کاربر:Salehi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

Salehi (بحث | مشارکت‌ها)
Salehi (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۵۹: خط ۵۹:
نویسنده با بررسی احکام بازی در متون فقهی به‌ویژه از منظر [[سید محمد صدر]] در [[کتاب ماورا الفقه]]، جواز هر نوع بازیِ دارای منفعت عقلانی را استخراج می‌کند. (ص۲۴۰-۲۴۸)  به گفته فیرحی حزب به مفهوم مدرن آن همه مختصات یک بازی عقلایی را داراست و می‌توان ذیل باب سبق و رمایه از ابواب فقهی به حکم‌شناسی حزب پرداخت. (ص۲۵۰) او با استناد به سخن سید محمد صدر که بازی‌ها را به معاملات عقلائیه ارجاع می‌دهد، معتقد است اگر حزب را نوعی بازی جدید تلقی کنیم، از آن روی که هر بازی معامله‌ای است، حزب و رقابت‌های حزبی نیز نوعی معامله جدید است و لاجرم تابعی از قواعد و عمومات باب معاملات خواهد بود. (ص۲۵۰-۲۵۳)
نویسنده با بررسی احکام بازی در متون فقهی به‌ویژه از منظر [[سید محمد صدر]] در [[کتاب ماورا الفقه]]، جواز هر نوع بازیِ دارای منفعت عقلانی را استخراج می‌کند. (ص۲۴۰-۲۴۸)  به گفته فیرحی حزب به مفهوم مدرن آن همه مختصات یک بازی عقلایی را داراست و می‌توان ذیل باب سبق و رمایه از ابواب فقهی به حکم‌شناسی حزب پرداخت. (ص۲۵۰) او با استناد به سخن سید محمد صدر که بازی‌ها را به معاملات عقلائیه ارجاع می‌دهد، معتقد است اگر حزب را نوعی بازی جدید تلقی کنیم، از آن روی که هر بازی معامله‌ای است، حزب و رقابت‌های حزبی نیز نوعی معامله جدید است و لاجرم تابعی از قواعد و عمومات باب معاملات خواهد بود. (ص۲۵۰-۲۵۳)


===پیوند حزب با حقوق نوعی و مالکیت ملی===
===پیوند حزب با حقوق نوعی، مالکیت ملی و قرارداد جمعی===
فیرحی با پیگیری زایش حقوق مشترک نوعی و [[مالکیت عمومی]] در متون فقهی، (ص۳۲۳-۳۳۴) به قاعده‌ای می‌رسد که هیچ‌یک از شرکا بدون اجازه همگان حق تصرف در مشاعات ندارد. به گفته او این قاعده نقش مهمی در حکم‌شناسی حزب دارد؛ زیرا حزب با بسیج اراده‌ها و رضایت‌ها، اراده‌های خرد را به کلان‌اراده ملی تبدیل می‌کند. (ص۳۳۴) با باور او امور مشترک نوعی که به حقوق ملی تعبیر شده، به جمعی از مردمان جغرافیای سیاسی خاص تعلق دارد و همه شرکا در حکم مالک واحد هستند و احکام دارایی‌های فردی و مستقل را دارد. (ص۳۳۶) نویسنده با پیوند زدن قرارداد اجتماعی به مسئله حیازت (بهره‌برداری از طبیعت)، معتقد است حیازت نقطه اتصال امر اجتماعی و امر طبیعی است؛ زیرا ملکیت با حیازت و کار حاصل می‌شود و با حضور دیگر انسان‌های مالک در مجاورت فرد، اجتماع شکل می‌‌گیرد و نیاز به مشاعات یا مشترکات نوعی است.(ص۳۵۳) به گفته او حیازت فرصتی برای همگان است ولی مرز آن عدم اختلال به نظام زندگی و نیازمندی‌های عمومی مردم است که اینجا مسئله قرارداد شکل می‌گیرد. (ص۳۵۵-۳۵۷) با باور او پیدایی مشاعات حاکی از نوعی مشارکت و عقد شرکت است. (ص۳۶۷)
فیرحی با پیگیری زایش حقوق مشترک نوعی و [[مالکیت عمومی]] در متون فقهی، (ص۳۲۳-۳۳۴) به قاعده‌ای می‌رسد که هیچ‌یک از شرکا بدون اجازه همگان حق تصرف در مشاعات ندارد. به گفته او، این قاعده نقش مهمی در حکم‌شناسی حزب دارد؛ زیرا حزب با بسیج اراده‌ها و رضایت‌ها، اراده‌های خرد را به کلان‌اراده ملی تبدیل می‌کند. (ص۳۳۴) به باور او، امور مشترک نوعی که به حقوق ملی تعبیر شده، به جمعی از مردمان جغرافیای سیاسی خاص تعلق دارد و همه شرکا در حکم مالک واحد هستند و احکام دارایی‌های فردی و مستقل را دارد. (ص۳۳۶)  
 
نویسنده با پیوند زدن قرارداد اجتماعی به مسئله حیازت (بهره‌برداری از طبیعت)، معتقد است حیازت نقطه اتصال امر اجتماعی و امر طبیعی است؛ زیرا ملکیت با حیازت و کار حاصل می‌شود و با حضور انسان‌های مالک در مجاورت هم، اجتماع شکل می‌‌گیرد و نیاز به مشاعات یا مشترکات نوعی است.(ص۳۵۳) به گفته او حیازت فرصتی برای همگان است ولی مرز آن عدم اختلال به نظام زندگی و نیازمندی‌های عمومی مردم است که اینجا مسئله قرارداد شکل می‌گیرد. (ص۳۵۵-۳۵۷) با باور او پیدایی مشاعات حاکی از نوعی مشارکت و عقد شرکت است. (ص۳۶۷)


==بررسی و ارزیابی==
==بررسی و ارزیابی==