کاربر:Mojtaba61.Abedini/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه |
||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
نویسنده تأکید میکند که ملاک حرمت خوانندگی محرم (صوت مرجع مطرب لهوی) است و تغییر صدا تأثیری در حکم ندارد. هر صدایی که شرایط غنا را داشته باشد، مشمول آیات و روایات حرمت غنا است، چه توسط زن باشد و چه مرد. همچنین، نویسنده استفتائات مطرح شده از مراجع تقلید را در این زمینه ذکر میکند (ص ۱۶۵-۱۶۷). | نویسنده تأکید میکند که ملاک حرمت خوانندگی محرم (صوت مرجع مطرب لهوی) است و تغییر صدا تأثیری در حکم ندارد. هر صدایی که شرایط غنا را داشته باشد، مشمول آیات و روایات حرمت غنا است، چه توسط زن باشد و چه مرد. همچنین، نویسنده استفتائات مطرح شده از مراجع تقلید را در این زمینه ذکر میکند (ص ۱۶۵-۱۶۷). | ||
== استثنائات حرمت خوانندگی زن == | == استثنائات حرمت خوانندگی زن == | ||
=== قرائت قرآن=== | === قرائت قرآن=== |
نسخهٔ ۳۱ اوت ۲۰۲۵، ساعت ۰۳:۰۶
مجتبی عابدینی
کتاب «بررسی فقهی خوانندگی زن در جامعه اسلامی» به تحلیل موضوع غنا و خوانندگی زنان از دیدگاه فقه شیعه پرداخته است. نویسنده در این اثر، با استناد به آیات، روایات، اجماع و نظرات فقها، حرمت ذاتی یا مشروط غنا را بررسی کرده و دیدگاههای مختلف را تحلیل میکند. موضوعاتی همچون معیار طرب، غنا در قرآن، مرثیه، مراسم عروسی و تکخوانی زن مورد بحث قرار گرفته است. همچنین استثنائات حرمت غنا مانند قرائت قرآن و حداء نیز بررسی شدهاند. این کتاب با تحلیل تاریخی و سندی، به اختلاف نظرات فقها و دلایل آنها میپردازد. در نهایت، نویسنده به احکام شک در خوانندگی زن و توصیه به احتیاط در موارد مشکوک اشاره دارد.
معرفی و گزارش شاختار
کتاب «بررسی فقهی خوانندگی زن در جامعه اسلامی» نوشته رسول جمشیدی، در سال ۱۳۹۹ توسط انتشارات سومر نشر منتشر شد. این اثر با ۲۸۰ صفحه، به تحلیل و بررسی جوانب فقهی مرتبط با خوانندگی زنان در جامعه اسلامی میپردازد.
کتاب حاضر در چهار فصل تنظیم شده است: فصل اول: کلیات موضوع مورد بررسی قرار گرفته است. فصل دوم: به مفهوم غنا و تبیین ابعاد مختلف این مفهوم در موسیقی پرداخته شده است. فصل سوم: به بررسی فقهی خوانندگی زنان، شامل ادله حرمت غنا، حرمت کسب، تکخوانی و جمعخوانی زنان، خوانندگی با صدای مردانه و موارد دیگر اختصاص دارد. فصل چهارم: به نتیجهگیری اختصاص یافته است که در آن نویسنده جمعبندی مباحث مطرحشده را ارائه میدهد.
بررسی لغوی و اصطلاحی غنا
نویسنده در فصل اول و دوم به کلیات مباحث همچون تبیین مسئله، ضرورت پژوهش و نیز مفهومشناسی غنا پرداخته است (ص۱۲-۴۲).
