کاربر:Mojtaba61.Abedini/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخهها
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
این پژوهشگر تأکید میکند که در کنار احترام به گذشتگان صالح، نباید تحت تأثیر هیبت بزرگان قرار گرفت و حق نقد باید محفوظ باشد. سپس به تقلید افراطی از شیخ طوسی اشاره میکند و بیان میدارد که سالها کسی جرأت نقد او را نداشته است. به اعتقاد نویسنده فقیه نباید در برابر جو حاکم منفعل باشد و استنباط او از جو حاکم تاثیر پذیرد.احکام الهی مانند قصاص و حدود باید بدون تأثیرپذیری از فرهنگهای بیگانه نباید کوچکترین خللی در استنباط فقیه ایجاد شود. نویسنده بر این باور است که بررسی سند روایات در کتب اربعه، در صورت نبود معارض، ضرورتی ندارد؛ زیرا مؤلفان کتابهای کافی و فقیه در مقدمه، صحت روایات را تأیید کردهاند و بزرگان دین نیز آنها را پذیرفتهاند (ص۷ - ۲۱). | این پژوهشگر تأکید میکند که در کنار احترام به گذشتگان صالح، نباید تحت تأثیر هیبت بزرگان قرار گرفت و حق نقد باید محفوظ باشد. سپس به تقلید افراطی از شیخ طوسی اشاره میکند و بیان میدارد که سالها کسی جرأت نقد او را نداشته است. به اعتقاد نویسنده فقیه نباید در برابر جو حاکم منفعل باشد و استنباط او از جو حاکم تاثیر پذیرد.احکام الهی مانند قصاص و حدود باید بدون تأثیرپذیری از فرهنگهای بیگانه نباید کوچکترین خللی در استنباط فقیه ایجاد شود. نویسنده بر این باور است که بررسی سند روایات در کتب اربعه، در صورت نبود معارض، ضرورتی ندارد؛ زیرا مؤلفان کتابهای کافی و فقیه در مقدمه، صحت روایات را تأیید کردهاند و بزرگان دین نیز آنها را پذیرفتهاند (ص۷ - ۲۱). | ||
== ادله حرمت | == تعریف غنا و ادله حرمت آن == | ||
نویسنده موضوع غنا را از سه جهت مورد بررسی قرار داده است: حرمت غنا و دلایل آن، تعریف غنا، و موارد استثنا. به اعتقاد نویسنده برای ورود منطقی به بحث، بهتر است ابتدا موضوع مورد بررسی قرار گیرد و سپس به حکم پرداخته شود، همانطور که برخی فقها مانند امام خمینی از این روش پیروی کردهاند. نویسنده در ابتدا به بررسی حکم، موضوع و بیان موارد استثنا پرداخته و سپس به مسائل جدید مرتبط با غنا توجه کرده است. وی در ابتدا موسیقی و غنا را به طور مختصر تعریف کرده و مینویسد: موسیقی به صدایی اطلاق میشود که از آلات موسیقی تولید میگردد و به آن نوازندگی گفته میشود، در حالی که غنا به صوتی گفته میشود که از حنجره و دهان خارج میشود. نویسنده در ابتدا دلایل حرمت غنا، شامل اجماع، استناد به آیات قرآن و روایات را مورد بررسی و نقد قرار داده و سپس به دیدگاههای فقها، چه متقدمین و چه متأخرین، در مورد شنیدن غنا و روایات مرتبط با آن میپردازد و در نهایت حرمت غنا را با دلایل قرآنی، روایی و اجماع اثبات میکند (ص۲۵ - ۲۶) | نویسنده موضوع غنا را از سه جهت مورد بررسی قرار داده است: حرمت غنا و دلایل آن، تعریف غنا، و موارد استثنا. به اعتقاد نویسنده برای ورود منطقی به بحث، بهتر است ابتدا موضوع مورد بررسی قرار گیرد و سپس به حکم پرداخته شود، همانطور که برخی فقها مانند امام خمینی از این روش پیروی کردهاند. نویسنده در ابتدا به بررسی حکم، موضوع و بیان موارد استثنا پرداخته و سپس به مسائل جدید مرتبط با غنا توجه کرده است. وی در ابتدا موسیقی و غنا را به طور مختصر تعریف کرده و مینویسد: موسیقی به صدایی اطلاق میشود که از آلات موسیقی تولید میگردد و به آن نوازندگی گفته میشود، در حالی که غنا به صوتی گفته میشود که از حنجره و دهان خارج میشود. نویسنده در ابتدا دلایل حرمت غنا، شامل اجماع، استناد به آیات قرآن و روایات را مورد بررسی و نقد قرار داده و سپس به دیدگاههای فقها، چه متقدمین و چه متأخرین، در مورد شنیدن غنا و روایات مرتبط با آن میپردازد و در نهایت حرمت غنا را با دلایل قرآنی، روایی و اجماع اثبات میکند (ص۲۵ - ۲۶) | ||
