنوان جاسوس؛ ۲. شاید حکم «قضیة فی واقعة» بوده است؛ ۳. روایت مرسل و ناقل آن ناشناس است.<br> | |||
=== دلیل سوم === | === دلیل سوم === | ||
ی که نویسنده میآورد روایتی است که میرزای نوری از دعائم الاسلام نقل کرده است: «اگر بر جاسوس و خبرچین دست یابند، کشته میشوند. از اهل بیت (ع) چنین روایت شده است». نویسنده این روایت را با تکیه بر ارسال آن و کماعتباری کتاب دعائم رد میکند و بر فرض پذیرش نیز آن را با روایتی دیگر مقید میکند تا حکم، عدم قتل جاسوس مسلمان باشد.<br> | ی که نویسنده میآورد روایتی است که میرزای نوری از دعائم الاسلام نقل کرده است: «اگر بر جاسوس و خبرچین دست یابند، کشته میشوند. از اهل بیت (ع) چنین روایت شده است». نویسنده این روایت را با تکیه بر ارسال آن و کماعتباری کتاب دعائم رد میکند و بر فرض پذیرش نیز آن را با روایتی دیگر مقید میکند تا حکم، عدم قتل جاسوس مسلمان باشد.<br> | ||
چهارمین دلیل، روایتی از سنن ابیداوود از آثار عامه است که طبق آن رسول خدا (ص) دستور به قتل جاسوس داد؛ اما بعد از مشخص شدن مسلمان بودنش از قتل او گذشت. نویسنده روایت المصنف را، که در آن عبارت «عین» نیست، در مقابل این روایت قرار میدهد. در اینجا نیز نویسنده بخشی را به تمجید از صنعانی نویسنده المصنف اختصاص داده که به نظر اضافه است. نویسنده دو صورت، مسلمان بودن هنگام تجسس و مسلمان شدن بعد از تجسس، را مطرح میکند و در هر دو صورت قابلیت استدلال به روایت را رد میکند.<br> | چهارمین دلیل، روایتی از سنن ابیداوود از آثار عامه است که طبق آن رسول خدا (ص) دستور به قتل جاسوس داد؛ اما بعد از مشخص شدن مسلمان بودنش از قتل او گذشت. نویسنده روایت المصنف را، که در آن عبارت «عین» نیست، در مقابل این روایت قرار میدهد. در اینجا نیز نویسنده بخشی را به تمجید از صنعانی نویسنده المصنف اختصاص داده که به نظر اضافه است. نویسنده دو صورت، مسلمان بودن هنگام تجسس و مسلمان شدن بعد از تجسس، را مطرح میکند و در هر دو صورت قابلیت استدلال به روایت را رد میکند.<br> | ||
=== دلیل چهارم === | |||
روایتی از سنن ابیداوود از آثار عامه است که طبق آن رسول خدا (ص) دستور به قتل جاسوس داد؛ اما بعد از مشخص شدن مسلمان بودنش از قتل او گذشت. نویسنده روایت المصنف را، که در آن عبارت «عین» نیست، در مقابل این روایت قرار میدهد. در اینجا نیز نویسنده بخشی را به تمجید از صنعانی نویسنده المصنف اختصاص داده که به نظر اضافه است. نویسنده دو صورت، مسلمان بودن هنگام تجسس و مسلمان شدن بعد از تجسس، را مطرح میکند و در هر دو صورت قابلیت استدلال به روایت را رد میکند.<br> |