نویسنده برای شناخت معنای خوانندگی و اینکه کدام نوع از خوانندگی در اسلام حرام و یا حلال است و خوانندگی حرام دارای چه شرایطی باید باشد درابتدا به لغت نامه ها مراجعه کرده و پس از بیان لغوی غنا به بررسی تعاریف لغوی پرداخته است و معتقد است که برخی از معانی غنا از نوع بیان مصداق برای مفهوم غنا بوده که اختلاف بین آنها تاثیری در استنباط حکم ندارد از طرفی تعاریف ذکر شده برای غنا در ظاهر اختلاف زیادی دارند که معلوم نیست غنا به معنی آواز است یا آواز طب انگیز مشتمل بر ترجیع و ....در ادامه نویسنده تعریف جامعی از غنا ارایه داده که شامل همه تعاریف لغوی غنا شده است و آن عبارت است از: «صوتی که با ترجیع و کیفیت خاصی ادا شود که طرب انگیز باشد»
نویسنده غنا را مترادف خوانندگی دانسته و نظرات فقهایی مانند میرزای قمی، علامه حلی و صاحب جواهر را در تأیید این معنا بیان کرده است. ایشان پس از ذکر اقوال فقها نتیجه میگیرد که غنا، آواز ترجیعدار و طربانگیزی است که قوای شهوانی را تحریک کرده و مناسب مجالس فسق و فجور است. از دید نویسنده، ارکان اصلی غنا شامل ترجیع و طرب است و حرمت آن بین زن و مرد یا نوع اجرا (مستقیم یا ضبطشده) تفاوتی ندارد. (ص۱۹ - ۳۳)
نویسنده معتقد است که از برخی آیات و روایات تفسیری استفاده می شود که در تحقق غنا علاوه بر دو عنصر ترجیع و تطریب صوت، عناصر دیگری همچون سخن لهو و یا باطلی که موجب گمراهی از مسیر حق شود و یا صوتی که مناسب مجالس لهو باشد، مدخلیت دارد و بدون آنها غنای فقهی تحقق نخواهد داشت. به اعتقاد نویسنده حرمت خوانندگی زن با وجود ارکان اصلی غنا (طرب، ترجیع، لهو) محقق می شود و انگیزه خواننده و شنونده، مکان و زمان در حرمت آن تاثیری ندارد جز در مورد اجبار.(ص۳۵ - ۳۶)
بررسی اعتبار طرب فعلی یا شأنی در صدق خوانندگی زن
نویسنده با طرح این پرسش که آیا در تحقق غنا، وجود طرب فعلی لازم است یا طرب شأنی کافی است، به بررسی این موضوع پرداخته است. او ابتدا به تعریف طرب فعلی و طرب شأنی پرداخته و با اشاره به دیدگاه برخی از فقهای شیعه همچون شیخ انصاری و سید خوانساری، بیان میکند که اکثر فقهای شیعه به شرط بودن طرب شأنی در غنا اعتقاد دارند. به نظر نویسنده، از آنجا که در وضع احکام اسلام، نوع و عرف مردم مورد توجه قرار گرفته است، بنابراین معیار تحقق غنا باید بر مبنای نوع و شأن افراد باشد.(ص ۴۲-۴۶).
معیار تشخیص طرب
نویسنده به بررسی اختلاف نظر فقها در مورد معیار تشخیص موسیقی مطرب پرداخته و مطرح میکند که آیا این معیار بر اساس نظر عموم مردم، عرف متدینین، عرف خاص یا شخص مکلف تعیین میشود؟ به باور او، فقها در پاسخ به این پرسش به چند گروه تقسیم شدهاند و هر گروه یکی از این معیارها را پذیرفته است.(ص ۴۶-۴۹).
ملاک صدق غنا صوت یا کلام؟
نویسنده با استناد به دیدگاه اکثر فقهای معاصر، غنا را کیفیتی در صدا تعریف میکند که دارای ترجیح طربانگیز است. او تأکید دارد که در حرمت غنا تفاوتی وجود ندارد، شعر باشد یا نثر، مرثیه باشید یا قرآن و دعا. در ادامه به برخی از دیدگاههای فقها همچون میرزای قمی، آیت الله خویی، مکارم شیرازی اشاره میکند. (ص ۴۹-۵۲).
