کاربر:Ms.sadeghi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
Ms.sadeghi (بحث | مشارکتها) ←تأثیر عقیده درمانگر در فرادرمانی: اصلاح ارقام، اصلاح فاصلهٔ مجازی |
Ms.sadeghi (بحث | مشارکتها) ←هیپنوتیزم: اصلاح ارقام، اصلاح فاصلهٔ مجازی |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
==هیپنوتیزم== | ==هیپنوتیزم== | ||
به گفته نویسنده، برای تعیین حکم فقهی هیپنوتیزم، لازم است مولفههای مرتبط با سحر در این پدیده بررسی شوند. (ص۱۳۰) او درجات ششگانه هیپنوتیزم را توضیح داده و بر این باور است که برای مشخص شدن حکم فقهی، باید سه مولفه «نمایش غیرواقع بهعنوان واقعیت»، «پنهان بودن اسباب» و «مکر و فریب» در این درجات بررسی و اثبات شوند. به گفته او، در هیچیک از شش درجه هیپنوتیزم، هر سه مولفه بهطور همزمان وجود ندارند؛ بنابراین نمیتوان هیپنوتیزم را بهطور کامل به سحر نسبت داد، هرچند در برخی موارد، نشانههایی از سحر مشاهده میشود (ص۱۳۱-۱۳۷). | |||
==کاربردهای هیپنوتیزم== | ==کاربردهای هیپنوتیزم== |
نسخهٔ ۹ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۲۱
- چکیده
واکاوی فقهی انرژی درمانی و هیپنوتیزم
معرفی و ساختار کتاب
واکاوی فقهی انرژی درمانی و هیپنوتیزم، نوشته عباس نوری در سال ۱۴۰۰ توسط مرکز فقهی ائمه اطهار در قم منتشر شده است. این اثر در سه بخش و شش فصل تنظیم شده است. در فصل اول، بخش نخست به مفهومشناسی اصطلاحاتی مانند انرژی درمانی (ص۲۹)، هیپنوتیزم (ص۳۱)، فرادرمانی (ص۳۳)، سحر (ص۳۴)، تلقین (ص۴۰)، خلسه (ص۴۲)، ریکلاکس شدن (ص۴۳)، چاکرا (ص۴۵) و نیروی کیهانی (ص۴۶) پرداخته شده است. فصل دوم این بخش به بررسی انواع هیپنوتیزم، ارتباط تلقین با هیپنوتیزم، حالتهای مختلف خواب هیپنوتیزمی (ص۴۹-۵۵)، کاربردهای هیپنوتیزم در پزشکی (ص۵۶)، روانپزشکی و دندانپزشکی (ص۵۸)، انواع انرژی درمانی (ص۵۹)، مجوزهای درمان با موارد حرام نظیر حرج (ص۶۳)، ضرر (ص۶۷) و اضطرار، جواز نگاه پزشک به نامحرم (ص۷۱) و تفاوت هیپنوتیزم با معجزه اختصاص دارد (ص۷۷).
بخش دوم کتاب، به بررسی انرژی درمانی و هیپنوتیزم از منظر فقهی میپردازد. (ص۸۱) در فصل اول این بخش، موضوعاتی چون تطبیق سحر با انرژی درمانی و فرادرمانی (ص۸۳-۸۸)، استفاده از نیروهای کهکشانی، جن، روح و ملک (ص۱۰۱)، ضررهای مرتبط با انرژی درمانی و فرادرمانی (ص۱۰۴) و احکام فقهی مربوط به آنها (ص۱۱۰) و نقد عقاید مدعیان فرادرمانی مطرح شده است. (ص۱۱۳) فصل دوم این بخش به بررسی فقهی هیپنوتیزم اختصاص دارد و مباحثی همچون تطبیق سحر با هیپنوتیزم (ص۱۳۰)، ارتباط هیپنوتیزم با تسخیر ارواح و استمداد از جن (ص۱۳۷)، اخبار از غیب (ص۱۵۴)، سلطه بر دیگران (ص۱۵۹) و ضررهای هیپنوتیزم را بررسی کرده است (ص۱۶۴).
بخش سوم کتاب، تطبیق فقهی هیپنوتیزم در دانش روز را بررسی میکند. فصل اول بخش سوم به احکام فقهی هیپنوتیزم در حوزه پزشکی مانند دندانپزشکی (ص۱۸۳)، زایمان بدون درد (ص۲۰۱) و روانپزشکی پرداخته است. (ص۲۰۷) فصل دوم نیز به احکام فقهی هیپنوتیزم در قضاوت و کشف جرم اختصاص دارد و موضوعاتی مانند بررسی فقهی هیپنوتیزم در بازجویی (ص۲۲۳) و اعترافگیری را شامل میشود (ص۲۲۹).
