کاربر:Mojtaba61.Abedini/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

Mojtaba61.Abedini (بحث | مشارکت‌ها)
Mojtaba61.Abedini (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۴۶: خط ۴۶:


==دلائل حرمت ذاتی غنا==
==دلائل حرمت ذاتی غنا==
نویسنده پیش از بررسی به دلایل حرمت خوانندگی زنان، این پرسش را مطرح می‌کند که چرا در قرآن به‌صراحت درباره حرمت غنای زنان سخنی نیامده است. سپس تلاش می‌کند با بهره‌گیری از قاعده اشتراک تکالیف میان زنان و مردان و استفاده از لفظ مذکر در معنای عام، به کمک دیدگاه‌های جوادی آملی پاسخی برای این پرسش ارائه دهد (صفحات ۷۵ تا ۸۰).
نویسنده پیش از پرداختن به دلایل حرمت خوانندگی زنان، این سؤال را مطرح می‌کند که چرا در قرآن به‌طور مستقیم به ممنوعیت آوازخوانی زنان اشاره نشده است. سپس با استناد به قاعده اشتراک تکالیف میان زنان و مردان و استفاده از لفظ مذکر به‌عنوان معنای عام، تلاش می‌کند با بهره‌گیری از دیدگاه‌های جوادی آملی پاسخی برای این پرسش ارائه دهد (۷۵ تا ۸۰).


===آیات===
=== آیات ===
به نظر نویسنده، از آنجا که در آیات قرآن به طور مستقیم از لفظ غنا استفاده نشده و امر و نهی صریحی در مورد آن وجود ندارد، کسانی که به این آیات استناد می‌کنند، برای اثبات حرمت غنا به روایات مرتبط رجوع کرده‌اند. در قرآن کریم، واژه‌هایی مانند قول زور، باطل و لهو الحدیث ذکر شده است که بر اساس دیدگاه مفسران و روایات نقل‌شده از ائمه (ع)، بر مفهوم غنا و خوانندگی تطبیق داده می‌شود. نویسنده در این بخش، آیات ۶ سوره لقمان، ۳۰ سوره حج، ۷۲ سوره فرقان و ۳ سوره مؤمنون را از دیدگاه لغویان، مفسران، فقها و روایات وارده (با تحلیل اسناد) مورد بررسی قرار می‌دهد (۸۰ تا ۹۸). در نهایت، به نتیجه‌گیری درباره حرمت غنا می‌رسد و دیدگاه کسانی را نقد می‌کند که معتقدند آیات و روایات دلالت قطعی بر حرمت غنا ندارند و پاسخ‌هایی به این نظرات ارائه می‌دهد (۹۸ تا ۹۹).


به باور نویسنده، چون در آیات قرآن از لفظ غنا استفاده نشده و امر و نهی خاصی صریحاً به آن تعلق نگرفته، تمسک‌کنندگان به این آیات به واسطه روایات در این باب بر حرمت غنا کمک گرفته‌اند. در آیات قرآن الفاظی مانند قول زور، باطل و لهو الحدیث آمده که طبق نظر مفسران و روایات رسیده از ائمه(ع) بر غنا و خوانندگی تطبیق می‌شود.
نویسنده در این بخش به بررسی آیات ۶ سوره لقمان، ۳۰ سوره حج، ۷۲ سوره فرقان و ۳ سوره مؤمنون از منظر لغویان، مفسران، فقها و روایات وارده (با تحلیل اسناد) می‌پردازد.  (ص ۸۰-۹۸).در پایان این مباحث، به نتیجه‌گیری درباره حرمت غنا می‌رسد. ایشان به نقد دیدگاه کسانی که معتقدند آیات و روایات دلالت قطعی بر حرمت غنا ندارند، پرداخته و پاسخ‌هایی ارائه می‌کند (ص ۹۸-۹۹).
===روایات===
===روایات===
نویسنده در دومین دلیل بر حرمت ذاتی غنا به روایاتی استدلال می‌کند که به صورت مستقل در کتاب‌های شیعه و سنی درباره غنا نقل شده است و برخی فقها برای آن ادعای تواتر دارند. او نظر فقهایی که مدعی هستند روایتی که از نظر سند و دلالت در حرمت غنا تام و تمام باشد، وجود ندارد را رد کرده و می‌نویسد که با جستجو در منابع روایی به روایات فراوانی برمی‌خوریم که از نظر سند کامل و درست هستند و بر حرمت ذاتی غنا دلالت دارند.
نویسنده در دومین دلیل برای حرمت ذاتی غنا به روایاتی استناد می‌کند که به‌طور مستقل در منابع شیعه و سنی درباره غنا نقل شده‌اند و برخی فقها برای آن ادعای تواتر دارند. او دیدگاه فقهایی را که معتقدند هیچ روایتی با سند و دلالت کامل برای اثبات حرمت غنا وجود ندارد، رد کرده و بیان می‌کند که با بررسی منابع روایی، می‌توان به تعداد زیادی روایت معتبر دست یافت که از نظر سند صحیح بوده و به روشنی بر حرمت ذاتی غنا دلالت دارند.


نویسنده روایات را جمع‌آوری کرده و با بررسی سندی آن‌ها، به چند دسته کلی تقسیم می‌کند:
نویسنده روایات را جمع‌آوری کرده و با بررسی سندی آن‌ها، به چند دسته کلی تقسیم می‌کند: