فقه معاصر:پیش‌نویس قواعد فقه (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

Salehi (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Salehi (بحث | مشارکت‌ها)
 
خط ۶۵: خط ۶۵:


===تفاوت رویکرد حقوقی و فقهی به قواعد فقه===
===تفاوت رویکرد حقوقی و فقهی به قواعد فقه===
به گفته عمید زنجانی، در حقوق، قواعد فقه به‌عنوان اصول حقوقی تلقی می‌شوند، اما این رویکرد باعث شده مسائل اختصاصی این قواعد از بحث‌های حقوقی خارج شود و به صورت اصول مسلم و غیر قابل بحث تبدیل شود. برای نمونه، مقایسه کاربرد قاعده عسر و حرج یا قاعده لا ضرر در مسائل حقوقى در آثار حقوقدانان با موارد مشابه فقهى آن در آثار فقها نشان مى‌دهد که تا چه حد در استنادهاى حقوقى به قواعد فقهى تساهل و تسامح به کار رفته است (ج۱، ص ۱۲). وی منشأ این اختلاف را دو عامل معرفی می‌کند:
به گفته عمید زنجانی، در حقوق، قواعد فقه به‌عنوان اصول حقوقی تلقی می‌شوند، اما این رویکرد باعث شده مسائل اختصاصی این قواعد از بحث‌های حقوقی خارج شود و به صورت اصول مسلم و غیرقابل بحث تبدیل شود. برای نمونه، مقایسه کاربرد قاعده عسر و حرج یا قاعده لا ضرر در مسائل حقوقى در آثار حقوقدانان با موارد مشابه فقهى آن در آثار فقها نشان مى‌دهد که تا چه حد در استنادهاى حقوقى به قواعد فقهى تساهل و تسامح به کار رفته است (ج۱، ص ۱۲). وی منشأ این اختلاف را دو عامل معرفی می‌کند:
# روش و منطق استدلال: فقها به ادله نقلی و عقلی استناد می‌کنند، در حالی که حقوقدانان بیشتر از منطق عقل و استحسان استفاده می‌کنند.
# روش و منطق استدلال: فقها به ادله نقلی و عقلی استناد می‌کنند، در حالی که حقوقدانان بیشتر از منطق عقل و استحسان استفاده می‌کنند.
# نگاه کاربردی در حقوق: در حقوق، بیشتر به کاربرد قواعد فقه توجه می‌شود و جنبه‌های نظری آن کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد.
# نگاه کاربردی در حقوق: در حقوق، بیشتر به کاربرد قواعد فقه توجه می‌شود و جنبه‌های نظری آن کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد.
خط ۷۳: خط ۷۳:
==ارتباط تکوین و تدوین قواعد فقهی با تحولات اجتهادی؛ از قدما تا معاصران==
==ارتباط تکوین و تدوین قواعد فقهی با تحولات اجتهادی؛ از قدما تا معاصران==
عمید زنجانی درباره تدوین قواعد فقیه به دو نکته اصلی اشاره می‌کند:
عمید زنجانی درباره تدوین قواعد فقیه به دو نکته اصلی اشاره می‌کند:
# تکوین هم‌زمان با شریعت: ریشه بسیاری از قواعد فقهی در آیات قرآن (مانند «نفی حرج») و احادیث (مانند «لا ضرر») است. بنابراین تکوین قواعد فقهی هم‌زمان با نزول آیات فقهی قرآن و شکل‌گیری شریعت صورت گرفته است (ج۱، ص۲۸).
# تکوین هم‌زمان با شریعت: ریشه بسیاری از قواعد فقهی در آیات قرآن (مانند «[[قاعده نفی حرج|نفی حرج]]») و احادیث (مانند «[[قاعده لاضرر|لا ضرر]]») است. بنابراین تکوین قواعد فقهی هم‌زمان با نزول آیات فقهی قرآن و شکل‌گیری شریعت صورت گرفته است (ج۱، ص۲۸).
# ارتباط با تحولات اجتهاد: تدوین قواعد فقهی هم‌زمان با تدوین فقه بوده و فقها در خلال مباحث فقهی به تبیین و شرح قواعد فقهی پرداخته‌اند و هر زمان اجتهاد رونق بیشتری داشته به موازات آن نیز قواعد فقهی رواج داتشه است (ج۱، ص۲۸).
# ارتباط با تحولات اجتهاد: تدوین قواعد فقهی هم‌زمان با تدوین فقه بوده و فقها در خلال مباحث فقهی به تبیین و شرح قواعد فقهی پرداخته‌اند و هر زمان اجتهاد رونق بیشتری داشته به موازات آن نیز قواعد فقهی رواج داشته است (ج۱، ص۲۸). نویسنده بر اساس اینکه معمولاً ادوار فقه شیعه به چهار دوره متقدمان، متأخران، متأخر متأخران و معاصران تقسیم می‌گردد، سیر تحول تبیین قواعد فقهی در میان فقهاى شیعه را نیز طبق همین سیر تاریخی بررسی می‌کند (ج۱، ص۲۹). به گفته او در دوره قدما تفاوت چندانی میان قواعد و احکام دیده نمی‌شود (ج۱، ص۲۹)؛ ولی در دوره متأخران با تحولات صورت گرفته، به جز قواعد مستنبط از کتاب و سنت، نوع جدیدى از قواعد به نام قواعد اصطیادی شهرت یافت (ج۱، ص۳۰). البته مباحثى که تحت عنوان قواعد فقهى در این دوره مطرح شده است، معمولا آمیخته‌اى از مباحث اصولى، احکام کلى و قواعد فقهى بوده است (ج۱، ص۳۱). به باور نویسنده در دوره متأخر متأخران به‌دلیل رواج اخباری‌گری، نقش قواعد فقهی موقتاً کاهش یافته است ولی در قرن سیزدهم، با تلاش‌های اصولیانی مانند علامه بهبهانی، قواعد فقهی احیا شد و تحول جدیدی در تدوین آن‌ها ایجاد شد. بیشترین مؤلفات در زمینه قواعد فقهی در قرن‌های سیزدهم و چهاردهم که زمان اوجگیری اجتهاد و گرایش اصولی در فقه است، نگاشته شده است (ج۱، ص۳۱ و ۳۲). دوره معاصر نیز به باور عمید زنجانی با کتاب «بلغة الفقیه» آل بحرالعلوم آغاز می‌شود و با آثاری مانند «قواعد فقه» [[محمود شهابى]] و «القواعد الفقهیه» [[ناصر مکارم شیرازى|مکارم شیرازى]] ادامه می‌یابد (ج۱، ص۳۳).
 