ارزیابی کتاب
انرژی درمانی
مولف در فصل اول بخش دوم، به بررسی انرژیدرمانی از منظر فقه پرداخته است (ص۸۱). وی بیان میکند که برای مشخص شدن حکم فقهی انرژیدرمانی، باید ارتباط آن با سحر مورد بررسی قرار گیرد (ص۸۳). مولف معتقد است برای اثبات اینکه آیا انرژیدرمانی، سحر محسوب میشود یا خیر، باید سه ویژگی اصلی سحر در آن بررسی شود. اولین ویژگی سحر، جلوه دادن چیزی برخلاف واقعیت آن است. (ص۸۴) به گفته نوری، این مؤلفه که شامل واقعی جلوه دادن امور باطل است، در انرژیدرمانی وجود ندارد (ص۸۶).
مولف سپس به دومین ویژگی سحر، یعنی مبتنی بودن آن بر مکر و حیله، میپردازد. او توضیح میدهد که مکر و حیله نیز در انرژیدرمانی مشاهده نمیشود. در نهایت، سومین ویژگی سحر، یعنی مخفی بودن اسباب آن، بررسی میشود. کارشناسان اذعان دارند که در انرژیدرمانی نیز اسباب آن مخفی است، اما این امر کافی نیست تا آن را سحر بنامیم. از این رو، نتیجهگیری میشود که انرژیدرمانی، سحر نیست (ص۸۷-۸۸).
فرادرمانی
به باور نوری در فصل اول بخش دوم، فرادرمانی یکی از شاخههای انرژیدرمانی با ماهیتی کاملاً عرفانی است. وی بیان میکند که برای تعیین حکم فقهی فرادرمانی، باید وجود یا عدم وجود عناصر سحر در آن بررسی شود (ص۸۸). به گفته نویسنده، تمامی عناصر سحر، از جمله نمایش غیرواقعی امور، فریب و نیرنگ، و پنهان بودن علل و اسباب آن، در فرادرمانی مشاهده میشود (ص۱۰۱).
ارتباط با جن و فرشته
به گفته نویسنده، برخی از فقها ارتباط با جن و استفاده از کمک آنها را نوعی سحر دانسته و آن را حرام اعلام کردهاند. اما بر اساس تعریفی که ارائه شد، تسخیر جن و ارتباط با آن با سحر تفاوت دارد. آیتالله خویی نیز معتقد است که ارتباط با اجنه از نظر موضوع و حکم با سحر متفاوت است و دلیلی بر حرمت ذاتی آن وجود ندارد، مگر اینکه این ارتباط باعث آزار دیگران شود یا مقدمات آن حرام باشد. (ص۱۰۲) همچنین نویسنده اشاره میکند که تسخیر جن ممکن است موجب اذیت آنها شود. اگر جن کافر باشد، فقها در جواز تسخیر او بحثی ندارند، حتی اگر این امر منجر به آزار او شود. اما اگر جن مؤمن باشد و با رضایت و اختیار خود به همکاری با انسان بپردازد، شبههای در جواز آن نیست. با این حال، اگر همکاری او با اکراه باشد، برخی از فقها حکم به حرمت دادهاند، هرچند محقق خویی معتقد است دلیلی برای حرمت آزار جن وجود ندارد (ص۱۰۳).
به باور عباس نوری، استمداد از ارواح نیز به خودی خود اشکالی ندارد، اما برخی آن را در دسته سحر قرار داده و حرام اعلام کردهاند، در حالی که عدهای دیگر آن را مباح میدانند، مگر اینکه موجب آزار روح میت یا ضرر به دیگران شود که در این صورت جایز نیست. بر اساس تعریف مختار نویسنده، استمداد از ارواح مشمول تعریف سحر نمیشود. (ص۱۰۳) همچنین نویسنده به حکم فقهی کمک گرفتن از فرشتگان اشاره میکند و میگوید که اگر امکان چنین کاری وجود داشته باشد، حکم آن مشابه تسخیر جن و ارواح است. از آنجا که این عمل در دسته سحر قرار نمیگیرد، جایز است، مشروط بر اینکه باعث آزار آنها یا ضرر به دیگران نشود (ص۱۰۴).
اضرار به دیگران و درمانگر
مولف در صفحه ۱۰۴ به حکم فقهی ضرر رساندن به دیگران در انرژی درمانی و فرادرمانی پرداخته است. وی بیان میکند که باید بررسی شود آیا این روشها ضرری دارند و اگر دارند، آیا این ضررها از نظر شرعی حرام محسوب میشوند یا خیر. (ص۱۰۴) مولف معتقد است که اگر درمانگر از تخصص کافی برخوردار باشد، تنها ضرری که ممکن است بیمار متحمل شود، یادآوری برخی حوادث تلخ گذشته است که این موضوع خطر جدی تلقی نمیشود. (ص۱۰۷) نویسنده اشاره میکند که فرادرمانی، با وجود اینکه شاخهای از انرژی درمانی است، ممکن است خطرات جدیتری به همراه داشته باشد؛ از جمله بازگشت بیماری به شکلی شدیدتر یا تجربه درد و وضعیتهای دشوار هنگام درمان (ص۱۰۹).