آواز زن بصورت غنا یا صدای زن؟
به اعتقاد نویسنده، آنچه در اسلام ممنوع است، آواز زن به صورت غنا و لهوی است، نه صدای زن. زیرا در روایات اسلامی، استفاده از صوت زیبا در قرائت قرآن، اذان و موارد مشابه، هیچ اشکالی ندارد. ایشان در ادامه نظر فقهایی همچون خامنهای، نور همدانی و فاضل لنکرانی را در تایید کلام خود ذکر میکند. نویسنده سپس با استناد به کتب فقهی، صدای زن را به دو دسته تقسیم میکند:
۱. حرمت مطلق اظهار و شنیدن صدای زن، که برخی فقها همچون محقق حلی بدان قایل هستند.
۲. حرمت اظهار صدای زن بهصورت تحریکآمیز و شنیدن آن با نیت لذت.
او با استناد به نظرات فقهای معاصر همچون سید یزدی، امام خمینی، خویی و برخی روایات، دیدگاه دوم را رایجتر میداند (ص ۵۲-۶۱).
نویسنده در پایان فصل دوم به بررسی انواع صدای زن در خوانندگی میپردازد. او با مرور مطالب پیشین، به موضوع تغییر صدای زن به صدای بم، صدای مردانه و همچنین صدای کودکانه اشاره کرده و بدون پرداختن به جنبه فقهی، بحث را خاتمه میدهد (ص ۶۱).
حرمت غنا، ذاتی یا عرضی؟
به نظر نویسنده، اکثر فقهای مسلمان غنا را حرام میدانند، اما درباره ذاتی یا عرضی بودن این حرمت اختلاف نظر وجود دارد. بیشتر فقها به حرمت ذاتی غنا معتقدند، در حالی که فقهایی همچون فیض کاشانی و محقق سبزواری حرمت عرضی آن را پذیرفتهاند. همچنین، فقهای اهل سنت نیز در این زمینه اتفاق نظر ندارند و دیدگاههای گوناگونی از جواز تا حرمت، کراهت و اباحه مطرح کردهاند. نویسنده در ادامه، پس از بررسی موضوع، سه دیدگاه را مطرح میکند: ۱. حرمت ذاتی غنا ۲. حرمت ناشی از عوامل خارجی ۳. تفکیک میان غنای لهوی و غیرلهوی.
به گفته نویسنده اکثریت فقهای شیعه با شهرت نزدیک به اجماع، غنا را ذاتاً حرام دانستهاند. او دیدگاه ۲۸ فقیه شیعه از جمله شیخ صدوق، شیخ طوسی و علامه حلی را از آغاز غیبت کبری تاکنون مورد بررسی قرار داده است. (ص ۶۲ - ۷۵).
دلائل حرمت ذاتی غنا
نویسنده پیش از پرداختن به دلایل حرمت خوانندگی زنان، این سؤال را مطرح میکند که چرا در قرآن بهطور مستقیم به ممنوعیت آوازخوانی زنان اشاره نشده است. سپس با استناد به قاعده اشتراک تکالیف میان زنان و مردان و استفاده از لفظ مذکر بهعنوان معنای عام، تلاش میکند با بهرهگیری از دیدگاههای جوادی آملی پاسخی برای این پرسش ارائه دهد (۷۵ تا ۸۰).
آیات
به نظر نویسنده، از آنجا که در آیات قرآن به طور مستقیم از لفظ غنا استفاده نشده و امر و نهی صریحی در مورد آن وجود ندارد، کسانی که به این آیات استناد میکنند، برای اثبات حرمت غنا به روایات مرتبط رجوع کردهاند. در قرآن کریم، واژههایی مانند قول زور، باطل و لهو الحدیث ذکر شده است که بر اساس دیدگاه مفسران و روایات نقلشده از ائمه (ع)، بر مفهوم غنا و خوانندگی تطبیق داده میشود. نویسنده در این بخش، آیات ۶ سوره لقمان، ۳۰ سوره حج، ۷۲ سوره فرقان و ۳ سوره مؤمنون را از دیدگاه لغویان، مفسران، فقها و روایات وارده (با تحلیل اسناد) مورد بررسی قرار میدهد (۸۰ تا ۹۸). در نهایت، به نتیجهگیری درباره حرمت غنا میرسد و دیدگاه کسانی را نقد میکند که معتقدند آیات و روایات دلالت قطعی بر حرمت غنا ندارند و پاسخهایی به این نظرات ارائه میدهد (۹۸ تا ۹۹).