نویسنده بر اساس اینکه معمولاً ادوار فقه شیعه به چهار دوره متقدمان، متأخران، متأخر متأخران و معاصران تقسیم می‌گردد، سیر تحول تبیین قواعد فقهی در میان فقهاى شیعه را نیز طبق همین سیر تاریخی بررسی می‌کند (ج۱، ص۲۹):
# دوره قدما: در آثار شیخ طوسی (به‌ویژه «الخلاف» و «المبسوط») چندان تفاوتى بین قواعد فقهى و احکام کلى به شکل امروزی اش دیده نمى شود اما در برخی از کتب قدما، مانند کتاب «المقنعه» شیخ مفید، موارد بسیارى دیده مى‌شود که به قواعد فقه با همان عناوینى که امروز متداول هست استناد شده است (ج۱، ص۲۹).
#دوره متأخران: فقهای متأخر مانند «محقق حلی»، «علامه حلی»، «محقق کرکی» و «شهیدین» تحول جدیدی در استناد به قواعد فقهی ایجاد کردند. در این دوره، به جز قواعد مستنبط از کتاب و سنت، نوع جدیدى از قواعد پا به عرصه فقه گذاشت که فصل جدیدى را در اجتهاد و سیر مباحث فقهى ایجاد کرد. این نوع قواعد فقهى که به نام «قواعد اصطیادى» شهرت یافته که عبارت است از ضوابط کلی که در آثار فقهای گذشته مورد قبول بوده‌اند، اما نامی از آن‌ها برده نمی‌شد؛ مانند «ما یضمن و ما لا یضمن (ج۱، ص۳۰). آثاری مانند «قواعد الاحکام» علامه حلی و «القواعد و الفوائد» شهید اول، زمینه‌های گسترش قواعد اصطیادی را فراهم کرده‌اند (ج۱، ص۳۰). البته مباحثى که تحت عنوان قواعد فقهى در این دوره مطرح شده است، معمولا آمیخته‌اى از مباحث اصولى، احکام کلى و قواعد فقهى بوده؛ به طورى که انطباق این مباحث با آنچه ما امروز از آن به قواعد فقه تعبیر مى‌کنیم و تعریف مشخصى دارد، متفاوت بوده است (ج۱، ص۳۱).
# دوره متأخر متأخران: این دوره دوران رکود و احیای قواعد فقهی است! در قرون یازدهم و دوازدهم، با رواج اخباری‌گری، نقش قواعد فقهی موقتاً کاهش یافته است و در قرن سیزدهم، با مجاهدت اصولیانی مانند علامه بهبهانی، قواعد فقهی احیا شد و تحول جدیدی در تبیین و تدوین آن‌ها ایجاد شد. بیشترین مؤلفات در زمینه قواعد فقهی در قرن‌های سیزدهم و چهاردهم که زمان اوجگیری اجتهاد و گرایش اصولی در فقه است نگاشته شده است (ج۱، ص۳۱ و ۳۲).
# دوره معاصر: عمید زنجانی، این دوره را با نام بردن از کتاب «بلغة الفقیه» آل بحر العلوم آغاز می‌کند و با اسم یازدهمین و دوازدهمین اثر به پایان می‌رساند: «قواعد فقه» محمود شهابى و «القواعد الفقهیه» مکارم شیرازى (ج۱، ص۳۳).


==تغییر استنباط به دو روش روایی و قاعده‌ای==
==تغییر استنباط به دو روش روایی و قاعده‌ای==