کاربر:Mahjoor60/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
'''دلیل اول''' | '''دلیل اول''' | ||
بر اساس این | بر اساس این پژوهش، آیه «و من احیاها فکانّما احیا الناس جمیعا» از ادله موافقان جواز برداشت عضو مبتلا به مرگ مغزی است. مراد از احیا در اینجا همان نجات دادن در عرف عقلا است، مثل نجات غریق. در موارد بسیاری از احکام شرعی ملاحظه میشود که خداوند به حیات بشر عنایتی خاص داشته و برای زنده ماندن او حتی بعضی از محرمات را بر او مباح کرده است، مانند اباحه خوردن گوشت مردار در شرایط خاص. بیشتر فقها دلیل این احکام خاص را اهمیت زندگی و رجحان فرد زنده بر مردار دانستهاند(ص۹۵ و ۹۶). | ||
شاهد دیگر در این مسئله، جواز مداوای بیماریهایی است که | شاهد دیگر در این مسئله، جواز مداوای بیماریهایی است که درمانشان منحصر به ارتکاب محرمات است؛ البته این تجویز باید با نظر پزشک ماهر و مورد اعتماد صورت گیرد. با توجه به این شواهد و قرائن و اهتمام فراوانی که شارع به جان انسان دارد، مسلّم است که اگر نجات جان یک انسان متوقف بر یک عمل حرام باشد، به استناد آیه مذکور و نظر مشهور فقها، نهتنها برداشت عضو و پیوند آن به شخص بیمار جایز است، بلکه ممکن است واجب تلقی شود(ص۹۶ و ۹۷). | ||
'''دلیل دوم''' | '''دلیل دوم''' | ||
مجموعه روایاتی وجود دارد که میتوان برای جواز برداشت عضو | مجموعه روایاتی وجود دارد که میتوان برای جواز برداشت عضو یا اهدا به آنها استناد کرد. از جمله صحیحهای که در آن علی بنیقطین نقل میکند، از امام کاظم(ع) سؤال کردم: «زنی میمیرد و فرزندش در شکم او تکان میخورد، چگونه باید عمل کرد؟». فرمود: «برای نجات فرزند، شکم مادر شکافته میشود»(ص۹۷). | ||
با توجه به روایت | با توجه به این روایت و روایات دیگری که مضمونی شبیه به این روایت دارند و بهخصوص با توجه به عمل فقها به آن گروه از روایات میتوان نتیجه گرفت که برداشت عضو از بدن شخص مبتلا به مرگ مغزی نهتنها جایز است، بلکه در صورت توقف جان بیمار به اهدای آن عضو، چهبسا بتوان حکم به وجوب آن داد. البته علمای اهلسنت جواز برداشت را موقوف به اجازه صاحب عضو در زمان حیات کردهاند(ص۹۸). | ||
'''دلیل سوم''' | '''دلیل سوم''' |