روایات
نویسنده در دومین دلیل برای حرمت ذاتی غنا به روایاتی استناد میکند که بهطور مستقل در منابع شیعه و سنی درباره غنا نقل شدهاند و برخی فقها برای آن ادعای تواتر دارند. او دیدگاه فقهایی را که معتقدند هیچ روایتی با سند و دلالت کامل برای اثبات حرمت غنا وجود ندارد، رد کرده و بیان میکند که با بررسی منابع روایی، میتوان به تعداد زیادی روایت معتبر دست یافت که از نظر سند صحیح بوده و به روشنی بر حرمت ذاتی غنا دلالت دارند.
نویسنده برای جمعآوری روایات، آنها را از نظر سند مورد بررسی قرار داده و به چهار دسته کلی تقسیم میکند:
۱. روایاتی که در نکوهش زنان خواننده هستند
۲. روایاتی که به حرام بودن قیمت کنیز خواننده اشاره دارند
۳. روایاتی که به حرام بودن کسب و کار زنان خواننده مربوط میشوند
۴. روایاتی که به ممنوعیت استماع و شرکت در مجالس زنان خواننده اشاره دارند
او پس از این دستهبندی نتیجه میگیرد که این روایات از نظر سند و دلالت در حرمت ذاتی غنا تمام هستند. همچنین برخی از فقها نیز بر حرمت ذاتی غنا ادعای استفاضه و تواتر در روایات دارند، که در این صورت ضعف سندی برخی از روایات خدشهای بر استدلال حرمت غنا نخواهد داشت (ص ۹۹-۱۰۶).
اجماع
به نظر نویسنده، علمایی مانند شیخ مفید، شیخ طوسی، ملا احمد نراقی، صاحب جواهر، شیخ انصاری و دیگر فقهایی که به اجماع استناد کردهاند، اجماعشان مدرکی بوده و نمیتواند دلیل مستقلی برای اثبات حرمت ذاتی غنا باشد. بلکه این اجماع تأییدی بر دلالت آیات و روایات است (ص ۱۰۶-۱۱۰).
دلیل عقلی
نویسنده معتقد است که استناد به عقل تنها زمانی معتبر است که هیچ حکمی از طریق کتاب، سنت یا اجماع در دسترس نباشد و عقل بتواند با قطعیت و یقین مفسده یا مصلحت موضوع را تشخیص دهد. با این حال، از آنجا که اکثر فقها با تکیه بر آیه، سنت و اجماع، حکم به حرمت خوانندگی زن دادهاند، به دلیل عقلی بسنده نکردهاند (ص ۱۱۰-۱۱۱).
دیدگاه مخالفین حرمت ذاتی غنا
نویسنده در دومین دیدگاه خود به بررسی نظر اقلیت فقهای شیعه درباره حکم غنا میپردازد و نظرات فقهایی مانند فیض کاشانی، سید مهدی کشمیری و محقق سبزواری را که در مورد حرمت ذاتی غنا تردید کرده و آن را به دلایل خارجی مرتبط میدانند، اشاره میکند. او همچنین به قاعده انصراف (یعنی اینکه روایات غنا به دوران عباسیان مربوط میشود) و روایاتی که برای حمایت از این مدعا ذکر شدهاند، پرداخته است. (ص۱۱۲ - ۱۲۲).
نویسنده در بخش مربوط به بررسی عصر صدور روایات مرتبط با غنا، برای روشن شدن درستی یا نادرستی دیدگاه فیض کاشانی، تاریخچه غنا را از دوران جاهلیت تا قرن سوم مورد بررسی قرار داده است. در نهایت نتیجه میگیرد که استفاده از غنای لهوی و فاسد در تمامی دورهها وجود داشته و مفهوم غنا در آن زمان نیز به همان معنای رایج در فقه و شرع به کار رفته است (ص۱۲۳-۱۳۰).
