کاربر:Mkhaghanif/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

Mkhaghanif (بحث | مشارکت‌ها)
Mkhaghanif (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۱۱: خط ۱۱:


=== مرگ مغزی چیست؟===
=== مرگ مغزی چیست؟===
بخش دوم کتاب با عنوان بررسی تطبیقی مرگ مغزی، موضوع‌شناسی مرگ مغزی را از منظر پزشکی، فقه و حقوق مطالعه کرده است. در بخش مطالعه حقوقی قوانین ده کشور از جمله چهار کشور مسلمان به اضافه ایران را ملاک بررسی قرار داده است. به گزارش نویسنده فقیهان شیعه گروهی فرد مبتلا به مرگ مغزی را زنده می‌انگارند و گروهی دیگر او را مرده می‌شمارند. نویسنده در یک گفتار اختصاصی این دو نظر را ارزیابی کرده و نظر نهایی خود را تبیین می‌کند.(ص۸۰-۸۵)
عنوان بخش دوم کتاب «بررسی تطبیقی مرگ مغزی (پزشکی، فقهی و حقوقی)» است. نویسنده در این بخش موضوع‌شناسی مرگ مغزی را از سه منظر گزارش کرده است. در مبحث نخست که نگاهی از دریچه دانش پزشکی به موضوع است نکته تازه‌ای که تأثیری در مباحث فقهی داشته باشد ذکر نشده است.
 
در مبحث دوم که بررسی فقهی مرگ مغزی است
 
در بخش مطالعه حقوقی قوانین ده کشور از جمله چهار کشور مسلمان به اضافه ایران را ملاک بررسی قرار داده است. به گزارش نویسنده فقیهان شیعه گروهی فرد مبتلا به مرگ مغزی را زنده می‌انگارند و گروهی دیگر او را مرده می‌شمارند. نویسنده در یک گفتار اختصاصی این دو نظر را ارزیابی کرده و نظر نهایی خود را تبیین می‌کند.(ص۸۰-۸۵)
 
===پیامدهای فقهی و حقوقی مرگ مغزی===
===پیامدهای فقهی و حقوقی مرگ مغزی===
بخش سوم کتاب به بررسی پیامدهای فقهی و حقوقی مرگ مغزی می‌پردازد. در نخستین مبحث از این بخش نویسنده به این پرسش پاسخ داده است که اگر انسان بر بدن خود تسلط دارد،‌ دامنه این تسلط تا کجاست؟ پاسخ به این پرسش روشن می‌کند که آیا فرد می‌تواند اجازه برداشت عضو خودش را بدهد یا نه؟ در این بخش یک گفتار به عناوینی اختصاص یافته است که بر پیوند اعضاء قابل تطبیق است و می‌توان از آن‌ها جواز پیوند را نتیجه گرفت. نویسنده عناوینی مثل اضطرار، اذن حاکم، تأثیر اذن پیشین شخص، اذن اولیاء شخص را مستقل بحث می‌کند و در نقطه مقابل استناد به احیاء نفس و قاعده تزاحم را دلیل‌نما می‌نامد.(ص۱۲۶-۱۲۷)
بخش سوم کتاب به بررسی پیامدهای فقهی و حقوقی مرگ مغزی می‌پردازد. در نخستین مبحث از این بخش نویسنده به این پرسش پاسخ داده است که اگر انسان بر بدن خود تسلط دارد،‌ دامنه این تسلط تا کجاست؟ پاسخ به این پرسش روشن می‌کند که آیا فرد می‌تواند اجازه برداشت عضو خودش را بدهد یا نه؟ در این بخش یک گفتار به عناوینی اختصاص یافته است که بر پیوند اعضاء قابل تطبیق است و می‌توان از آن‌ها جواز پیوند را نتیجه گرفت. نویسنده عناوینی مثل اضطرار، اذن حاکم، تأثیر اذن پیشین شخص، اذن اولیاء شخص را مستقل بحث می‌کند و در نقطه مقابل استناد به احیاء نفس و قاعده تزاحم را دلیل‌نما می‌نامد.(ص۱۲۶-۱۲۷)