پیوند اعضاء از دیدگاه فقه (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

Salehi (بحث | مشارکت‌ها)
Khoshnudi (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۶۰: خط ۶۰:
در فصل دوم از بخش دوم که مفصل‌ترین فصل کتاب است، مؤلف به ادله‌ی نقلی و عقلی مخالفان و موافقان جداسازی اعضاء از فرد زنده می‌پردازد.
در فصل دوم از بخش دوم که مفصل‌ترین فصل کتاب است، مؤلف به ادله‌ی نقلی و عقلی مخالفان و موافقان جداسازی اعضاء از فرد زنده می‌پردازد.


قائلان به حرمت، تصرف در بدن به نحو جداسازی اعضاء از بدن فرد زنده و لو با اذن وی را جایز نمی‌دانند و برای اثبات مدعای خود ادله‌ای را که شامل آیات «وَ لا تُلقوا بِأیدیکم إلی التّهلُکة» ([[آیه ۱۹۵ سوره بقره|بقره، ۱۹۵]]) و «فَلَیُغَیِرَنَّ خَلقَ الله» ([[آیه ۱۱۹ سوره نساء|نساء، ۱۱۹]]) و روایات حرمت اضرار به نفس،<ref>همچون حر عاملی، وسایل الشیعة، ج۱۷، ص۳۴۱، حدیث۳</ref> حرمت مُثله،<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۱۳۸؛ کلینی، الکافی، ج۵، ص۲۹؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۹، ص۹۶، ابواب جهاد العدو.</ref> حرمت ذلت،<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۱، باب۱۲ حدیث ۱و۲، ص۴۲۴</ref> هتک حرمت و... بیان نموده‌اند (ص۲۷_۵۶).
قائلان به حرمت، تصرف در بدن به نحو جداسازی اعضاء از بدن فرد زنده و لو با اذن وی را جایز نمی‌دانند و برای اثبات مدعای خود ادله‌ای را که شامل آیات «وَ لا تُلقوا بِأیدیکم إلی التّهلُکة» ([[آیه ۱۹۵ سوره بقره|بقره، ۱۹۵]]) و «فَلَیُغَیِرَنَّ خَلقَ الله» ([[آیه ۱۱۹ سوره نساء|نساء، ۱۱۹]]) و روایات حرمت اضرار به نفس، <ref>همچون حر عاملی، وسایل الشیعة، ج۱۷، ص۳۴۱، حدیث۳</ref> حرمت مُثله، <ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۱۳۸؛ کلینی، الکافی، ج۵، ص۲۹؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۹، ص۹۶، ابواب جهاد العدو.</ref> حرمت ذلت، <ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۱، باب۱۲ حدیث ۱و۲، ص۴۲۴</ref> هتک حرمت و... بیان نموده‌اند (ص۲۷_۵۶).


در دیدگاه دوم، قائلان به جوازِ جداسازی اعضای بدن فرد زنده به آیاتی از قرآن کریم از جمله [[آیه ۱۴۸ سوره بقره]] «فاستَبِقوا الخَیرات» و آیاتی که بر سلطنت انسان بر خود دلالت دارند(همچون [[آیه ۲۵ سوره مائده]]) و برخی روایات، از جمله قاعده‌ی تفویض کارهای مومن به خود او،<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، باب ۱۲ از ابواب امر و نهی، ج۱۱، ص۴۲۴.</ref> روایات اهمیت نیکوکاری و رساندن معروف به مومن<ref>برای نمونه: کلینی، الکافی، ج۴، ص۲۷.</ref> و... استدلال نموده‌اند.  
در دیدگاه دوم، قائلان به جوازِ جداسازی اعضای بدن فرد زنده به آیاتی از قرآن کریم از جمله [[آیه ۱۴۸ سوره بقره]] «فاستَبِقوا الخَیرات» و آیاتی که بر سلطنت انسان بر خود دلالت دارند(همچون [[آیه ۲۵ سوره مائده]]) و برخی روایات، از جمله قاعده‌ی تفویض کارهای مومن به خود او، <ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، باب ۱۲ از ابواب امر و نهی، ج۱۱، ص۴۲۴.</ref> روایات اهمیت نیکوکاری و رساندن معروف به مومن<ref>برای نمونه: کلینی، الکافی، ج۴، ص۲۷.</ref> و... استدلال نموده‌اند.  