دیدگاه قائلین به تفصیل بین خوانندگی لهوی و غیر لهوی
نویسنده در سومین دیدگاه به تحلیل نظر کسانی پرداخته است که به تفکیک بین خوانندگی لهوی و غیر لهوی زنان معتقدند. او مهمترین مدافعان این نظر را سید محمد ابراهیم بحرانی، مشهور به سید ماجد، معرفی کرده و توضیح میدهد که این افراد غنا را به دو نوع غنای حلال (غیر شهوانی) و غنای حرام (شهوانی) تقسیم کردهاند. دلیل اصلی آنها انصراف است که نویسنده معتقد است این ادعا بر خلاف ظاهر است چرا که در هر زمانی در مجالس اکثر خلفا مجالس شعرخوانی با آواز مرسوم بوده و بعضا با محرمات دیگری آمیخته بوده و نمیتوان تنها در مورد امویان و عباسیان ادعای انصراف کرد افزون برآنکه حمل احادیث مجوزه بر غنای لغوی (صوت مرجع مطر) با اجماع فقها مخالفت دارد (ص ۱۳۱ - ۱۳۴).
موضوعات مختلف خوانندگی زن
نویسنده پس از بررسی نظر فقها درباره حرمت ذاتی غنا، به موضوعات مرتبط با خوانندگی زنان میپردازد. این موضوعات شامل کسب درآمد از خوانندگی، حرام بودن همکاری با خوانندگان، فاسق دانستن آنها، کبیره بودن گناه خوانندگی و ممنوعیت حضور در مجالس خوانندگی است.
به اعتقاد نویسنده، اکثر فقها کسب درآمد از خوانندگی را حرام دانسته و آن را از گناهان کبیره میشمارند. همچنین، تشویق و کمک به خوانندگان و حضور در مجالس آنها را موجب عقوبت اخروی میدانند. نویسنده این مباحث را با استناد به نظرات فقهایی چون شیخ صدوق، شیخ مفید، شیخ طوسی و فقهای معاصر مانند امام خمینی و مکارم بیان میکند. (ص ۱۳۵ - ۱۵۱).
تک خوانی زن
نویسنده به بررسی جزئیات خاص خوانندگی زنان میپردازد و با اشاره به اینکه در مباحث قبلی ادله حرمت و حلیت غنا به تفصیل بررسی شده، در اینجا تنها به جمعبندی نظرات فقها میپردازد. او موضوعاتی چون تکخوانی زن برای محارم، جمعخوانی زن و خوانندگی زن بدون مستمع را مورد بحث قرار میدهد.
در بخش مربوط به تکخوانی زن، نویسنده به سه دسته اصلی اشاره میکند: 1. تکخوانی زن برای محارم 2. تکخوانی زن در مجالس زنانه 3. تکخوانی زن در مجالس مختلط (ص ۱۵۱).
نویسنده تکخوانی زن برای محارم را به دو دسته تقسیم میکند: تکخوانی برای شوهر و تکخوانی برای سایر محارم.
در مورد تکخوانی زن برای شوهر، نظرات فقها به دو دسته تقسیم میشود: سید هبه الله شهرستانی حلیت را تأیید کرده، در حالی که فقهایی چون خویی، خامنهای و نوری همدانی حکم به حرمت دادهاند.
برای تکخوانی زن برای سایر محارم، اکثر فقها حکم به حرمت دادهاند، در حالی که عدهای جواز آن را مشروط به غنای زن در عروسی دانستهاند (ص ۱۵۱ - ۱۵۵).
در خصوص تکخوانی در مجالس زنانه، طبق نظر مراجع معاصر، اگر خوانندگی از مصادیق غنای محرم باشد، حرام است و در غیر این صورت، جایز است (ص ۱۵۶ - ۱۵۷).
نویسنده همچنین تکخوانی زنان در مجالس مختلط را با استناد به روایات ابی بصیر و نظرات فقهای معاصر، در صورت حضور مردان، حرام میداند (ص ۱۵۷ - ۱۵۹).
جمع خوانی زنان
نویسنده جمعخوانی زنان را به دو دسته تقسیم میکند: جمعخوانی در مجالس زنانه و جمعخوانی در مجالس مختلط.