===اجماع=== | ===اجماع=== | ||
نویسنده ابتدا | نویسنده ابتدا دیدگاه فقهای متقدم و متأخر همچون شیخ طوسی، شهید اول و محقق سبزواری را درباره حکم حرمت غنا با استناد به اجماع مطرح میکند. او در نقد این اجماع اشاره میکند که این اجماع تعبدی نیست و مدعیان آن به آیات و روایاتی که بر حرمت غنا دلالت دارند، استناد کردهاند. بنابراین، او اجماع را مدرکی دانسته و معتقد است که نمیتوان به آن استناد کرد. افزون بر آنکه در مقابل ادعای اجماع، برخی فقها همچون فیض کاشانی بر خلاف آن نظر دارند و معتقدندکه روایات بر حرمت غنا انصراف به دوره بنی امیه و بنی عباس دارد. همچنین آنچه از کتاب استبصار استفاده میشود این است که تحریم غنا بخاطر افعال حرام دیگری است و اگر غنا دربردارنده چنین افعالی نباشد حرام نیست و جایز است.(ص۲۶-۳۶). | ||
===آیات=== | ===آیات=== | ||
به باور نویسنده، کلمه غنا در قرآن نیامده است و در نتیجه نمیتوان بدون در نظر گرفتن روایات برای اثبات حرمت غنا به آیات قرآن تمسک کرد. او استدلال به آیات را به مدد روایاتی میداند که در تفسیر این آیات آمده است. نویسنده در مباحث خود به چهار آیه استناد میکند. او در ابتدا به آیه ۳۰ سوره حج | به باور نویسنده، کلمه غنا در قرآن نیامده است و در نتیجه نمیتوان بدون در نظر گرفتن روایات برای اثبات حرمت غنا به آیات قرآن تمسک کرد. او استدلال به آیات را به مدد روایاتی میداند که در تفسیر این آیات آمده است. نویسنده در مباحث خود به چهار آیه استناد میکند. او در ابتدا به آیه ۳۰ سوره حج اشاره میکند که در تفسیر روایی به غنا تطبیق داده شدهاند | ||
نویسنده با تحلیل سندی و دلالتی روایات مرتبط، حرمت غنا را اثبات کرده و دیدگاههای مفسران و فقها را بررسی و نقد میکند. وی نتیجه میگیرد که این آیه به کمک روایات به غنا اشاره دارد و غنا به خودی خود حرام است، نه با عنوان دیگری (ص۳۷-۵۲). | |||
نویسنده با بررسی روایات مرتبط، به اثبات حرمت غنا پرداخته و نظرات مفسران و فقها و نقدهای مختلف را مطرح می کند و نتیجه میگیرد این آیه به طور خاص به غنا تعلق دارد و غنا بذاته حرام است نه با عنوان دیگر (ص۳۷-۵۵) | |||
نویسنده در ادامه به تحلیل آیه ۶ سوره لقمان اشاره میکند و پس از بررسی مفصل روایات و نظرات محدثین و فقها، نتیجه میگیرد که این آیه به طور مستقل به حرمت لهو الحدیث اشاره دارد و حرمت غنا به دلیل این ویژگی آن است. امام(ع) نیز با استناد به این آیه حکم به حرمت غنا و وعده عذاب برای آن میدهد. اگرچه دلیل استدلال امام(ع) برای ما واضح نیست، اما جهل ما به این دلیل ایرادی به استدلال به آیه وارد نمیکند، و همین برای حکم حرمت غنا کفایت میکند (ص۵۶-۷۵) | نویسنده در ادامه به تحلیل آیه ۶ سوره لقمان اشاره میکند و پس از بررسی مفصل روایات و نظرات محدثین و فقها، نتیجه میگیرد که این آیه به طور مستقل به حرمت لهو الحدیث اشاره دارد و حرمت غنا به دلیل این ویژگی آن است. امام(ع) نیز با استناد به این آیه حکم به حرمت غنا و وعده عذاب برای آن میدهد. اگرچه دلیل استدلال امام(ع) برای ما واضح نیست، اما جهل ما به این دلیل ایرادی به استدلال به آیه وارد نمیکند، و همین برای حکم حرمت غنا کفایت میکند (ص۵۶-۷۵) | ||
نویسنده به فراز دوم از آیه ۷۲ سوره فرقان بهعنوان چهارمین آیه برای حرمت غنا استناد میکند. وی پس از نقل روایات و بررسی سندی و دلالتی آیه، در نهایت قائل به حرمت لغو میشود (ص۷۵-۸۱). | نویسنده به فراز دوم از آیه ۷۲ سوره فرقان بهعنوان چهارمین آیه برای حرمت غنا استناد میکند. وی پس از نقل روایات و بررسی سندی و دلالتی آیه، در نهایت قائل به حرمت لغو میشود (ص۷۵-۸۱). | ||
در پایان نتیجه میگیرد که دلیلی برای جواز غنا در قرائت قرآن وجود ندارد و بر فرض که روایتی بر آن دلالت کند، در برابر روایات متعدد معارض، کنار گذاشته میشود. | |||
===روایات=== | ===روایات=== |