نویسنده در ادامه تبیین می‌کند که عقل به لزوم حفظ نفس از خطر و ضرر حکم کرده و به انسان اجازه نمی‌دهد کاری کند که باعث ضرردیدن و یا به خطر افتادن جان او شود و بهترین راه تأمین عضو مورد نیاز، جداسازی آن از مردگان است (ص۵۷_۷۵).
نویسنده در ادامه تبیین می‌کند که عقل به لزوم حفظ نفس از خطر و ضرر حکم کرده و به انسان اجازه نمی‌دهد کاری کند که باعث ضرردیدن و یا به خطر افتادن جان او شود و بهترین راه تأمین عضو مورد نیاز، جداسازی آن از مردگان است (ص۵۷_۷۵).


== جداسازی اعضاء بدن مردگان ==
== جداسازی اعضاء بدن مردگان ==
نویسنده‌ی کتاب در فصل سوم از بخش اول، بعد از بررسی معنای واژه «موت» و مفهوم متناقض آن یعنی حیات، به صورت گذرا به مسئله‌ی موت در قرآن پرداخته است. در ادامه مرگ طبیعی و [[مرگ مغزی]] را تعریف می‌کند. از آنجا که پیوندهای مفید مخصوص فقط پیوند‌های از میت به مرگ مغزی است، نویسنده شروط احراز مرگ مغزی از دیدگاه متخصصین را مرور کرده است (ص۷۷_۸۲).
نویسنده‌ی کتاب در فصل سوم از بخش اول، بعد از بررسی معنای واژه «موت» و مفهوم متناقض آن یعنی حیات، به صورت گذرا به مسئله‌ی موت در قرآن پرداخته است. در ادامه مرگ طبیعی و [[مرگ مغزی]] را تعریف می‌کند. از آنجا که پیوندهای مفید مخصوص فقط پیوند‌های از میت به مرگ مغزی است، نویسنده شروط احراز مرگ مغزی از دیدگاه متخصصین را مرور کرده است (ص۷۷_۸۲).


=== دلایل حرمت جداسازی اعضای مردگان ===
=== دلایل حرمت جداسازی اعضای مردگان ===
خط ۸۰: خط ۸۰:


=== دلایل جواز برداشت اعضای بدن مردگان ===
=== دلایل جواز برداشت اعضای بدن مردگان ===
نویسنده پس از نقد دلایل حرمت جداسازی اعضای بدن مردگان، ادله‌ی موافقان برداشت عضو از مردگان را در دو دلیل خلاصه کرده است: نخست روایاتی که در آنها به شکافتن بدن مادری که مرده و نجات جنین او امر شده و نیز روایات دال بر امر به قطعه قطعه کردن جنین مرده در شکم مادر است.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲، ابواب الاحتضار، باب۴۶، حدیث ۶.</ref> دیگر آن که بر فرض اینکه برداشت عضو منهی‌ٌعنه شارع باشد، ضرورت آن را مباح می‌کند و اباحه تا زمان باقی‌بودن ضرورت، معتبر است.
نویسنده پس از نقد دلایل حرمت جداسازی اعضای بدن مردگان، ادله‌ی موافقان برداشت عضو از مردگان را در دو دلیل خلاصه کرده است: نخست روایاتی که در آنها به شکافتن بدن مادری که مرده و نجات جنین او امر شده و نیز روایات دال بر امر به قطعه قطعه کردن جنین مرده در شکم مادر است.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲، ابواب الاحتضار، باب۴۶، حدیث ۶.</ref> دیگر آن که بر فرض اینکه برداشت عضو منهی‌ٌعنه شارع باشد، ضرورت آن را مباح می‌کند و اباحه تا زمان باقی‌بودن ضرورت، معتبر است.


خلاصه اینکه با جمع‌بندی ادله‌ی مخالفان و موافقان برداشت عضو در مورد انسان زنده تا زمانی که حیات وی در خطر نیفتد برای حفظ و نجات نفس محترم به شرطی که ضرورت به مرحله فعلیت رسیده باشد، برداشت عضو جایز است، اما در مورد میت خطری در میان نیست و فقط شبهه هتک حرمت میت است، که آن نیز با توجه به هدف عقلایی احیاء نفس، منتفی شده و قطع عضو جایز است (ص۹۴_۹۶).
خلاصه اینکه با جمع‌بندی ادله‌ی مخالفان و موافقان برداشت عضو در مورد انسان زنده تا زمانی که حیات وی در خطر نیفتد برای حفظ و نجات نفس محترم به شرطی که ضرورت به مرحله فعلیت رسیده باشد، برداشت عضو جایز است، اما در مورد میت خطری در میان نیست و فقط شبهه هتک حرمت میت است، که آن نیز با توجه به هدف عقلایی احیاء نفس، منتفی شده و قطع عضو جایز است (ص۹۴_۹۶).
خط ۹۷: خط ۹۷:


== احکام مترتب بر پیوند ==
== احکام مترتب بر پیوند ==
نویسنده در فصل دوم با عنوان احکام مترتب بر پیوند، ادله‌ی دیدگاه عدم جواز پیوند را در سه عنوان گزارش می‌کند که عبارتند از: الف)پیوند، تصرف بدون اذن در ملک غیر است، ب) بطلان نماز با نجاست عضو قطع‌شده، ج) وجوب دفن اعضای مرده و حرمت تأخیر دفن (ص۱۰۵_۱۰۷).
نویسنده در فصل دوم با عنوان احکام مترتب بر پیوند، ادله‌ی دیدگاه عدم جواز پیوند را در سه عنوان گزارش می‌کند که عبارتند از: الف)پیوند، تصرف بدون اذن در ملک غیر است، ب) بطلان نماز با نجاست عضو قطع‌شده، ج) وجوب دفن اعضای مرده و حرمت تأخیر دفن (ص۱۰۵_۱۰۷).


===فروش اعضای بدن===
===فروش اعضای بدن===
در ادامه‌ی این فصل نویسنده به اشکالاتی که در خصوص خرید و فروش اعضای بدن ذکر شده می‌پردازد که عبارتند از: بطلان بیع میته، روایاتی که ثمن میته را سحت می‌داند،<ref>برای نمونه: حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲، ص۴۷۷.</ref> اجماع و دلیل عقل که می‌گوید مال باید خارج از جسم انسان باشد، و قیمت بازاری داشته باشد و هر دو در مورد جسم انسان منتفی است (ص۱۰۸_۱۱۶).
در ادامه‌ی این فصل نویسنده به اشکالاتی که در خصوص خرید و فروش اعضای بدن ذکر شده می‌پردازد که عبارتند از: بطلان بیع میته، روایاتی که ثمن میته را سحت می‌داند، <ref>برای نمونه: حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲، ص۴۷۷.</ref> اجماع و دلیل عقل که می‌گوید مال باید خارج از جسم انسان باشد، و قیمت بازاری داشته باشد و هر دو در مورد جسم انسان منتفی است (ص۱۰۸_۱۱۶).


بطلان بیع میته ناشی از عموم موجود در [[آیه ۳ سوره مائده]] است و نیز این که بر اساس آیات [[آیه ۲۶ سوره آل‌عمران|۲۶ آل عمران]] و [[آیه ۱۲ سوره انعام|۱۲ انعام]]، مالک حقیقی جسم انسان خداوند است فلذا انسان حق تصرف در آن را ندارد. به علاوه که عرفاً بر جسم انسان عنوان مال صدق نمی‌کند و اعضای بدن نیز مال نیست چون جزئی از کل بدن هستند که کل بدن در فقه اسلامی مالیت ندارد. نویسنده بر هر یک از دلایل فوق اشکالاتی وارد کرده و در نهایت نتیجه می‌گیرد که فروش اعضای بدن جایز است (ص۱۱۶).
بطلان بیع میته ناشی از عموم موجود در [[آیه ۳ سوره مائده]] است و نیز این که بر اساس آیات [[آیه ۲۶ سوره آل‌عمران|۲۶ آل عمران]] و [[آیه ۱۲ سوره انعام|۱۲ انعام]]، مالک حقیقی جسم انسان خداوند است فلذا انسان حق تصرف در آن را ندارد. به علاوه که عرفاً بر جسم انسان عنوان مال صدق نمی‌کند و اعضای بدن نیز مال نیست چون جزئی از کل بدن هستند که کل بدن در فقه اسلامی مالیت ندارد. نویسنده بر هر یک از دلایل فوق اشکالاتی وارد کرده و در نهایت نتیجه می‌گیرد که فروش اعضای بدن جایز است (ص۱۱۶).