در مجالس زنانه، به ویژه در مراسم عروسی، بر اساس روایات ابی بصیر، جمعخوانی در صورتی که مردان حضور نداشته باشند، مجاز است. همچنین، طبق نظر فقهای معاصر، در مجالس غیرعروسی، این عمل در صورتی که از نوع غنای محرم (صوت مرجع مطرب لهوی) نباشد و با محرمات دیگر همراه نشود، جایز است (ص ۱۵۹ - ۱۶۲).
اما در مجالس مختلط، بر اساس روایت ابی بصیر، اگر خوانندگی زنان به صورت غنا و در حضور مردان باشد، حرام است. در عوض، اگر این خوانندگی به صورت غیرغنایی باشد و به حد غنای محرم نرسد و با حرام دیگری همراه نباشد، مجاز است. نویسنده همچنین نظرات چند تن از فقهای معاصر را در این زمینه ذکر میکند (ص ۱۶۲ - ۱۶۳).
خوانندگی بدون مستمع و تغییر در صدا
نویسنده در این بخش بیان میکند که اگر مخاطبی وجود نداشته باشد و خواننده شرایط غنای محرم را داشته باشد، بر اساس نظر اکثر مراجع عظام، این عمل حرام است (ص ۱۶۴-۱۶۵).
نویسنده تأکید میکند که ملاک حرمت خوانندگی محرم (صوت مرجع مطرب لهوی) است و تغییر صدا تأثیری در حکم ندارد. هر صدایی که شرایط غنا را داشته باشد، مشمول آیات و روایات حرمت غنا است، چه توسط زن باشد و چه مرد. همچنین، نویسنده استفتائات مطرح شده از مراجع تقلید را در این زمینه ذکر میکند (ص ۱۶۵-۱۶۷).
استثنائات حرمت خوانندگی زن
قرائت قرآن
نویسنده پس از بررسی حرمت غنا، به استثنائات آن میپردازد و قرائت قرآن و مراثی را از حرمت خوانندگی زن مستثنی میکند. او برای جواز غنا در قرائت قرآن، سه دسته روایت معرفی میکند. دسته اول شامل پنج روایت است که بر جواز خواندن قرآن با غنا دلالت دارند. نویسنده پس از بحث سند و دلالت این روایات، نظر فقها و محدثان را نیز بیان میکند. (ص ۱۷۰ - ۱۸۰)
در دسته دوم، نویسنده به روایاتی که بر مدح صوت نیکو دلالت دارند اشاره کرده و سه روایت همراه با بحث سندی و دلالی در زیر آن میآورد. در دسته سوم، به روایاتی که بر مدح قرائت قرآن با صوت حزین دلالت دارند اشاره کرده و دو روایت در ذیل آن همراه با بحث سندی و دلالی میآورد. در ادامه، نویسنده عبارات تعدادی از فقها را بیان میکند که در حرمت غنا فرقی بین قرائت قرآن و غیر قرآن قرار نداده و هر صورتی که به صورت غنای محرم ادا شود را حرام میدانند (ص ۱۸۱ - ۱۹۲).
مرثیه
نویسنده نظر برخی فقها که قائل به جواز غنا و عدم جواز در مراثی شدهاند را در ابتدای بحث میآورد و در ادامه به دلایل جواز غنا در مرثیهها میپردازد نویسنده هفت دلیل برای آن ذکر میکند که عبارتند: ۱- روایات همراه با بحث سندی و دلالی ۲- تحقق نیافتن مفهوم غنا در مرثیهها با استناد به کلام محقق اردبیلی ۳- سیره مستمری فقها و متشرعین ۴- عدم وجود اخبار صحیح و صریح در حرمت غنا ۵- کمک غنا به گریه در مرثیه اهل بیت(ع) ۶- قاعده اصل جواز به خاطر وجود شک در حرمت غنا نویسنده پس از ذکر این ادله بیان میکند که همه ادله ی جواز غنا در مرثیهها ناتمام بوده و غنا در مرثیه همانند غنا در غیر آن به حرمت اولیهاش باقی است.