به گفته نوری اگرچه مراجعه به طبیب و درمانگر معمولاً سودمند است و به درمان بیماری کمک میکند، اما ممکن است ضررهایی نیز به همراه داشته باشد. وی بر لزوم بررسی این ضررهای احتمالی و تعیین میزان حرمت آنها از منظر شرعی تأکید دارد. (ص۱۱۰) نویسنده اشاره میکند که انرژی درمانی و فرادرمانی روشهایی هستند که گاهی ممکن است بیمار را دچار حالتهای غیرقابلکنترل کنند، از جمله آسیبهای روحی و روانی، بازگشت بیماری یا حتی قرار گرفتن در معرض حمله جنها. با این حال، از آنجا که این احتمالات در بیشتر موارد قابلکنترل هستند، چنین روشهای درمانی مشکلی از نظر شرعی ایجاد نمیکنند (ص۱۱۱).
مولف بیان میکند که ممکن است درمانگر با ضررهایی روبهرو شود، بنابراین باید بررسی کرد که آیا این ضررها از نوع ضررهای حرام هستند یا خیر. به نظر مولف، در تمامی درمانها احتمال خطر برای درمانگر وجود دارد و از دیدگاه عقلا، این نوع ضررها معمولاً نادیده گرفته میشوند. در خصوص ضررهای مالی و دنیوی، بیشتر فقها بر وجوب دفع ضرر قطعی و مظنون تأکید دارند، اما دفع ضرر محتمل را واجب نمیدانند. همچنین، اکثر فقها بر این باورند که شرع و دین، ضرر جانی قابل توجه برای درمانگر در فرادرمانی را جایز نمیدانند، مگر در شرایطی که توقف فرادرمانی منجر به اختلال در نظام هستی شود (ص112).
تأثیر عقیده درمانگر در فرادرمانی
به گفته نویسنده، عقیده درمانگر هیچ نقشی در عملکرد فرادرمانی ندارد، زیرا حتی افرادی با باورهای صحیح و مثبت نیز میتوانند از این روش استفاده کنند (ص۱۱۳). به باور او، برخی آموزهها و اعتقادات مرتبط با فرادرمانی با تعالیم دینی در تضاد قرار دارند (ص۱۱۴). همچنین نویسنده اشاره میکند که طرفداران فرادرمانی به تناسخ باور دارند. از دیگر عقاید نادرست مدعیان فرادرمانی، بزرگداشت شیطان است؛ آنها ابلیس را نخستین معلم میدانند و معتقدند خداوند به او دستور داده که در برابر آدم سجده نکند، در حالی که آیات قرآن خلاف این ادعا را نشان میدهند (ص۱۱۹).
به باور نویسنده، مدعیان فرادرمانی بر این عقیدهاند که ماندگاری در جهنم غیرممکن است، اما این دیدگاه با آیات صریحی مانند آیه ۶ سوره بینه، آیه ۲۳ سوره جن و آیه ۱۶۹ سوره نساء و همچنین روایات دینی در تضاد است (ص۱۲۱). نویسنده همچنین بیان میکند که این افراد اعتقاد دارند در قیامت حسابرسی وجود نخواهد داشت و حسابرسی به این صورت است که فرد در برابر خداوند قرار میگیرد و از او پرسیده میشود که بر اساس مرام خود چه دستاوردی داشته است (ص۱۲۳).
هیپنوتیزم
به گفته نویسنده، برای تعیین حکم فقهی هیپنوتیزم، لازم است مولفههای مرتبط با سحر در این پدیده بررسی شوند. (ص۱۳۰) او درجات ششگانه هیپنوتیزم را توضیح داده و بر این باور است که برای مشخص شدن حکم فقهی، باید سه مولفه «نمایش غیرواقع بهعنوان واقعیت»، «پنهان بودن اسباب» و «مکر و فریب» در این درجات بررسی و اثبات شوند. به گفته او، در هیچیک از شش درجه هیپنوتیزم، هر سه مولفه بهطور همزمان وجود ندارند؛ بنابراین نمیتوان هیپنوتیزم را بهطور کامل به سحر نسبت داد، هرچند در برخی موارد، نشانههایی از سحر مشاهده میشود (ص۱۳۱-۱۳۷).