فقه معاصر:پیش‌نویس استرداد مجرمان (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

Alikhani (بحث | مشارکت‌ها)
Alikhani (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۸۱: خط ۸۱:
نویسنده مسئله استرداد کافر ذمی را با پیش‌فرض جرم‌بودن عمل در هر دو کشور، و کافر‌بودن کشور تقاضاکننده، بررسی نموده و اقوال سه‌گانه فقیهان را بیان کرده است:
نویسنده مسئله استرداد کافر ذمی را با پیش‌فرض جرم‌بودن عمل در هر دو کشور، و کافر‌بودن کشور تقاضاکننده، بررسی نموده و اقوال سه‌گانه فقیهان را بیان کرده است:


=== 1. تخییر بین تحویل‌دادن مجرم یا اجرای مجازات؛ ===
=== ۱. تخییر بین تحویل‌دادن مجرم یا اجرای مجازات ===
طبق این قول، اگر کافر ذمی جرمی را علیه کافر دیگری مرتکب شود، حاکم اسلامی مخیر است، او را به کشورش تحویل دهد تا مجازاتش کنند، یا خود، او را مطابق شریعت اسلام مجازات کند. فقیهانی چون، صاحب جواهر، شیخ مفید، ابن‌ادریس، [[ناصر مکارم شیرازی]]، [[حسینعلی منتظری]] این دیدگاه را اختیار کرده‌اند. این فقها خود بر دو دسته‌اند: گروهی این قول را تنها در مورد زنا، لواط و مساحقه ذکر کرده‌اند و برخی دیگر [[الغای خصوصیت]] کرده، آن را شامل همه جرایم می‌دانند (ص۸۸-۸۹). برای این قول به دلایلی استناد شده است؛ از جمله [[آیه ۴۲ سوره مائده]] و مقتضای وفای به عهد اهل ذمه. نگارنده به هر دو دلیل، اشکالاتی وارد کرده است، مانند اینکه، آیه یادشده، مربوط به تخییر بین اجرای احکام اسلامی و اعراض است، نه اجرا و تحویل مجرم (ص۹۰-۹۴).
طبق این قول، اگر کافر ذمی جرمی را علیه کافر دیگری مرتکب شود، حاکم اسلامی مخیر است، او را به کشورش تحویل دهد تا مجازاتش کنند، یا خود، او را مطابق شریعت اسلام مجازات کند. فقیهانی چون، صاحب جواهر، شیخ مفید، ابن‌ادریس، [[ناصر مکارم شیرازی]]، [[حسینعلی منتظری]] این دیدگاه را اختیار کرده‌اند. این فقها خود بر دو دسته‌اند: گروهی این قول را تنها در مورد زنا، لواط و مساحقه ذکر کرده‌اند و برخی دیگر [[الغای خصوصیت]] کرده، آن را شامل همه جرایم می‌دانند (ص۸۸-۸۹). برای این قول به دلایلی استناد شده است؛ از جمله [[آیه ۴۲ سوره مائده]] و مقتضای وفای به عهد اهل ذمه. نگارنده به هر دو دلیل، اشکالاتی وارد کرده است، مانند اینکه، آیه یادشده، مربوط به تخییر بین اجرای احکام اسلامی و اعراض است، نه اجرا و تحویل مجرم (ص۹۰-۹۴).


خط ۸۸: خط ۸۸:
نگارنده در جمع‌بندی بحث قائل به قول اول است یعنی تخییر بین تحویل دادن مجرم ذمی و اجرای مجازات اسلامی (ص۱۱۴).
نگارنده در جمع‌بندی بحث قائل به قول اول است یعنی تخییر بین تحویل دادن مجرم ذمی و اجرای مجازات اسلامی (ص۱۱۴).


=== 2. تخییر بین اعراض یا اجرای مجازات؛ ===
=== ۲. تخییر بین اعراض یا اجرای مجازات ===
بر اساس دیدگاه فاضل هندی، حاکم می‌تواند کافر ذمی مجرم را طبق شریعت اسلام مجازات نماید، یا از او اعراض کرده، وی را به کشورش تحویل ندهد (ص۸۹). مستند این قول [[آیه ۴۲ سوره مائده]] و امر به منکربودن تحویل مجرم است (ص۹۵-۹۶).
بر اساس دیدگاه فاضل هندی، حاکم می‌تواند کافر ذمی مجرم را طبق شریعت اسلام مجازات نماید، یا از او اعراض کرده، وی را به کشورش تحویل ندهد (ص۸۹). مستند این قول [[آیه ۴۲ سوره مائده]] و امر به منکربودن تحویل مجرم است (ص۹۵-۹۶).


=== 3. احتیاط به اجرای مجازات اسلامی؛ ===
=== ۳. احتیاط به اجرای مجازات اسلامی ===
[[سید روح‌الله موسوی خمینی|امام خمینی]] اجرای حدود اسلامی بر کافر ذمی را مطابق احتیاط واجب دانسته است (ص۹۰). وجوب حکم بر اساس قوانین اسلام مستند به ادله‌ای است که عبارتند از: الف: آیه ۴۸ سوره مائده.  ب: روایت عبدالله‌بن‌جعفر در قرب‌الاسناد که مضمونش این است که مجرم ذمی  که در سرزمین اسلامی زنا یا شرب خمر کرده و یا در سرزمین غیراسلامی جرم کرده و به قاضی اسلامی ترافع کرده باشند، باید بر او حدود مسلمین اجرا شود (محمدبن‌حسن عاملی، وسائل‌الشیعه، ج۲۸، ص۵۰، ابواب مقدمات الحدود، ب۲۹، ح۱).  ج: روایت ابی‌بصیر که دال بر اجرای احکام اسلامی بر اهل کتابی است که در بلاد اسلامی مرتکب فحشا شوند (محمدبن‌حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج۱۰، ص۱۸۶).  د: مکلف بودن کفار به فروع (ص۹۶-۱۰۱).
[[سید روح‌الله موسوی خمینی|امام خمینی]] اجرای حدود اسلامی بر کافر ذمی را مطابق احتیاط واجب دانسته است (ص۹۰). وجوب حکم بر اساس قوانین اسلام مستند به ادله‌ای است که عبارتند از: الف: آیه ۴۸ سوره مائده.  ب: روایت عبدالله‌بن‌جعفر در قرب‌الاسناد که مضمونش این است که مجرم ذمی  که در سرزمین اسلامی زنا یا شرب خمر کرده و یا در سرزمین غیراسلامی جرم کرده و به قاضی اسلامی ترافع کرده باشند، باید بر او حدود مسلمین اجرا شود (محمدبن‌حسن عاملی، وسائل‌الشیعه، ج۲۸، ص۵۰، ابواب مقدمات الحدود، ب۲۹، ح۱).  ج: روایت ابی‌بصیر که دال بر اجرای احکام اسلامی بر اهل کتابی است که در بلاد اسلامی مرتکب فحشا شوند (محمدبن‌حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج۱۰، ص۱۸۶).  د: مکلف بودن کفار به فروع (ص۹۶-۱۰۱).