وی بیان میکند که آنچه از تتبع در اقوال فقها به دست میآید این است که آنها نوحه را بر دو قسم تقسیم کرده اند: نوحه حق و نوحه باطل. و هر یک از فقها برای ادعای خود به روایاتی استناد میکنند روایاتی که بر جواز نوحه دلالت دارد و روایاتی که بر عدم جواز نوحه دلالت دارد.
نویسنده با توجه به تعارض روایاتی که در این باره ذکر شده به جمع روایات پرداخته و مینویسد مراد از روایات جواز نوحه در آنجایی است که نوحه خوان به باطل سخن نگوید به حد غنا نرسد و صدای زن را اجانب نشنود سپس نویسنده نتیجه میگیرد عبارات فقهایی که قائل به جواز نوحه برای اموات هستند تنها مختص به نوحهگری زنان برای اموات است و شامل جواز نوحهگری مردان برای اموات نمیشود هرچند مردان میتوانند هنگام مرثیه برای ائمه علیهم السلام با صوت نیکو نوحه خوانی کنند البته به شرط عدم اقتران با محرمات دیگر اما علمایی که نوحه را حرام میدانند در صورتی هست که به حد غنای حرام رسیده باشد یا اینکه به باطل سخن بگویند یا اینکه مردان نامحرم صدای زن نوحه خوان را بشنوند.
با باور نویسنده نوحهگری از مفهوم غنا تخصصاً خارج است چون عرف و اهل لغت بین این دو فرق میگذراند. (ص۱۹۳ - ۲۰۶)
ایام جشن
به گفته نویسنده از جمله مواردی که احتمال استثنای آن را از حکم کلی حرمت غنا داده، غنا و آوازخوانی در ایام جشن و سرور و شادی و ایام عید است که مستند آن دو روایت از امام کاظم(ع) است.
نویسنده پس از بررسی سندی و دلالی دو روایت و کلمات فقهای معاصر همچون صاحب جواهر و امام خمینی، نتیجه میگیرد که غنا در ایام عید استثنا نشده است و چنانچه شعر یا نثر را به صورت غنا بخوانند، حرام است، خواه مطلب حق باشد یا باطل. (ص ۲۰۶ - ۲۱۰)
حُداء
حداء به معنای سرودی است که شتربانها میخوانند تا شترها تندتر حرکت کنند. نویسنده در این بخش به گفته برخی علما مانند محقق حلی، علامه حلی، شهید اول و شهید ثانی اشاره میکند که حداء را از حرمت غنا استثنا کردهاند. با این حال، برخی دیگر از جمله امام خمینی و شیخ یوسف بحرانی این استثنا را نپذیرفتهاند.
نویسنده ادله جواز حداء را بر اساس روایات و قاعده اصل جواز میداند. اما پس از اشکال به ادله مذکور، نتیجه میگیرد که دلایلی که برای اثبات جواز حداء به صورت مطلق ذکر شده، ناتمام بوده و بنابراین، حداء از دلیل حرمت غنا استثنا نمیشود. (ص ۲۱۰ - ۲۱۱)
مراسم زفاف
یکی از مواردی که به عنوان استثنای غنا مطرح کردهاند، غنای زن در زفاف عروس است. به باور نویسنده این مسئله از قدیم در میان فقهای شیعه مورد اختلاف بوده و علما در این زمینه به سه دسته تقسیم شدهاند:
1. حرمت مطلق غنا، حتی در عروسی
2. کراهت غنای زن در عروسی
3. جواز غنا در عروسی
با توجه به اینکه اکثر فقها به حلیت غنای زن در زفاف عروس قائل شدهاند، نویسنده در این قسمت نظر ۳۵ نفر از فقهای متقدم و معاصر همچون شیخ طوسی، علامه حلی، خویی، بهجت و خامنهای را بیان میکند (ص ۲۱۲ - ۲۲۰).
نویسنده در ادامه به اختلاف دیدگاهها در مورد مجلس غنا در عروسی و استثنای آن اشاره میکند. در این زمینه، سه دیدگاه اصلی وجود دارد:
1. عدهای غنا را تنها در حال زفاف جایز دانستهاند.
2. عدهای غنا را در حال زفاف و همچنین در مجالس قبل و بعد از آن جایز میدانند.
3. عدهای دیگر غنا را در تمامی مراسمهایی که به عنوان عروسی برگزار میشود، جایز میدانند.
به باور وی منشا اصلی اختلاف فقها در مورد مجلس عروسی به خاطر اختلاف ادله است که مورد استنادشان قرار گرفته است نویسنده در ابتدا مستندات قائلین به جواز غنا در زفاف را بررسی میکند و مینویسد که این فقها به روایات سهگانه ابا بصیر از امام صادق علیهالسلام استناد کردهاند. او پس از بررسی سندی و دلالت این روایات، نتیجهگیری میگیرد که سه روایت ابا بصیر در واقع فقط یک روایت است که اکثر فقها به آن عمل کرده و خوانندگی زن در زفاف را با شرایط خاصی همچون عدم ورود مردان، عدم استماع صوت توسط اجنبی، نکاح دائمی باشد نه منقطع جایز دانستهاند. نویسنده در ادامه به حکم افراد خنثی اشاره کرده که در صورت مرد بودن حق ورود به مجلس را ندارد و اگر زن است می تواند وارد شود. و در خنثای مشکل باید احتیاط کرد. (ص ۲۲۱ - ۲۲۶).
قائلین به عدم حرمت استثنا زفاف
نویسنده در این بخش به نظرات فقهایی اشاره میکند که به حرمت مطلق غنا حتی در عروسیها قائل هستند. از جمله این فقها میتوان به شیخ انصاری و صاحب مفتاح الکرامه اشاره کرد که هیچ استثنایی را در این زمینه نپذیرفتهاند. همچنین، فقهایی مانند شیخ صدوق، شیخ مفید، سید محمد کاظم یزدی، مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی و سیستانی نیز درباره جواز غنا در عروسی احتیاط کردهاند. (ص ۲۳۰ - ۲۳۴).
احکام شک در حکم خوانندگی زن
نویسنده بیان میکند که در صورت وجود تردید درباره مسئله غنا، سه نوع شبهه قابل تصور است. او پس از شرح هر یک از این موارد، با استناد به قواعد اصولی و نظرات فقها، حکم مرتبط با هر نوع شبهه را درباره غنا ارائه میدهد.
۱. شبهه حکمیه تحریمیه: آیا غنای زن حرام است یا خیر؟ در این مورد، اصولیون قائل به اصل برائت هستند، در حالی که اخباریان جانب احتیاط را میگیرند.
۲. شبهه موضوعیه مفهومیه: مفهوم غنا چیست؟ در این نوع شبهه، بیشتر اصولیون در موارد اقل و اکثر ارتباطی اصل برائت را جاری میدانند، اما در اقل و اکثر استقلالی برخی از اصولیون به اصل برائت معتقدند و برخی دیگر احتیاط میکنند.
۳. شبهه موضوعیه مصداقیه: در تشخیص مصداق خارجی غنا شک وجود دارد. در این مورد، هم اخباریون و هم اصولیون به اصاله البرائه (اصل برائت شرعی) معتقدند. (صفحات ۲۳۵ تا ۲۴۳).
نویسنده در ادامه به موضوع (حسن احتیاط درباره صدای مشکوک زن) میپردازد و بیان میکند که برخی خوانندگیها هست که از نظر موضوع مشکوک است و معلوم نیست که آیا از مصادیق غنای محرم است یا نه.
در این گونه موارد، اکثر فقها در مقام فتوا اصل برائت را جاری و حکم به جواز میدهند، اما در مقام عمل توصیه به احتیاط دارند.
نویسنده در ادامه به ذکر روایاتی میپردازد که بر مطلوبیت احتیاط در موارد مشکوک فقهی دلالت دارند. همچنین به نظرات فقهایی اشاره میکند که با وجود اعتقاد به اصالت برائت، احتیاط را امری پسندیده میدانند (ص ۲۴۳ - ۲۴۹).